با توجه به شرایط زمانی توسعهطلبیهای صهیونیسم و رابطه ایران و اسرائیل، بیشترین حساسیت علمای شیعه نسبت به یهودیها بود. حضرت امام خمینی(ره) در مورد لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی این احتمال را نادیده نگرفتند كه «شاید به دست جاسوسان یهود و صهیونیست تهیه شده برای نابودی استقلال و به هم زدن اقتصاد و مملكت.»
حضرت امام(ره) و سایر مراجع و علما معتقد بودند بهائیان در ایران عمال اسرائیلهستند و این لایحه بیشتر برای حاكمیت آنها در ایران طراحی شده است. حساسیت موضوع زمانی روشن میشود كه دانسته شود، بهائیان، ایران را بعد از اسرائیل دومین سرزمین بهائیان و آن را مركز قیام و تسخیر جهان میدانستند. آنها با چاپ نقشه دهساله خود اهمیت ایران را برای بهائیت نشان دادند.
حضرت امام(ره) خطاب به علمای یزد نوشتند: «آقایان باید توجه فرمایند كه بسیاری از پستهای حساس به دست این فرقه است كه حقیقتاً عمال اسرائیل هستند. خطر اسرائیل برای اسلام و ایران بسیار نزدیك است. پیمان با اسرائیل در مقابل دول اسلامی یا بسته شده یا میشود. علمای اعلام و خطبای محترم، سایر طبقات را آگاه فرمایند كه در موقعش بتوانیم جلوگیری كنیم.»
امام خمینی(ره) در این پیام از «تسهیلاتی كه دولت برای مسافرت دو هزار نفر یا بیشتر از فرقه ضاله قائل شده است»، همراه با پرداخت ارز و تخفیف در بلیط برای سمیناری كه «در لندن از آنها تشكیل میشود» در حالی كه در مقابل برای «حجاج بیتاللهالحرام چه مشكلات كه ایجاد نمیكنند»، انتقاد كردند و آن را شاهدی بر «سوء نیت دولت» گرفتند.
نه تنها حضرت امام(ره) بلكه قاطبه روحانیت هدف این لایحه را حاكمیت بهائیان بر سرنوشت ایران ارزیابی میكردند. آقای فلسفی كه در آن زمان سخنگوی روحانیت به حساب میآمد به نماینده دولت گفت: «این تصویبنامه هدفش شركت زنها در انتخابات نیست. شركت زنها آن قدر مهم نیست كه تمام روحانیون به این كیفیت علیه آن قیام كنند. این تصویبنامه توطئهای است بر ضد نبیاكرم (ص) و زمینهای است برای درهم شكستن قدرت قرآن كریم و مسلط شدن عناصر كثیف بهائی بر مسلمین».
تحلیل روحانیت بر یك پیشینه تاریخی و یك پیشبینی بسیار دقیق استوار بود. بهائیان به محض حمایت دولت و مسلط شدن بر مناصب به تحقیر و تحمیل بر مسلمانان دست زدند. به عنوان نمونه، یكی از بهائیان كه مدیر عامل فروشگاه فردوسی شده بود، خانم مسلمانی كه روزهدار بود و روسری به سر داشت، «روزه گرفتن» وی را «به باد تمسخر» گرفته و «به وی تكلیف میكند كه یا روسری را از سر بردار یا فوراً به خدمت وی خاتمه داده خواهد شد».بهائیان با آزادی عملی كه بهدست آوردند، میكوشیدند تا طبق دستور صریح آمریكا و لندن «در این مملكت مد لباس یا ساختمانها و بیحجابیرا رونق» دهند و چنان به پیش میرفتند كه پیشبینی میكردند: «این مسلمانان آخر به دست بهائیان از بین میروند و دنیای حضرت بهاءالله رونق میگیرد».
از طرف دیگر رابطه بهائیان و اسرائیل یك رابطه بسیار صمیمانهای بود كه بر محور منافع مشترك با داشتن یك دشمن مشترك به نام مسلمانان استوار شده بود.
روابط بهائیان و اسرائیل به قبل از جنگ جهانی اول برمیگردد. دومین رهبر بهائیان عباس افندی (عبدالبهاء) به سبب جاسوسی برای انگلیس و خدماتی كه در جنگ جهانی در «عكا» به سپاه انگلیس در مقابل مسلمانان عثمانی نمود، به لقب «سر» مفتخر شد و مدال قهرمانی «نایت هود» را دریافت كرد. عباس افندی كه همواره تحت حمایت نیروهای انگلیسی مستقر در عثمانی و فلسطین زندگی میكرد، پس از مرگ (1300 ش) در حیفا دفن شد.
از این تاریخ حیفا به عنوان یك شهر مقدس بهائیان مركز تجمع آنان گردید. پس از تشكیل دولت غاصب اسرائیل (1327)، شوقی افندی، چهارمین پیشوای بهائیان، سرزمین فلسطین را به عنوان مركز اصلی بهائیت قرار داد. دولت اسرائیل اولین دولتی بود كه بهائیت را به عنوان یك دین رسمی به رسمیت شناخت. شوقی شورای بینالمللی بهائیان را ـ كه خود مؤسس آن بودـ موظف كرد كه «با اولیاء حكومت اسرائیل ایجاد روابط نماید».
پروفسور نرمان تیویج یكی از شخصیتهای سیاسی اسرائیل به پاس خدمات بهائیان به اسرائیل نوشت: «امر بهائی كه مركز آن حیفا و عكاست و این دو مدینه زیارتگاه پیروان آن است به درجهای از پیشرفت و تقدم نایل گشته كه مقام دیانت جهانی و بینالمللی را نموده است به همین جهت بهائیان در بسیاری از كشورها به نفع دولت اسرائیل جاسوسی میكنند.»
نفوذ عناصر بهائی در سازمان حكومتی ایران از زمان رضاشاه آغاز شد. رضاشاه به دلیل بیگانگی با پیكره و سنن جامعه ایران «كسانی را در مناصب مهم دولتی میگماشت كه مانند خود او بیگانه یا معارض با این بافت بودند. بدینسان افراد وابسته به گروههای دینی خاص به ویژه بابیها و بهائیها» را در اداره دیوانسالاری به كار گماشت كه به زودی «به قدرت برتر سیاسی و اقتصادی ایران» تبدیل شدند.
رضاشاه حتی یك سرگرد بهائی را به نام اسدالله صنیعی، آجودان مخصوص ولیعهد قرار داد. صنیعی بعداً به درجه سپهبدی رسید و مشاغل حساسی را بهدست آورد.
نفوذ و قدرت بهائیان بعد از سقوط رضاشاه موجب واكنش آیتالله بروجردی گردید. آیتالله بروجردی با حمایت از سخنرانیهای كوبنده آقای فلسفی كه از رادیو پخش میشد، حركتهایی علیه بهائیان آغاز كرد كه با حمایت محمدرضاشاه از بهائیان حركت ضدبهائی او عقیم ماند.
بهائیان چنان در اركان حكومت نفوذ یافته بودند كه حتی پزشك مخصوص شاه یك افسر بهائی بهنام سپهبد عبدالكریم ایادی بود. ایادی چنان مورد توجه دربار بود كه هرروز به دربار میرفت و از ثریا، ملكه ایران، دیدن میكرد. به گفته ملكه: «لبخندهایش بیش از همه درمانها ارزش داشت. هنگامی كه مبارزات روحانیت علیه بهائیت به اوج رسید دیگر به دیدن ثریا نرفت. ثریا بسیار «نگران» شد و موضوع را از شاه جویا شد، شاه گفت: «دكتر ایادی در یك خانواده بهائی به دنیا آمده و این روزها بزرگترین مجتهد تهران، مردم را علیه این گروه مذهبی برانگیخته است. بهتر است فعلاً در دربار آفتابی نشود».
پس از فروكشی شورش علیه بهائیان، ایادی از ایتالیا به دربار ایران بازگشت و به عنوان پرقدرتترین عنصر سیاست ایران درآمد تا جایی كه ارتشبد فردوست، یار شاه، مینویسد:«میتوان كتابی نوشت كه آیا ایادی بهائی بر ایران سلطنت میكرد یا محمدرضا پهلوی؟»
بهائیان در اثر حمایتهای رژیم در مدت كوتاهی چنان از رشد سریع و نفوذ در اركان حكومت برخوردار شدند كه طبق گزارشی كه ساواك در سال 51 تهیه كرده است، اسامی 112 نفر از افسران شاغل در مراكز حساس ارتش، شهربانی و ژاندارمری و 56 نفر كارمند عالیرتبه از وزارت تا مدیریت نام برده شده است.
این مشاغل حساسترین پستها از وزارت تا ریاست كتابخانه ارتش میباشد. بدیهی است كه لیستی كه ساواك تهیه كرده لیست كاملی از بهائیان شاغل در نیروهای مسلح و ادارات دولتی نیست.
بهائیان در مدت كوتاهی بعد از جریان انقلاب سفید پستهای حساسی را به اشغال خود درآوردند. از جمله:
سپهبد اسدالله صنیعی، وزیر جنگ كابینه حسنعلی منصور.
امیرعباس هویدا، وزیر دارایی دولت حسنعلی منصور و نخستوزیر بعدی.
منصور روحانی، مدیر عامل سازمان آب تهران، وزیر آب و برق و وزیر كشاورزی در دولت هویدا.
لیلی امیر ارجمند، رئیس كتابخانه دانشگاه ملی، رئیس كتابخانه ملی نفت، مشاور مخصوص فرح، مدیر برنامههای آموزشی ولیعهد.
سرلشكر پرویز خسروانی، معاون فرماندهی كل ژاندارمری در سال 1343، معاون نخستوزیر و سرپرست سازمان تربیتبدنی در دورهی هویدا.
عطاءالله خسروانی، وزیر كار.
فرخرو پارسا، وزیر آموزش و پرورش.
دكتر منوچهر شاهقلی وزیر بهداری و پرویز ثابتی معاون ساواك.
بهائیان در مدت كوتاهی چنان رشد كردند و مشاغل حساس را به اشغال خود در آوردند كه در كابینه هویدا 9 وزیر بهائی راه یافت.
آنها علاوه بر اشغال پستهای حساس نظامی و سیاسی بر بسیاری از منابع اقتصادی نیز تسلط یافتند. هژبر یزدانی سرمایهدار معروف بهائی و صاحب سهام بانك ایرانیان و بانك توسعه كشاورزی و ثابت پاسال یكی از سرمایهداران بزرگ ایران بهائی بود. كلیه سهامداران شركت زمزم (پپسی كولا) بهائی بودند. حتی مراكز فرهنگی مانند تلویزیون ایران توسط حبیبالله ثابت پاسال اداره میشد.
شاه چنان در حمایت از بهائیان كوشید كه بهائیان مدعی بودند:«كارهایی كه اكنون (سال 48) بهدست اعلیحضرت همایون شاهنشاه آریامهر صورت میگیرد، هیچ كدامش روی اصول دین اسلام نیست؛ زیرا خود شاه به تمام دستورات بهائی آشنایی دارد».
بهائیان نه تنها مورد حمایت رژیمشاه بودند بلكه به گفته سپهبد اسدالله صنیعی «حتی رئیسجمهور آمریكا، جانسون، مرتب به احبای ایران تبریك میگوید».
بهائیان ایران مانند سایر بهائیان جهان، جاسوسی برای اسرائیل را یك وظیفه افتخارآمیز میدانستند. آنها از پیروزی اسرائیل به وجد آمده بودند و رسماً میگفتند: «دولت اسرائیل در جنگ سال 46 و 47 قهرمان جهان شناخته شده. ما جامعه بهائیت فعالیت این قوم عزیز یهود را ستایش میكنیم... پیشرفت و ترقی ما بهائیان این است كه در هر اداره ایران و تمام وزارتخانهها یك جاسوس داریم و هفتهای یك بار كه طرحهای تهیه شده به وسیله دولت كه به عرض شاهنشاه آریامهر میرسد، گزارشهایی در زمینه طرح به محفلهای روحانی بهائی میرسد».بر مبنای همین اخبار ساواك نیز گزارش میدهد كه «با توجه به اینكه دولت اسرائیل در سال 1972 فرقه بهائی را بهعنوان یك مذهب به رسمیت شناخته است، به نظر میرسد با اجرای برنامه تحبیب از این فرقه میكوشد از اقلیت بهائی در سایر كشورهای جهان به ویژه ایران بهرهبرداری سیاسی، اطلاعاتی و اقتصادی نماید». بهائیان ایران گستاخی را به حدی رساندند كه مبالغ هنگفتی پول برای كمك به ارتش اسرائیل جمعآوری كردند.
مجموعه اسناد بهائیت سند افتخاری است برای اثبات دقت و هوشیاری روحانیت خصوصاً حضرت امامخمینی(ره) كه در سال 41 هدف تصویب لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی را تشخیص دادند و متوجه شدند این لایحه برای نفوذ بهائیان است و بهائیان قصد تسخیر مناصب سیاسی و اقتصادی را دارند و اهداف آنها در راستای هدف اسرائیل و جاسوسی برای آنهاست.