همچنان که وی خود را ماهر در علومی نظیر: حروف و رسوم، طب، قرائت، ریاضی، نجوم، کیمیا و... میدانست [1]؛ مدعی میشد که علومش را از طریق ائمهی اطهار (علیهم السلام) و خوابهایی که دیده کسب کرده است.[2] این ادعای شیخ در حالی بود که در عمل، دلیلی بر مدعای خود نداشت.
به عنوان مثال هنگامی که شیخ احمد احسایی به شیوهی اربابان کلیسا، اقدام به فروش یک باب بهشت به حاکم کرمانشاه برای ادای قروض خود نمود، عدهای از او پرسیدند: «مگر علم کیمیا نمیدانی؟ حال که از اسرار علم کیمیا سر رشته داری، چرا بهشت به شاهزاده میفروشی؟ از علم کیمیا استفاده کن و قروض خود را ادا نما»؛ وی در پاسخ گفت: «من علم کیمیا دارم، اما عمل آن را ندارم؛ همانطور که علم طیالأرض دارم؛ اما عمل آن را ندارم».[3]
با این حال؛ اگر شیخ احمد احسایی از چنین علومی برخوردار بود پس چرا به هنگام نیاز از آنان استفاده نمیکرد و روش اربابان کلیسا را در پیش گرفت؟! یا اینکه اگر به راستی و بر فرض محال، از چنین علومی برخوردار بود و اما اجازهی استفاده از آنان را نداشت، دیگر چه دلیلی برای فخرفروشی و اظهار آنان داشته است؟! آیا این دورویی، نشان از کذب مدعیات شیخ ندارد؟!
در همین اندک مطلب شما شیخ را عالم میدانید یا جاهل ؟
و سوال دوم اینکه " تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل " این شیخ مدعی ، جاهل بود . جریان بابیه که مولود تفکر این شیخ بود چگونه مولودی بود ، هست و خواهد شد ؟
شنیده اید که " دیوانه ای سنگی را در چاه می اندازد بسیار عاقل جمع میشوند که این سنگ را از چاه در آورند . نقل همین دیوانه علم است که حدود 228 سال پیش بدعتی غلط را بر اساس برداشت انحرافی خود از تشیع بنیان نهاد و و ایران مسلمان را با کشف حجاب ، ادعای نسخ اسلام ، خونریزیهای متعدد و تشکیل کمیته ترور برای حذف مخالفان رواج تفکری ضاله توسط دیوانه ای بنام علی محمد باب مواجه کرد که هنوز هم ملت مسلمان ایران هزینه آنرا میپردازد .
پینوشت:
[1]. ر.ک: سید محمدباقر خوانساری، روضات الجنات، ج 1، ص 133.
[2]. ر.ک: حاج ابوالقایم خان، الفهرست، کرمان: چاپخانه سعادت، بیتا، ج 1، ص 141.
[3]. میرزامحمد تنکابنی، قصص العلماء، بیجا: علمیه اسلامی، بیتا، ص 36.