بهائیت در قطر ، چالشها

شنبه, 01 آبان 1400 06:14 نوشته شده توسط  اندازه قلم کاهش اندازه قلم کاهش اندازه قلم افزایش اندازه قلم افزایش اندازه قلم

بهائیت در ایران برداشت از مجله روشنا : کشورهای واقع در قسمت‌های غرب آسیا، به دلیل وجود منابع بسیار نفتی و...، همواره مورد توجه قدرت‌های مختلف بوده و هستند. از کشورهای موفق حاشیه خلیج فارس، می‌توان قطر را نام برد؛ کشوری عربی در ساحل غربی خلیج فارس که بیش از ۹۵ درصد مردم آن را مسلمانان تشکیل می‌دهند.

قطر به دلیل موقعیت جغرافیایی، اهمیت ژئوپلیتیکی خاصی دارد. بخشی از ساحل غربی و مرز جنوبی این کشور به سواحل عربستان سعودی و بحرین متصل بوده و شرق آن نیز در کنار ساحل و مرز اماراتمتحده عربی و عمان قرار گرفته‌‌است. موقعیت جغرافیایی این کشور، قرار گرفتن آن در قلب منطقه خلیج فارس و همسایگی با کشورهای مهم منطقه و از سویی، کشف نفت و برخورداری از منابع عظیم گاز -قطر پس از روسیه و ایران، بزرگ‌ترین ذخایر گاز طبیعی جهان رادر اختیار دارد-  به لحاظ سیاسی و اقتصادی، برای قطر موقعیت، ویژه استراتژیکی آفریدهاست.(1)

قطر به‌طور تاریخی، پیرو سیاست «درهای باز»((Door Policy Open بوده و همین سیاست نیز باعث قدرت و نفوذ این کشور شده‌است. سیاستی که به قطر  امکان داده تا گروه‌ها و کشورهایی با منافع متضاد را در یک جا گرد هم آورده و حتی از عوامل و پدیده‌هایی که به ظاهر در عرض یکدیگر قرار دارند، برای تولید و گسترش نفوذ در جامعه بین‌الملل، بهره‌برداری کند.(2)

با وجود چنین دیدگاه و سیاستگذاری، چندی پیش، موجی از اعتراضات تشکیلات بهائی در پی اخراج بهائیان از این کشور، رسانه‌ای شد؛ مسئله‌ای که علیرغم رویکرد سیاست درهای باز قطر صورت پذیرفت و این خود نشان می‌دهد که این اقدام، حائز نکات مهمی می‌باشد. بهائیت که عمدتاً در این کشور با رویکرد اقتصادی-تجاری فعالیت می‌کرد و حتی پیش‌تر، از جانب مقامات این کشور مورد اقبال واقع شده‌بود، به یکباره با موجی از برخوردهای قهری و قرار گرفتن بهائیان فعال در لیست سیاه این کشور، مواجه می‌شود؛ به این معنی که افراد بهائی پس از درج نامشان در لیست سیاه، از کشور اخراج شده و از ورود مجدد آن‌ها به طور دائم، جلوگیری  می شود. برخوردی که ریشه آن را باید در اقدامات سلطه‌طلبانه بهائیت و اهداف تشکیلاتی آن، در پس پرده فعالیت‌های ظاهراً اقتصادی، جستجو نمود.

رسانه‌های بهائی و سخنگویان این تشکیلات، اخراج بهائیان را محکوم کرده و در بیانیه‌ای به تاریخ 31 مارس 2021م.، این برخورد دولت قطر را «لگوی پاکسازی مذهبی» خواندند. منظور از پاکسازی مذهبی، تداعی این برداشت است که بهائیان به صرف بهائی بودن و اعتقادشان، با چنین برخوردی مواجه شده‌اند؛ همان تهمت‌هایی که در مورد برخورد با متخلفین بهائی در ایران بیان می‌کنند، در صورتی که مسئله، فراتر از اینهاست.

به طور کلی، مشکل کشوری مثل قطر که سود و منافع مالی برایش از اولویت بالایی برخوردار بوده، با حضور بهائیان و فعالیت‌هایشان، در دو دسته کلی و البته هم‌راستا قابل بررسی است؛ بخش اول به نقشه تشکیلات و مراحل هفت‌گانه «شوقی‌ افندی»(سومین سرکرده فرقه) برای سیطره و بهائی کردن حکومت، معطوف شده و موضوع دیگر، به کلاهبرداری‌ها و قانون‌شکنی‌های انجام‌شده توسط عمّال این فرقه بازمی‌گردد که هر دو مسئله در این نوشتار مورد بررسی قرار می‌گیرد.

اگر بگوییم بهائیت با هر اقدامی در نقاط مختلف، در پی ایجاد مقری برای تشکیلات خود می‌باشد، بیراه نگفته‌ایم؛ مقری  تحت نظارت و هدایت مستمر مرکز اصلی فرقه در «حیفا» که به تدریج بر ابعاد و دامنه نفوذ خود می‌افزاید. هنگامی که در اکتبر 1983م.، پیامی مبنی بر توجه سیستماتیک به فعالیت‌های توسعه اجتماعی و اقتصادی به اعضای تشکیلات صادر شد، تشکیلات بهائی به منظور ترویج و هماهنگ ساختن فعالیت‌های بهائیت در این زمینه، مرکزی به نام «دفتر توسعه اجتماعی و اقتصادی» را در فلسطین اشغالی راه‌اندازی نمود. تمرکز اصلی این دفتر، توسعه مفاهیم بهائی در مناطق مختلف تحت پوشش نفوذ بهائیان در شرکت‌های گوناگون یا تأسیس شرکت‌های مستقل بهائی است.

به این معنا که بهائیان، یا در شرکت‌های مختلف نفوذ کرده یا خود سازمان‌هایی را تأسیس می‌کنند تا راهی برای پیاده‌سازی امور تشکیلاتیشان بیابند. در نوشتاری از دفتر توسعه اجتماعی و اقتصادی بهائیان آمدهاست: «در این راستا، مساعی توسعه اجتماعی و اقتصادی برای تقویت قابلیت تشکیلاتی سازمان‌های ملهم از تعالیم بهائی، اهمیت می‌یابد. بهائیان، همگی، چه در امور حرفه‌ای چه در ایفای مسئولیت‌های شغلی و چه در سایر معاملات خود، از تعالیم و اصول آیین بهائی الهام می‌گیرند و می‌کوشند که موازین عالی آن را در تعاملات روزانه خود منعکس نمایند...عده‌ای از بهائیان با توجه به ماهیت کار توسعه، تصمیم خواهند گرفت که به یکی از نهادهای ملی یا بین‌المللی بپیوندند و در عملیات خود تا حد ممکن، تعالیم بهائی را مد نظر داشته باشند...اما در بستر فعالیت‌های خود جامعه بهائی، اصطلاح سازمان‌های ملهم از تعالیم بهائی، به شیوه بسیار مخصوصی به کار می‌رود که توسط گروه کوچکی از احبا ایجاد می‌شود، تحت هدایات کلی و مرجعیت اخلاقی مؤسسات بهائی باقی می‌ماند.»(3)

هرگونه فعالیتی از جانب بهائیان، کاملاً در راستای اهداف تشکیلات است که در ادامه درباره آن اهداف صحبت خواهیم کرد، اما پیش از آن، هم‌پوشانی و هم‌راستایی کامل حضور بهائیت در فعالیت‌های اقتصادی-اجتماعی با مقاصد فرقه‌ای را که در پیام‌های مختلف صادره از مرکز اصلی تشکیلات، قابل برداشت است، در ذیل نمونه‌های از این مستندات، مورد اشاره قرار می‌دهیم: «هر اقدامی و هر طرح فردی و یا عمومی باید با روح خدمت انجام گیرد و غیرممکن است تصور شود که طرح توسعه اجتماعی و اقتصادی بهائی بر مبنای اصول خدمت عمل ننماید.»(4)

«تمام این وظایف البته تحت نظر، هدایت و راهنمایی محفل روحانی ملی و با شور و مشورت با مشاورین که نقش حیاتی ایشان در پیام اکتبر 1983 از بیتالعدل اعظم الهی مشخص شده است، انجام میشود.»(5)

هیچ طرح و اقدامی هم با هدف خالصانه برای بهبود وضع جغرافیای مورد سکونت بهائیان انجام نمی‌شود، بلکه تک‌تک عناصر بهائی باید برای خدمت به مرکز فرقه فعالیت نمایند: «هر اقدامی و هر طرح فردی یا عمومی باید با روح خدمت انجام گیرد. نباید عرصه خدمات به عنوان هدف اصلی توسعه بهائی تلقی گردد.»(6)

رویکرد بهائیت به این صورت است که با تثبیت در امور تأثیرگذار یا فعال شدن در حوزه‌هایی مثل اقتصاد، تجارت و حتی سیاست، برنامه اصلی خود را که تبلیغ بهائیت و جذب تشکیلاتی است، آغاز می‌‌کند: «از آنجا که جامعه بهائی از مرحله‌‌ای به مرحله دیگر انتقال یافته، گستره فعالیتهایی که توانسته به عهده بگیرد نیز افزایش یافتهاست. ماهیت رشد جامعه تدریجی و تشکلیافته بوده و از لحاظ فعالیتها و اقدامات به تدریج متمایز شدهاست. وقتی که جامعه بهائی از لحاظ ابعاد ،کوچک بود، جمیع تعاملات آن با جامعه بزرگ به سهولت تحت عنوان تبلیغ مستقیم و غیرمستقیم متناسب و سازگار بود .اما به مرور زمان ابعاد جدیدی از فعالیت، ظهور و بروز یافت. مشارکت در جامعه مدنی، فعالیتهای بسیار سازمانیافته دیپلماتیک، اقدامات اجتماعی و امثال آن که هر یک از آنها دارای اهداف، روشها و منابع مخصوص به خود بود .از نظری میتوان به جمیع این فعالیتها به عنوان تبلیغ اشاره کرد، زیرا هدف غایی آنها نشر نفحات الهیه [بهائیت]، عرضه آثار حضرت بهاءالله به عالم انسانی و خدمت به جامعه است.»(7)

در متن بالا به خوبی هدف بهائیت از هرگونه فعالیتی مخصوصاً در صورت توسعه در جامعه، روشن شده است: نشر بهائیت و دستورالعمل‌های بهائی. همان‌طور که مسئولان قطر، گران اقدامات تبلیغی عناصر بهائی مقیم این کشور شده بودند، تبلیغاتی که توسط اقشار مختلف مخصوصاً جوانان بهائی، طی نشست‌ها و جلسات متعدد صورت می‌گرفت. نگرانی که با توجه به دیدگاه بهائیت و سابقه آن، کاملاً قابل درک است.

چگونگی مشکل‌آفرینی در جامعه از طریق شرکت‌ها و اقدامات بهائیان، با مطالعه آثار و متونی که تشکیلات در زمینه نقشه جامعه‌سازی تنظیم کرده، به خوبی روشن می‌شود؛ شگردهایی که بهائیت ضمن انجام فعالیت‌های به ظاهر اجتماعی و اقتصادی، پیش می‌گیرد تا به سمت بهائی کردن اجتماع پیش رود.

به طور خلاصه، بهائیت با در نظر داشتن طیف وسیعی از اقدامات اجتماعی و اقتصادی و شروع این اقدامات در اشل‌های ساده و کوچک، جلو رفته و با تداوم فعالیت‌ها زیر نظر محافل فرقه، اصرار می‌ورزد تا نیروی انسانی در خدمت تشکیلات را افزایش دهد: «آنچه حائز اهمیت است، آن است که به افراد دست‌اندرکار اجازه داده شود تا به نحوی ارگانیک، بدون فشار بی‌جای ناشی از عقایدی صرفاً مبتنی بر ملاحظات نظری، دامنه فعالیت‌های خود را گسترش دهند... گسترش تدریجی چنین برنامه‌ای در جامعه، موجب افزایش نیروی انسانی و... می‌گردد.»(8)

تمام این نیروی انسانی و فعالیت‌ها، برای قدرت بخشیدن به فرقه انجام می‌شود. فرقه‌ای که از محتوای اصیل معنوی، تهی است و قدرت را عمدتاً در گسترش منابع مالی می‌بیند، بنابراین همه منافع مالی حاصل از این شرکت‌ها و اقدامات به سمت مرکز اصلی تشکیلات  هدایت می‌شود. مرکزی که در سرزمین‌های اشغالی، واقع شده و با توجه به روابط بهائیت با رژیم صهیونیستی و انتقال پول‌هایی که از قطر به این کشور انجام گرفته، از جمله دیگر نگرانی‌های مطرح شده در خصوص فعالیتهای این فرقه در  قطر میباشد.

از هنگامی که مرکز جهانی فرقه با صدور و انتشار دستورالعمل‌های مختلف، بهائیان را به ورود در پروژههای توسعه اجتماعی و اقتصادی تشویق کرد، هدف از آن را تقویت و پشتیبانی از برنامههای تبلیغی بهائیت اعلام نمود. ورود بهائیان به اقدامات و فعالیتهای توسعهای، بسیار شبیه اقدامات رقبای اصلی آنها، سازمانهای تبلیغی مسیحی در آفریقا، آسیا و آمریکای جنوبی بود، ولی بررسیها نشان می‌دهد منابع مالی بهائیان، بسیار کمتر از امکانات و منابع سازمانهای مسیحی است. شاید همین مسئله باعث شد تا بهائیان به هر قیمتی در تلاش برای گسترش این منابع برآیند و در این راه به لابی‌گری، قاچاق، دور زدن قانون و فعالیت‌های بزهکارانه دیگر دست بزنند.

در واقع، بالا بردن توان اقتصادی، از جمله اولویت‌های تشکیلات بهائی است که در نحوه روابط و سیاستگذاری‌های فرقه تأثیر دارد. هرگونه فعالیت‌ اقتصادی بهائیت در هر برهه‌ای از تاریخ، تجمیع قوا جهت خدشه‌دار کردن باورها و گامی در مسیر اسقرار تشکیلات است. با این حال، تشکیلات با کتمان اصل ماجرا، سعی در جلبنظر سازمان ملل و مشکل‌آفرینی برای دولت‌هایی دارد که حقیقت مخرب و تشکیلاتی این فرقه را شناسایی کرده‌اند. همان‌طور که در بیانیه مارس 2021م.، با مظلوم‌نمایی سرکردگان فرقه در قطر، این کشور را به تنزل جایگاه و برخوردهای تحریمی، تهدید می‌کنند. از اشخاصی(شخصی یا اشخاصی؟) نام برده و مدعی شده‌اند نسلاندر نسل در قطر ساکن بوده و جایی به جز قطر نمی‌شناسند، حال آنکه ردپای آن‌ها در پروژه‌های بهائی دیگر کشورها نظیر «هندوستان» و حتی «ایران» به چشم می‌خورد.  مثلاً یکی از این اشخاص که در هر دو کشورِ نام برده شده، اقدامات امنیتی و خلاف قانونی داشته که حتی سال‌ها وی را تحتتعقیب قرار داده‌است.

مشکل دولت قطر با بهائیان نیز همان‌طور -که خود دولت عنوان کرده- بر سر فعالیت‌های سیستماتیک این فرقه و معضلات امنیتی است  که از جانب آنان در کشور ایجاد شده با توجه اینکه چهره‌هایی که در فهرست سیاه قطر قرار داشتند، بعضاً عضو نهادهای امنیتی و مشاورین قاره‌ای بهائی بودند، این تصمیم قطر از نظر استراتژیکی، کاملاً پذیرفتنی است.

فعالیت سیستماتیک بهائیت در قطر، تنها گوشه‌ای از پروژه این تشکیلات سرّی، به قصد ایجاد حکومت بهائی می‌باشد. متأسفانه، غفلت جوامع و خوش‌باوری برخی نسبت به ظاهرِ خدمت‌گونه  فعالیت‌های این فرقه، راه را برای جولان آنان باز کرده، اگر هم دستشان رو شود، با نفوذ و ترفندهایی که دارند،  به تهدید مخالفان خود می‌پردازند و کشورهایی که چشمشان به دنبال منابع و ثروت دیگر مناطق است، با در دست داشتن امورات سازمان مللی، از بهانه‌های بهائی برای خود نردبانی برای بالا بردن توان اقتصادی و سیاسی می‌سازند.

همچنان که در این مورد خاص، رسانه‌های بهائی از شیوه معروفشان یعنی  طرد و ایجاد ارعاب نسبت به کسانی   که زیر بار نقشه‌هایشان نمی‌روند، استفاده کرده و نابودی قطر را نوید می‌دهند: «عنقریب، کشور قطر نیز به علت اخراج و بی‌خانمان نمودن بهائیان از کشور خود، مورد تحریم اقتصادی و عدم اجازه فروش نفت خود مواجه خواهد شد و شرکت هواپیمایی قطر نیز به خاطر اخراج بهائیان از کشور، از ورود به ممالک اروپایی و مسافرگیری در کشورهای جهان آزاد، ممنوع خواهدشد و در ردیف تحریمات سومین کشور اسلامی خواهدشد که بهشت اقتصادی‌اش به علت ظلم به غیر مسلمین واژگون خواهد گشت...».(9)

 بهائیت تا جاییکه بتواند با دور زدن قانون و در نقابی از فعالیت‌های جامعه‌سازی، تلاشش را برای فربه کردن تشکیلات به کار می‌بندد و آن زمان که ماهیتش آشکار شود، دست به هوچیگری، نفرین و تهدید می‌زند. در هر حال، باید به خاطر داشت که تمام هدفشان به زبان سومین سرکرده تشکیلات چنین است: «این تأسیسات از مفاخر و امتیازات این عصر است و بر ماست که این عصر را مخلد سازیم، زیرا نفوذ و تأثیر مؤسساتی که اکنون در حال تکوین است و باید مآلاً سلطنت الهیه‌ای که حاکی از هلول عصر ذهبی جمال قدم است بر آن مستقر شود، منوط و متعلق به مجهودات حالیه مبذول می‌گردد.»(10) عصر ذهبی، همان حکومت بهائیان بر همگان است که با توجه به روحیه خودکامگی و صهیونیستی این فرقه، به هیچ روی نباید مجالی برای تدارک چنین دوره‌ای فراهم آید.

 

پی‌نوشت:

1-متقیزاده، زینب، جغرافیای سیاسی شیعیان منطقه خلیج فارس، قم: مؤسسه شیعه‌شناسی، 1384، ص۹۸.

2-بهروش، میثم،  «بحران قطر و اهمیت شأن و منزلت در روابط بین‌الملل»، سایت بی.بی.سی فارسی، ۲ مرداد ۱۳۹۶.

3-نوشتاری از دفتر توسعه اجتماعی و اقتصادی در مرکز جهانی بهائی، 26 نوامبر 2012م.

4-بیانیه مصوب مرکز اصلی تشکیلات بهائی، سپتامبر 1993.

5-همان.

6-همان.

7-بیانیه دفتر توسعه اجتماعی و اقتصادی در مرکز جهانی بهائی، 1999.

8-نوشتاری از دفتر توسعه اجتماعی و اقتصادی در مرکز جهانی بهائی، 26 نوامبر 2012م.

9-کانال تلگرامی مبلغ بهائی، نادر پزشکزاد..

10-افندی، شوقی، دور بهائی، آلمان: لانگهاین، 1988، ص3.

خواندن 407 دفعه
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

معرفی رهبران بهائیت

  • زرین تاج قزوینی

     

    زرین تاج قزوینی (فاطمه یا ام السلمه) مشهور به طاهره قُرهالعَین یا طاهره بَرَغانی (زاده 1228 قمری برابر با 1823 میلادی در قزوین - درگذشته 1268 قمری برابر با 1850 میلادی).

     

    ادامه مطلب...
  • شوقي افندي

    شوقي افندي ملقب به شوقي رباني (1314-1377/1336ش) فرزند ارشد دختر عبدالبهاء بود که بنا به وصيت وي، در رساله اي موسوم به الواح و وصايا به جانشيني وي منصوب شده بود.

    ادامه مطلب...
  • علی محمد باب

    علی محمد باب شیرازی، موسس بابیت است. او شاگرد سید کاظم رشتی بود که با بهره گیری از افکار شیخیه، ادعای بابیت، امامت، خدایی و … کرد و در آخر توبه نامه نوشت و خود را هیچ دانست.

    ادامه مطلب...
  • سید کاظم رشتی

    سيد كاظم رشتي بن سيد قاسم بن سيدحبيب از سادات حسيني مدينه ، زبده ترين شاگرد شيخ احمد احسائي بود که پس از مرگ شيخ رهبري  شيخيه را برعهده گرفت.

    ادامه مطلب...
  • عباس افندی (عبدالبهاء)

    عباس افندي (1260-1340) ملقب به عبدالبهاء، پسر ارشد ميرزا حسينعلي است و نزد بهائيان جانشين وي محسوب مي گردد.

    ادامه مطلب...

مبارزان با بهائیت

cache/resized/ccaca808332350bd352314a8e6bdb7dd.jpg
یکی از حوادث مهم زندگی آیت الله بروجردی تقارن سال
cache/resized/a2c88199bdee2998adc4f97d46fdb662.jpg
ملا محمد سعید بارفروشی معروف به سعید العلما یکی