حسینعلی بهاء در کتاب اشراقات صفحه 92 سطر 10 می نویسد:« ایّامی که این مظلوم تحت سلاسل و اغلال بود گاهی در کند و تحت حکم و هنگامی بین ایدی غافلین در ارض میم بر این مظلوم وارد شد، آنچه که بر احدی از قبل و بعد وارد نشده».
عبدالبهاء که خود را جانشین پدر و رهرو او و عبد او می نامد، در کتاب مکاتیب جلد 1 صفحه 327 سطر 8 می نویسد:« مقصود مبارک از حمل این ثقل اعظم و جمیع این بلایا که چون دریا موجش باوج آسمان می رسد و حمل سلاسل و اغلال و تجسّم مظلومیّت کبری، اتّفاق و اتّحاد و یگانگی من فی العالم بود و ظهور آیه توحید الهی بالفعل بین امم تا وحدت مبدء در حقائق موجوده نتیجه خاتمه گردد و نورانیّت لن تری فی خلق الرحمن من تفاوت اشراق کند».
عبدالبهاء هنوز نفهمیده که: اتحاد ، یک موضوع مادی و دنیوی بوده و هیچ گونه ارتباطی با جهان حقیقت و روحانیت نداشته و کوچکترین دلالت و هدایتی به صحت و درستی امری نخواهد داشت. زیرا باید دید متعلق اتحاد وآن امری که روی آن اجتماع و ارتباط افراد صورت می گیرد چیست؟ زیرا ممکن است هزاران نفوس و میلیونها نفر از افراد بشر برای برانداختن شجره حقیقت و عدالت و نشر ظلم و فساد و پیروی کردن از باطل و خرافات، دور همدیگر جمع شده و اتحاد محکم و خلل ناپذیری صورت دهند.که مصداق آن را در جهان امروز در رفتار امریکا و طیف قابل توجهی از جامعه امریکا در اتحاد با جریان فکری جنایت کار صهیونیسم شاهد هستیم .
جناب عبدالبها ء باید بداند اتحاد و یگانگی هنگامی پسندیده و مطلوب است که در یک موضوع حق و بر روی امر لازم و صالحی قرار گرفته و با نیتی خیر و صحیحی انجام بگیرد و اگرنه موجب بسی تأثر و تأسف بوده و بجز بدبختی و بیچارگی و گمراهی آن جماعت و دیگران نتیجه در بر نخواهد داشت.