In his book “Bayanul Hagh”, Seyyed Abbas Alavi has stressed Seyyed Bab’s letter of repentance: “During Muhammad Reza’s period of time, a riot was created by the Baha’is in Baharestan square band the Baha’is made the parliament fire in order for the letter of repentance to be burned.”
The prince, Naseruddin Mirza has sent a report of the meeting for his father, king Muhammad Qajar which is as follows:
“Sincerely yours… First, Hajj Mullah Mahmoud asked it is heard you are saying you are the deputy of imam of the Time and you are also prophet. Bab said: Yes, my dear, I am the deputy of Imam of the Time and the gate for him and what you have heard is right and it is necessary for you to obey me…I swear by God I am the one you are waiting for years… Then, they asked Do you have any miracle? He said: I send verse for my stiff and started to recite:
بسم الله الرحمن الرحیم سبحان الله و القدوس السبوح الذی خلق من السموات و الارض کمت خلق هذا العصاء آیه من آیاته..."
Then, he read the verse incorrectly. Amir Arsalan said I can recite like your verses and started to recite:
"الحمدالله الذی خلق العصاء کما خلق الصباح و المساء"
Bab embarrassed. Then, they asked about other sciences and Bab couldn’t answer. After finishing the meeting, the Excellency Sheikhul Islam called Bab and beat him and he repented and wrote a letter of repentance and sealed in order not to do so anymore…”
The following is Seyyed Bab’s letter of repentance kept in the national council parliament:
فداک روحی الحدالله کما هو اهله و مستحقه که ظهورات فضل و رحمت خود را در هر حال بر کافه عباد خود شامل گردانیده محمداً ثم حمداً که مثل آن حضرت را ینبوع رحمت خود فرموده که بظهور و عطوفتش عفو از بندگان و ستر بر مجرمان و ترحم به مدعیان فرموده اشهدالله و من عنده که این بنده ضعیف را قصدی نیست که خلاف رضای خداوند عالم و اهل ولایت او باشد اگرچه بنفسه وجود ذنب صرف است ولی چون قلبم موفق به توحید خداوند جل ذکره و به نبوت رسول او و ولایت اهل ولایت اوست و لسانم مقر بر کل ما نزل من عندالله است امید رحمت او را دارم و مطلقاً خلاف رضای حق را نخواسته ام و اگر کلماتی که خلاف رضای او بوده از قلم جاری شده غرضم عصیان نبوده و در هر حال مستغفر و تائبم حضرت او را و این بنده را مطلق علمی نیست که منوط به ادعایی باشد استغفرالله ربی و اتوب الیه من ان ینسب الی امر و بعضی مناجات و کلمات که از لسان جاری شده دلیل بر هیچ امری نیست و مدعی نیابت خاصه حضرت حجه الله علیه السلام را محفل ادعای مبطل است و این بنده را چنین ادعایی نبوده و نه ادعایی دیگر. مستدعی است از الطاف حضرت شاهنشاهی و آن حضرت شاهنشاهی و آن حضرت چنان است که این دعاگو را به الطاف و عنایت سلطانی و رأفت و رحمت خود سرافراز فرمائید. والسلام."
The pictures of these two [ages from the book “Kashful Qita”:
References:
- The Baha’is, Muhammad Baqer
- “From studying to confirming the cult proselytizing”, Mohit Tabatabaee, Gohar, year 4, No. 2, Ordibehesht 1355
- Kashful Hial, Ayati