مخاطب که در این دفتر با نام منصوری از آن نامبرده شده است اظهار میدارد :
.....
ابوالفضل گلپایگانی یك سری دلایل برای حقانیت بهاء آورده كه پر از دروغ است. او حتی آیات قرآن را تغییر داده تا بنفع خودش بهره برداری كند اگر متوجه شوی كه او آیات خدا را تحریف كرده و تغییر داده تا به مقصودش برسد باور می كنی كه این فرقه یك فرقه دست ساز و از بیخ و بن دروغ است؟ مثلاً دركجای قرآن آمده كه در قیامت خدا رؤیت می شود كه بها گفته من همان خدا هستم كه اكنون قابل رؤیت شده؟ من كمی فكر كردم و گفتم: امكان ندارد چنین كاری كرده باشد. ما می دانیم كه قرآن تحریف نشده و حقیقت قرآن همان است كه امروز در دست مردم است. گفت: اما او بعضی از آیات را تغییر داده تا به نفع خودش بتواند از آن استفاده كند. یك بار با پویا به خانه ما بیا تا به تو ثابت كنم.
دیگر داشتیم به خانه می رسیدیم او باز هم مرا به تفكر توصیه كرد و گفت: سعی كن انسان آزاد و رهائی باشی ، به كسی نگو كه با من حرف زدی می دانی كه من طرد شده ام، دیگر نمی گذارند كه با من ارتباط بگیری. ناگهان مثل برق زده ها خشكم زد، من با كسی كه طرد شده حرف می زدم. به دستور رهبران بهائی بهاء و عبد البهاء با كسی كه طرد شده ، اجازه صحبت كردن نداشتیم حتی جواب سلامش را نباید می دادیم چون در این صورت خود ما هم در معرض طرد قرار میگرفتیم ، شرایط برای آنانکه روابط عاطفی
یادم آمد وقتی آقای منصوری برای عرض تسلیت و ادای احترام به منزل یكی از بهائیان می رود تا در تشییع جنازه یكی از افراد بهائی شركت كند هیچ كس پاسخ سلام او را نمی دهد و آنقدر به او بی محلی می كنند تا بر می خیزد و از آنجا خارج می شود این حركت از قومی است كه خود را منادی صلح و دوستی می دانند و ادعای انسانیتشان به آسمان سر می زند،
قومی كه یكی از احكام دوازده گانه شان این است كه دین باید سبب الفت و محبت باشد، حال چگونه همین دین انسانها را به خاطر عقایدشان به جان هم می اندازد و فرزند را از پدر و مادر و خانواده اش می گیرد و همسران را با سنگدلی تمام از یكدیگر جدا می كند؟ درحالی كه یكی دیگر از احكام دوازده گانه شان كه در درس اخلاق آموزش می دهند این است كه دین باید مطابق علم و عقل باشد اگر كسی عقل و منطقش بر مبنای این مكتب نبود باید با او حرف نزنند و او را از خانه و كاشانه اش بیرون كنند!