اولا ) با توجه به اینکه پیشوایان بهائی، پیروان را از تأویل نصوص الهی منع کرده و درک معانی آن را به پرسش از اهلش واگذار کردهاند ، تمامی اهل فن و عالمان قرآنی در تفاسیر خود نبأ عظیم را به روز قیامت تفسیر کرده و هیچ قرینهای بر ظهور پیامبر جدید در آن نمیبینند .
مقالهای در کانالهای تبلیغی بهائی، با این مضمون درج شده است که : «حضرت بهاءالله موعود کتب آسمانی و ادیان پیشین میفرمايند: تَالله قَد ظَهَرَ ما هُو المَسطُور فِی کُتُب اللّه رَبِّ العالَمین. إنَّهُ لَهُوَ الَّذی سَمّی فی... [بهاءالله موعود کتابهای آسمانی، ص 3]؛ سوگند به خداوند کسی که در کتب آسمانی از او یاد شد، اینک ظاهر گشت. او همان کسی است که در تورات، " یهوه" و در انجیل، "روح راستی" و در قرآن، "نبأ عظیم" نامیده شد».
در پاسخ به این شبهه، از منابع بهائی به نقد آن میپردازیم با توجه به این اعتقاد و تأکید پیشوایان بهائی، مبنی بر اینکه هرگونه تأویل نصوص الهی و حمل آن بر غیر معنی مصطلح قوم جایز نیست [گنیجنه حدود و احکام، ص 340 ـ 341]، میبایست گفت:
دوما ) مفسران اسلامی، با توجه به آیات دیگر، روایات و قرائن موجود، نبأ العظیم در قرآن را به این معانی تفسیر کردهاند: «الف: رستاخیز؛ ب: نزول قرآن مجید؛ ج: همهی اصول دین، از توحید گرفته تا معاد؛ د: مسئلهی ولایت و امامت. البته دقت در مجموع آیات این سوره، مخصوصاً تعبیراتى که در آیات بعد آمده، و جملهی «اِنَّ یَوْمَ الْفَصْلِ کانَ مِیقاتاً [نبأ/17]؛ همانا روز فصل (یعنی روز قیامت که در آن فصل خصومتها شود) وعدهگاه خلق است»، که بعد از ذکر نشانههاى قدرت خداوند در زمین و آسمان آمده، و توجه به این حقیقت که شدیدترین مخالفت مشرکان در مساله «معاد» بود؛ تفسیر اول یعنى معاد و رستاخیز تایید مىشود».[تفسیر نمونه، ج 26، ص 20]
پینوشت:
علاءالدین قدس جورابچی، بهاءالله موعود کتابهای آسمانی، نسخه الکترونیکی، ص 3.
ر.ک: عبدالحمید اشراق خاوری، گنیجنة حدود و احکام، نسخه الکترونیکی، ص 340 ـ 341.
ر.ک: ، آيتالله مکارم شيرازی، تفسیر نمونه، بیجا: دارالکتب الإسلامیه، چاپ سی و سوم، ج 26، ص 20.