نگاهی بر تبلیغ به شیوه تبشیری ( بخش نخست )

جمعه, 09 تیر 1396 01:40 نوشته شده توسط  اندازه قلم کاهش اندازه قلم کاهش اندازه قلم افزایش اندازه قلم افزایش اندازه قلم

 بهائیت درایران: تبلیغ تبشیری برای نخستین بار در سال 1872 مطرح شد و برای تبلیغ آیین مسیحیت استفاده شد. فرقه شاهدان یهوه را چارلز تیز راسل(1852 1916) تأسیس کرد. او با مطالعه و تأمل در کتاب مقدس در حدود سال 1872 میلادی به این نتیجه رسید که مسیح در سال 1874 مخفیانه باز خواهد گشت تا زمینه را برای برقراری ملکوت و سلطنت خداوند مهیا سازد.البته بعدا این تاریخ را چند بار تغییر دادند و در آخر گفتند: «همه چیز در این زمان در حال تحقق یافتن است و گواهی می دهند که خداوندگار عیسی حاضر است و سلطنت او فرا رسیده است.

بزودی رستاخیز مردگان به وقوع خواهد پیوست.مقصود از زود، سال بعد نیست ولی ما معتقدیم که این امر به وقوع خواهد پیوست و انتظار داریم پیش از پایان این قرن واقع شود»! شاهدان یهوه معتقدند که فقط انتخاب "یهوه" است که انسان را وارد حکومت خدا می کند. آنان بر مبنای همین اعتقاد، خود را بخشی از حکومت الهی می دانند. بر همین اساس، آنان از احترام به پرچم کشورها، خدمت در ارتش و همچنین رأی دادن در انتخابات امتناع می ورزند. در بسیاری از کشورها، آنان به خاطر همین اعتقادات و امتناع آنان از خدمت نظام به زندان افکنده شده اند... آنها دارای 4 میلیون نفر پیرو در بیش از 200 کشور دنیا هستند و رهبری این فرقه همچنان از ایالات متحده اعمال می گردد. آنها موفقیت خویش در تبلیغ را مرهون سیاست خاص تبشیری یعنی تبلیغ خانه به خانه هستند.شاهدان امروزه دارای دو نشریه واچ تاور .(1879.م) و بیداری (1946.م) هستند که در سطح گسترده و در سراسر جهان (بیش از صد زبان و در تیراز ملیونها نسخه)منتشر می شود.

در تاریخ ارباب کلیسا و کشیش ها و مسیحیان ،این نوع تبلیغ را با سفر به کشورها و شهرها و روستاها در لباس معلم و پزشک و با کیف دارو و...انجام می دادند تا مردم آن مناطق را به دین مسیحیت در آورند و البته موفق هم می شدند .این حرکت آنها تنصیر(یعنی نصرانی کردن) نامیده می شد و تاریخچه مفصلی دارد و هنوز هم ادامه دارد به نوعی که پس از اشغال عراق و لیبی مبلغان و کتابهای تبشیری مسیحی به آن مناطق سرازیر شد...

اکنون بیت العدل و بهائیت نیز بر همین الگو تبلیغ بهائیت را برای بهائی کردن مردم در نقاط مختلف جهان (بمنظور تحقق نقشه بیست ساله شان برای رسیدن به جمعیت یکصد میلیونی!) دارند برنامه ریزی میکنند. بیت العدل با تشویق به مهاجرت ،بهائیان ایران را به روستاهای هندوستان فرستاد و همینکه به آنها  میگفت بهاءالله هم مثل کریشنا خداست و آنها میگفتند اگر اینطور است ما بهائی هستیم و آنها از این طریق چند میلیون به جمعیت بهائی شان افزودند . بعد هم با نفوذ در لایه های موسسات خدماتی سازمان ملل به عنوان ترویج مثلا واکسن مالاریا یا ایجاد کودکستان و مدرسه به روستاهای آفریقائی یا امریکای جنوبی رفتند و این کار تبشیری را ادامه دادند و همچنان انجام می دهند...

تجربه هایی از تبلیغ تبشیری

تاکید بیت العدل بر طرح های اجتماعی و حضور در خدمات عمومی که در نوع نقشه ها و برنامه های بیت العدل در طول دو دهه گذشته بوده در ادامه همین سیاست تبلیغ تبشیری در پوشش خدمات عام المنفعه است که مبتکرش مسیحیان تبشیری و حرکت "تنصیر" برای نصرانی و مسیحی کردن مردم در گوشه و کنار جهان بوده است... اکنون بیت العدل در این اندیشه است با همین روش سراغ مردم بیایند و آنها را بهائی کنند و در این راه مهره ها و ابزارشان بهائیان ایران هستند که آنها را به صف مقدم بفرستند و خودشان از پشت حمایت کنند و اگر با مانع روبرو شدند با فریاد های حقوق بشری ،مظلوم نمائی نمایند... در ادامه تجربه هایی از تبلیغ تبشیری می آید.

تجربه هایی از تبلیغ تبشیری (تنصیر) در جریان آزادسازی کویت از اشغال عراق فرانکلین گراهام مقام روحانی نزدیک به کاخ سفید هزاران نسخه از انجیل را به زبان عربی به مقصد پایگاه های این کشور در عربستان ارسال کرد تا از طریق نظامیان امریکایی در بین مردم محلی توزیع شود. این اقدام قوانین عربستان و موافقتنامة دو جانبة بین دو کشور را نقض می کرد. هنگامی که نورمن شوارتسکوف در خصوص این موضوع گلایه کرد؛ وی اعلام کرد که از مقامات بالاتر دستور گرفته است. فعالیت های تبشیری در عراق از زمان ایجاد آسمان امن در شمال عراق آغاز گردید. در سایة ایجاد آسمان امن بسیاری از سازمان های تبشیری به عنوان تقدیم کمک های بشردوستانه راهی شمال عراق شده و همراه با توزیع مواد غذایی و دارویی کتاب هایی دربارة زندگی حضرت مسیح (ع) و تشکیک دربارة قرآن کریم اقدام کردند. مسایل انسانی ناشی از وضعیت عراق در قطعنامه ی 688 مطرح شده بود. در این قطعنامه از عراق خواسته شده بود امکان دسترسی سازمان های امدادی بین المللی را فراهم و برای نیل به اهدافش از کاربرد زور خودداری کند. کشورهای ایالات متحد، بریتاینا و فرانسه این قطعنامه را دستاویزی قرار دادند و نسبت به برقراری آسمان امن برای کردها و شیعیان اقدام و پس از مدتی منطقه ی پرواز ممنوع را ایجاد کردند. هم چنین، در پی وقوع حوادث 11 سپتامبر سال 2001 ، بوش رئیس جمهور ایالات متحد جنگ بر ضد تروریسم را «جنگ صلیبی» نامید. هر چند وی به سرعت گفته اش را در مواجهه با واکنش های داخلی و خارجی پس گرفت؛ اما اکنون بسیاری از مردم نگران هستند که به کار بردن آن کلمات تصادفی نبوده است.

دکتر ویت که سرپرستی یک گروه مطالعاتی درخصوص برخورد های بین مبشران بومی و خارجی در مناطق مختلف جهان را بر عهده داشته است، دراین زمینه می گوید: عراق سناریوی دیگری از مشکل جاری گروه های تبشیری غربی است که بازار تازه ای را برای عقاید دینی خود یافته اند. در حالی که گروه های محلی آمادگی پذیرش آنها را ندارند و تقاضایی برای متاع آنان وجود ندارد. عبارت «جنگ صلیبی» از سوی بسیاری از ناظران به عنوان اشاره ای به اهداف پنهان تعبیر گردید. وی در فرصت دیگری کوشید این تعبیر تاریخی را اصلاح کند، اما به نظر می رسد که بسیاری از رهبران فعلی این کشور احساس مشابهی دارند. نظر سنجی به عمل آمده توسط یکی از مؤسسات نشان می دهد که 70 درصد از رهبران مسیحی امریکا اسلام را «دین خشونت» می دانند و 81 درصد آنان به موضوع تنصیر مسلمانان اهتمام دارند و این مأموریت را بر عهدة یکی از سازمان های بزرگ تبشیری پروتستان واگذار کرده اند... سال ها است که سیاستمداران غربی با حرص و ولع فراوانی به دیگران نصیحت می کنند که نظام سیاسی کشور خود را با پیروی از غرب بر اساس نظامی سکولار پی ریزی کنند، زیرا با بی طرفی دولت در امر دین، حقوق و آزادی دینی پیروان تمامی ادیان به شکل بهتری رعایت می شود. در حالی که در برخی از کشورهای اسلامی گروهی از روشنفکران و متفکران سنگ سکولاریزه شدن دولت را به سینه می زنند؛ در آن سوی آبها و در سرچشمة این تفکر و اندیشه، گروهی به استفاده از ابزار نظامی برای گسترش دین خاصی می اندیشند. از این رو، معاون مدیر کل دفتر برنامه های دینی کاخ سفید به سمت سازماندهی سازمان های غیر دولتی درعراق منصوب گردید. بنابراین، سیاستمدارانی که نظام های مبتنی بر سکولاریسم و بی طرفی دولت در امر دین را به عنوان دستاورد تمدن بشری ترویج می کردند، امروزه می خواهند مجهزترین ارتش جهان را در خدمت بشارت مسیح در آورند. آیا می توان هم مدعی و مروج سکولاریسم بود و هم با استفاده از قوای نظامی یا در سایة خشونت و رعب ناشی از اشغال نظامی سرزمین و یک کشور مستقل، نسبت به ترویج دین خاصی اهتمام ورزید و آن را به صورت یک برنامه و طرح سازمان یافته دنبال کرد؟ ... در گزارش ماموران ویژه ی کمیسیون حقوق بشر به این مطلب اشاره شده است که برخی از کشورها برای فعالیت های تبشیری اقدامات کیفری پیش بینی کرده اند. در حالی که کشورهای دیگر مجازات را فقط برای مواردی در نظر گرفته اند که گروه های تبشیری انگیزه های مادی را به افراد پیشنهاد نمایند.

در قوانین داخلی پاره ای از کشورها ممنوعیت هایی دربارة فعالیت های تبلیغی که توسط خارجیان و با هدف تغییر دین مردم بومی صورت می گیرد، وضع شده است. برای مثال، در سال 1944 هایله ثلاثی با صدور فرمانی فعالیت های تبشیری به منظور تغییر مذهب مسیحیان ارتدوکس را ممنوع کرد. اما این گروه ها حق داشتند فعالیت های خود را بر روی پیروان سایر ادیان متمرکز سازند. قانون داخلی یونان در خصوص فعالیت های تبشیری مقرر می دارد: هر گونه اقدام مستقیم یا غیر مستقیم که به قصد دخالت در عقاید دینی شخصی که اعتقادات مذهبی متفاوتی دارد و با هدف زایل کردن آنها صورت گیرد اعم از این که از طریق اغوا یا کمک مادی باشد و اعمّ از این که در آن از تلبیس استفاده شود یا از کم تجربه بودن، اعتماد، احتیاج، دانش محدود یا سادگی فرد بهره برداری نماید. در رویة قضایی نیز مواردی وجود دارد. برای مثال، دیوان حقوق بشر اروپا در قضیه ی کوکیناکیس علیه یونان این مطلب را تایید کرد که فرد مزبور در فعالیت های خود به شکلی رفتار کرده است که حق آزادی دین و عقیده ی مخاطبش را نقض کرده است. کوکیناکیس (Kokkinakis) پیش از آن در دادگاه های داخلی یونان محکوم شده بود که قوانین مربوط به این امر را نادیده گرفته است... دگاه اظهار می دارد که هدف قانونگذار یونانی از وضع محدودیت برای فعالیت های تبشیری حمایت از حقوق سایر افراد است... به نظر آنان “حق تغییر دین”مانع از آن نخواهد بود که دولت اقداماتی را اتخاذ کند تا از مردم در قبال افراد و گروه هایی که می خواهند به شکل سازمان یافته دین مردم را تغییر دهند، حمایت کند...

در برخی از کشورها ، دیدگاه جامعه و دولت نسبت به موضوع تبلیغات مذهبی بسیار تعیین کننده است . زیرا وقتی دین یا عقیده ای ازآن سوی مرزها در یک کشور ، تبلیغ و ترویج می شود و یا اینکه توسط میسیونرهای خارجی تبلیغات دینی صورت می گیرد، در واقع فرهنگ جدیدی به کشور و مردم آن معرفی می شود که با نظم موجود انطباق ندارد. در این صورت ، ممکن است که وحدت ملی کشور را به خطر اندازد و زمینه را برای نفوذ خارجی فراهم سازد. این مسئله در دوران استعمار از اهمیت فراوانی برخوردار بود . زیرا قدرتهای استعماری با استفاده از اقتدارات خود برای گسترش دین یا مذهب مورد نظر خود در مستعمرات می کوشیدند و اکنون کشورهای بسیاری هستند که دین فعلی مردم در دوران استعمار سرزمین آنها تغییر داده شده است.

بنابراین ، چنانچه تبلیغات مذهبی در داخل یک کشور توسط میسیونرهای مذهبی صورت گیرد که ازآن سوی مرزها و با پشتیبانی خارجی عهده دار مأموریت تبلیغ مذهبی شده اند؛ ممکن است که دولت این گونه اقدامات را به عنوان خطری برای وحدت ملی تلقی کند ونسبت به آن حساسیت داشته باشد و یا فعالیت های تبلیغی آنان را به عنوان اجبار روانی تلقی کند و بخواهد از آن دسته از اتباعش که هدف این فعالیت ها هستند ، حمایت کند... آلکسی دوم، رهبر کلیسای ارتدوکس روسیه در سال 1991 نگرانی خود را از هجوم انبوه مبشران خارجی اعم از دینی و اقتصادی اعلام کرد که تصمیم دارند در «بازارچة ادیان» که با فروپاشی اتحاد شوروی در این کشور برپا شده بود، افکار دینی و متاع معنوی خود را عرضه نمایند. یکی دیگر از مقامات کلیسا اعلام کرد که «فرقه های تمامیت خواه» از « اجبار مادی و نامشروع» استفاده می کنند و نودینان را بر ضدّ «خانواده ها، ادیان و فرهنگ های روسی» تحریک می کنند...دیگر مقام کلیسای ارتدوکس روسیه می گوید:مبشران خارجی با دلارهای خود آمدند تا مردم را به اصطلاح با کمک های بشردوستانه و وعده هایی مبنی بر این که آنان را برای تحصیل یا استراحت به خارج می فرستند، خریداری کنند. ما انتظار داشتیم هم مسلکان مسیحی ما را در ارائة خدمات دینی کمک کنند. اما در عمل آنها با کلیسای ما به جنگ درآمدند اکثریت قاطع مردم از پذیرش این فعالیت ها که با بی توجهی به سنت های دینی و معنوی احساسات دینی و ملی آنان را جریحه دار کرده بودند، امتناع ورزیدند. هم چنین، موضوع فعالیت های اجتماعی و آموزشی از قبیل ایجاد بیمارستان ، مدرسه و مراکز نگهداری کودکان بی سرپرست توسط مؤسسات مذهبی ، ممکن است به عنوان شیوه تبلیغی نامناسبی به شمار آید. زیرا به عنوان وسیله ای برای تغییر اجباری دین محسوب می شود. فعالیت مؤسسات تبشیری در کشورهای آفریقایی نمونه روشنی از این شیوه تبلیغی است.

 در واقع ، در مواردی اجبار غیر مادی به حدی می رسد که به طبقات محروم جامعه رشوه داده می شود تا شاید باعث تغییردین آنان گردد. تغییر دین همواره از بروز تغییر در روش فکری شخص و بر اساس اراده ی فردی و حکم وجدانی او صورت نمی گیرد. در بسیاری از موارد دخالت عوامل خارجی در تغییر دین افراد یا گروه هایی از جامعه بسیار مؤثر و تعیین کننده است. بنابراین بایستی بین پروسة تغییر دین و پروژة تغییر دین تفکیک کنیم. عواملی که خارج از تعقل فرد و تصدیقات وجدانی او می توانند در این روند تاثیرگذار باشند، ممکن است مشتمل بر اقدامات سایر افراد، گروه ها یا مؤسسات دینی باشد. نمایندگان این مؤسسات و نهادها می کوشند با ارائه ی آموزه های دینی خود افراد را به پذیرش دین متبوع خود دعوت کرده و از طریق تبیین تعالیم آن، دیگران را به قبول آن متقاعد نمایند.

گفتیم که در این فعالیت ها شیوه های تبلیغی از اهمیت بسیاری برخوردار است. برخی از دولت ها برای پیشگیری از روش های تبلیغی مخاطره آمیز و ناروا مقررات و حتی مجازات هایی را پیش بینی کرده اند... سوء استفاده از اضطرار افراد برای تغییر دین هم در مواردی که فرد برای استفاده از وعده های درمانی و آموزشی و شغلی تحت فشار است،مردود است. از مواردی که در شمول حکم ماده 206 قانون مدنی برآن، جداً باید تردید کرد، مواردی است که طرف مقابل از موقعیت اضطراری و درماندگی مضطر سوء استفاده و بهره‏برداری ناروا می‏نماید و وضعیت اضطراری وسیله تهدید و فشار بر شخص مضطر قرار می‏گیرد و یا این که وضعیت اضطراری را همین شخص متعامل به وجود می‏آورد که قصد معامله با مضطر را دارد و به وسیله آن فشار لازم را برای تحمیل قراردادی ناعادلانه وارد می‏نماید.علت تردید این است که در این جا صرف اضطرار مطرح نیست، بلکه در طرف دیگر قضیه اراده نامشروع متعامل سودجو، تعهد گزافی وجود دارد که در قرارداد بر دوش مضطر نهاده شده است و او نه از سر رضا و رغبت، بلکه از روی ناچاری و درماندگی به آن تن داده است. در حقوق کشورهایی همانند آلمان و سوئیس به صراحت در مواد قانونی خود موردی را که متعامل از نیازمندی و اضطرار کسی بهره برداری ناروا نماید، پیش بینی کرده‏اند.

در ماده 138 قانون مدنی آلمان این گونه قراردادها باطل اعلام شده‏اند و ماده 21 قانون تعهدات سوئیس معامله را قابل فسخ دانسته است. در ماده 125 قانون مدنی عراق حتی به سوء استفاده از نیازمندی و اضطرار معامله کننده تصریح شده است. از این رو بعضی از نویسندگان حقوق مدنی این کشورها، سوء استفاده از اضطرار و مواردی که متعامل به بهره‏برداری از آن می‏پردازد را از موارد اکراه دانسته‏اند. در حقوق امریکا نیز آمده است: آن جا که یک طرف، از اضطرار و پریشانی طرف دیگر قرارداد برای به دست آوردن یک بهره غیر منصفانه سوء استفاده نماید و فرد مضطر به دلیل این شرایط، خودش را زیر بار یک مسئولیت سنگین یا تعهد گزاف به خاطر یک منفعت اندک و ناکافی فعلی ببرد، انصاف از او دست گیری خواهد نمود».مبنای این حکم آن است که در اوضاع و احوال و شرایطی که یک طرف قرارداد فقیر یا دچار ضعف بوده است، یا مسئله اخاذی یا سوء استفاده از ضعف طرف دیگر در بین است؛ کلاهبرداری مفروض می‏گردد و این به معنای تقلب نیست، بلکه به معنای آن است که استفاده نامعقول از قدرتی که از این اوضاع و احوال و شرایط ناشی شده، به عمل آمده است و با چنین فرضی صحت قرارداد دوام نخواهد یافت، مگر این که طرف ذی‏نفع قرارداد قادر شود این فرض را با دلیل، رد نماید... روزنامة کریستین ساینس مانیتور مطلبی را به این شرح به دکتر سید حسین نصر نسبت داده است: «هر چند امور راجع به حقوق و آزادی های دینی در اعلامیة جهانی حقوق بشر تدوین شده است، اما این اعلامیه به مسایل راجع به شیوه های مناسب و نامناسب تبلیغ دینی نپرداخته است». چنانچه این نسبت صحت داشته باشد، دکتر نصر به درستی بر این نکته اشاره کرده اند که تمامی مسایل راجع به حقوق و آزادی های دینی از جمله شیوه های زورمندانه و اغواگرانة تغییر دین در اعلامیة جهانی حقوق بشر تبیین و تشریح نشده است. اما باید دانست که تمامی مقررات بین المللی حقوق بشر در اعلامیة جهانی منحصر نمی باشد و این مقررات در اسناد دیگری پیش بینی گردیده است... بر اساس پاره ای از گزارش های نامستند، بعضی از سازمان های تبشیری در کشورهای غربی فعالیت های سازمان یافته ای را با هدف جذب و تطبیق(Assimilation Process) داوطلبان پناهندگی با جامعة غربی در اردوگاه های پناهندگان اجرا می کنند.

این سازمان ها در اقدامی هماهنگ با مقامات اردوگاه با سوء استفاده از شرایط روحی این افراد و از طریق شستشوی مغزی و اعمال شکنجة سپید ، استفاده از داروهای روانگردان و در مقابل وعده به حل و فصل شدن درخواست پناهندگی، در دورة معینی موفق به اجرای پروژة تغییر دین در بین برخی از داوطلبان پناهندگی می شوند. مارچلو ویگنار، روانکاو اهل اروگوئه که خود سالها در پاریس در تبعید بسر برده است؛ شکنجه را شامل تمامی اقداماتی می داند که عامدانه و با هدف محو باورها و آرمان های قربانی صورت می گیرد. اما شکنجه ی سفید یا شکنجه ی روانی اهداف پیچیده تری از قبیل شستشوی مغزی و تغییر در باورهای فرد را دنبال می کند.

بنابراین، در این نوع از شکنجه علاوه بر محو اعتقادات و باورهای قربانی، عامل شکنجه می خواهد که باورها و اعتقادات مورد نظر خور را با باورهای فعلی قربانی جایگزین نماید. اما اجرای همان نسخه در سرزمین تحت اشغال با موفقیت قرین نخواهد بود. به نظر می رسد بسیاری از سازمان های تبشیری که کشورهای اسلامی را هدف قرار داده اند، به نوعی ساده انگاری دچار شده و تصور می کنند که مسلمانان هم مانند قبایل بدوی مناطق دوردست و دور از تمدن بخش هایی از افریقا هستند که در قبال دریافت کیسه ای آرد یا شیشة دارویی دین خود را بفروشند و در مقام سپاس به تقدیس صلیب اقدام کنند. دین و ایمان در وجدان افراد ریشه دارد و با این اوهام نمی توان هویت دینی ملتی را تغییر داد. تجربة هجوم گروه های تبشیری به کشورهای شوروی سابق نشان داد که هر چند با استفاده از این شیوه ها می توان عده ای از پیروان مذهب ارتدوکس را که سالها در فضای ضد دینی شوروی زندگی کرده اند به مذاهب کاتولیک یا پروتستان جذب کرد؛ اما کاربرد شیوه های مربوط به قرن 17 و 18 در سایة اشغال نظامی و فضای رعب و وحشت، جز تشدید موج نفرت دستاورد دیگری برای اشغالگران نخواهد داشت... (گزیده هایی از مقاله"تنصیر سازمان یافته و آزادی دین در دوران اشغال عراق"،محمد حسین مظفری ،سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی) ******

خواندن 1018 دفعه
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

معرفی رهبران بهائیت

  • زرین تاج قزوینی

     

    زرین تاج قزوینی (فاطمه یا ام السلمه) مشهور به طاهره قُرهالعَین یا طاهره بَرَغانی (زاده 1228 قمری برابر با 1823 میلادی در قزوین - درگذشته 1268 قمری برابر با 1850 میلادی).

     

    ادامه مطلب...
  • شوقي افندي

    شوقي افندي ملقب به شوقي رباني (1314-1377/1336ش) فرزند ارشد دختر عبدالبهاء بود که بنا به وصيت وي، در رساله اي موسوم به الواح و وصايا به جانشيني وي منصوب شده بود.

    ادامه مطلب...
  • علی محمد باب

    علی محمد باب شیرازی، موسس بابیت است. او شاگرد سید کاظم رشتی بود که با بهره گیری از افکار شیخیه، ادعای بابیت، امامت، خدایی و … کرد و در آخر توبه نامه نوشت و خود را هیچ دانست.

    ادامه مطلب...
  • سید کاظم رشتی

    سيد كاظم رشتي بن سيد قاسم بن سيدحبيب از سادات حسيني مدينه ، زبده ترين شاگرد شيخ احمد احسائي بود که پس از مرگ شيخ رهبري  شيخيه را برعهده گرفت.

    ادامه مطلب...
  • عباس افندی (عبدالبهاء)

    عباس افندي (1260-1340) ملقب به عبدالبهاء، پسر ارشد ميرزا حسينعلي است و نزد بهائيان جانشين وي محسوب مي گردد.

    ادامه مطلب...

مبارزان با بهائیت

cache/resized/ccaca808332350bd352314a8e6bdb7dd.jpg
یکی از حوادث مهم زندگی آیت الله بروجردی تقارن سال
cache/resized/a2c88199bdee2998adc4f97d46fdb662.jpg
ملا محمد سعید بارفروشی معروف به سعید العلما یکی