1- بهائیت و کودتای انگلیسی ۱۲۹۹
اسناد و مدارک تاریخی حاکی است که، محفل بهائیت در ایران، مدتها پیش از کودتای «انگلیسی» سوم اسفند ۱۲۹۹، توسط مهره نشاندار خویش: حبیبالله عینالملک (پدر هویدا نخستوزیر مشهور عصر پهلوی)، رضاخان را کشف و به سرجاسوس بریتانیا در ایران (سر اردشیر ریپورتر یا اردشیر جی) برای انجام کودتا معرفی کرد. جز این، عوامل دیگری نیز از بهائیان با کودتاچیان همکاری داشتند که پس از پیروزی کودتا حتی به کابینه سیدضیاء (رهبر سیاسی کودتا) راه یافتند. پارهای گزارشها حاکی است که رضاخان نیز متقابلا (در تعهداتش به انگلیسیها) وعدههایی درباره میدان دادن به این فرقه در ایران، داده بود. در زیر به معرفی عناصر بهائی ذینقش در کودتا میپردازیم:
الف) حبیبالله عینالملک: عینالملک (پدر عباس هویدا) از بهائیان سرشناس است که پدرش (میرزا رضا قناد شیرازی) «از حواریون عباس افندی» ۱ یعنی سر عبدالبهاء (پیشوای بهائیان) و اصحاب سرّ وی بود و تا دم مرگ به وی ارادت داشت.۲ ادوارد براون مینویسد: «محمدرضا شیرازی یکی از چند تن رازدار بهاء است که پس از وی عهده دار حفاظت رسالت اسرار بهائیت میشود» .۳ او یکی از ۹ تن بهائیانی است که عباس افندی، دو روز پس از مرگ بهاء وصیتنامه (دست کاری شدهِ) بهاء را در حضور آنان گشود و امر به خواندن آن کرد.۴
پیوستگی و تقرب خاص میرزا رضا قناد به پیشوای بهائیت، به پسرش عینالملک امکان داد که مدتی در جوانی، منشی و مباشر عبدالبهاء باشد.۵ عینالملک در اثر تمریناتی که کرده بود، خطی نزدیک به خط عباس افندی داشت.۶ فاضل مازندرانی (از مبلغان مشهور بهائی) مینویسد: «آقا محمدرضا قناد … از مخلصین مستقیمین اصحاب آن حضرت [عباس افندی] شد تا وفات نمود. مدفنش در قبرستان عکا۷ است و از پسرانش: میرزا حبیبالله عینالملک که به پرتو تأیید و تربیت آن حضرت، صاحب حسن خط و کمال شد و همی سعی کرده و کوشید که شبیه به رسم خط مبارک نوشت و در سنین اولیه نزد آن حضرت کاتب آثار و مباشر خدمات گردید، بعدا شغل دولتی و ماموریت در وزارت خارجه ایران یافت و پسر دیگرش میرزا جلیل خیاط در عکا و هم از دخترش که در شام شوهر نمود، مآل باسعادت و رضایتی بروز نکرد» !۸
یادداشت کوتاهی از عباس افندی در دست است که طی آن از پیروانش در تهران میخواهد برای عینالملک کاری دست و پا کنند و برای این کار،به دلیل انتساب عینالملک به میرزا رضا قناد، «اهمیت» قائل میشود.۹ ظاهرا با همین سفارشها و حمایتها است که عینالملک «وارد کادر وزارت خارجه» گردیده و «مدت مدیدی» در کشورهای عربی (سوریه، لبنان و عربستان) کنسول میشود و تا پیش از جنگ جهانی (دوم) فعالانه به این کار ادامه میدهد و در عین حال «به او ماموریت داده میشود که در کشورهای عربی به گسترش و تبلیغ بهائیت بپردازد» .۱۰ با این بستگی و پیوستگی، صحت شایعاتی نظیر اینکه: نام فرزند عینالملک (امیرعباس هویدا) را عباس افندی برگزیده۱۱ و حتی نام وی در اصل: غلام عباس، بوده است، چندان دور از ذهن به نظر نمیرسد.
عین الملک، تحصیلکرده «مدرسه امریکاییهای بیروت» بود که «همانجا زبانهای عربی، انگلیسی و فرانسه را آموخت» .۱۲ سپس راهی پاریس شد و در آنجا با سردار اسعد بختیاری (از سرداران مشروطه سکولار) ملاقات کرد. پس از چندی معلم فرزندان اسعد شد و به دستیاری او از احمد شاه لقب عینالملک گرفت. چندی بعد، نقشی تاریخی (به زیان اسلام و ایران و سود استعمار) ایفا کرد: کشف و معرفی رضاخان به سرجاسوس بریتانیا (سر اردشیر ریپورتر یا اردشیر جی) برای رهبری نظامی کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹٫
محمدرضا آشتیانیزاده، وکیل پراطلاع مجلس شورای ملی در عصر پهلوی، میگوید: حبیبالله رشیدیان (مستخدم سفارت انگلیس و عامل مشهور بریتانیا در ایران) برایم نقل کرد که چند سال قبل از کودتای ۱۲۹۹، به دستور کلنل فریزر انگلیسی، بیشتر روزهای هفته صبح به «منزل عینالملک که از متنفذین و کملین فرقه بهائیه بود و با وی سوابق دوستی و صحبت داشتم» میرفتم. در آنجا با اردشیر جی آشنا شدم و اردشیر جی روزی به عینالملک گفت: «از شما خواهشمندم که با محفل بهائیان به مشورت بنشینید و از آنها بخواهید تا صاحب منصبی بلند قامت و خوش قیافه پیدا کنند و به شما معرفی نمایند و شما آن صاحب منصب را با من آشنا کنید، اما به دو شرط: اولا اینکه آن صاحب منصب نباید صاحب منصب ژاندارم باشد و حتما باید صاحب منصب قزاق باشد. ثانیا شیعه اثنی عشری خالص نباشد ـ که ارباب اردشیر جی، مخصوصا جمله اخیر را باز تکرار کرد و برای بار دوم گفت که آن صاحب منصب نباید شیعه اثنی عشری خالص باشد. رشیدیان گفت: پس از آن ملاقات، عینالملک، رضاخان را با ارباب اردشیر جی آشنا کرد و اردشیر وسیله آشنایی رضاخان با فریز میشود و فریزر او را به دیگر انگلیسیهای دستاندر کار کودتا، چون هاوارد، اسمایس و گاردنر ـ کنسول انگلیس در بوشهر ـ معرفی مینماید» .۱۳
گفتنی است: عینالملک که زمان نخستوزیری سیدضیاء جنرال قنسول ایران در شامات بود، روز ششم فروردین ۱۳۰۰ شمسی (یعنی ۱۲ روز پس از کودتا) با روزنامه لسان العرب (شامات، ۱۶ رجب ۱۳۳۹ ق) مصاحبهای به عمل آورد و ضمن ستایش کودتا، از سیدضیاء به عنوان یکی از «رجال بزرگ و کاری» ایران یادکرد که «برای احیای روح تاریخی ایران و ترقی دادن ایرانیان… نهایت کفایت را دارا میباشد» و افزود که با وی سابقه رفاقت و معاشرتی «۱۲ ساله» دارد۱۴ (یعنی از آغاز مشروطه دوم، با سیدضیاء دوست و معاشر است).۱۵ همین جا بیفزاییم که: ادیبالسلطنه رادسر، رئیس شهربانی سفاک رضاخان، نیز که ترور مشهور و نافرجام شهید مدرس در اوایل سلطنت رضاخان را منتسب به او میدانند، برادر برادر زن همین جناب عینالملک، یعنی دایی عباس هویدا بود.۱۶
ب) موقرالدوله: بهائی سرشناس دیگری که در کودتای سوم اسفند نقش داشت و پس از انجام آن نیز در کابینه برآمده از کودتا (به ریاست ضیاءالدین طباطبایی) عضویت داشت، میرزا علی محمد خان موقرالدوله بود که از «افنان» یعنی خویشاوندان مادری علی محمد باب محسوب میشد.۱۷ موقرالدوله، که اندکی پس از کودتای ۱۲۹۹ درگذشت، قبلا سرکنسول ایران در بمبئی (در سال ۱۸۹۸)، نماینده وزارت خارجه در فارس (۱۹۰۰) و حاکم بوشهر۱۸ (۱۹۱۱ – ۱۹۱۵) بود و در کابینه سیدضیاء نیز وزارت فواید عامه و تجارت و فلاحت را بر عهده داشت وی علاوه بر خویشاوندی با باب، با عباس افندی و شوقی نیز خویشی داشت؛ میرزا هادی، داماد عباس و پدر شوقی، پسردایی موقرالدوله بود. ۱۹ اهمیت موقرالدوله بین بهائیان تا آنجا است که عباس افندی در مکاتیب خود۲۰ فصلی را به وی اختصاص داده است.
موقرالدوله ضمنا پدر حسن موقر افنان بالیوزی (۱۹۸۰-۱۹۰۸م) از گویندگان سابق بخش فارسی رادیو بیبیسی لندن۲۱ (و به قولی، بنیادگذار این بخش) و از سران طرازاول بهائیت است که ریاست محفل ملی روحانی بریتانیا را در سالهای ۱۹۶۰-۱۹۳۷ برعهده داشت و در ۱۹۵۷ توسط شوقی افندی، رهبر بهائیان، به عنوان یکی از «ایادی امرالله» منصوب شد۲۲ و پس از مرگ شوقی نیز «چند سال عضو هیات ایادی امرالله مقیم» فلسطین اشغالی بود.۲۳
حسن موقر، همچنین، از نویسندگان مشهور بهائیت است و آثار متعددی در تاریخ زندگانی باب و بهاء و عبدالبهاء و مسائل مربوط به آنان (همچون کتاب ادوارد گرانویل براون و دیانت بهائی، طبع ۱۹۷۰) دارد و افزون بر این، مشوق برخی از کتب مشهور و معاصر این فرقه بوده است.۲۴
ج) افراد دیگر: همکاری بهائیان با کودتاچیان سوم اسفند، به افراد فوق محدود نمیشود و حسن نیکو (مبلغ پیشین بهائی که به اسلام گروید و کتابی بر ضدفرقه نوشت) پس از شرحی راجع به ضدیت ارامنه داشناک با مسلمانان در ایران و عثمانی مینویسد: «وقتی سیدضیاءالدین [طباطبایی نخستوزیر کودتا] مصدر کار شد و خواست بلدیه [شهرداری] تأسیس کند، ایپکیان [همکار دیرین سیدضیاء در روزنامه رعد و شهردار منصوب از جانب سید در دوران نخستوزیری]… فوری بهائیانی را که از معارف اخراج شده بودند به روی کار آورد و به علاوه، چندین نفر دیگر را هم در بلدیه وارد نمود، در صورتی که هزاران نفر دیگر بالیاقتتر بودند و حق تقدم داشتند» .۲۵
سیدمحمد کمرهای (لیدر دموکراتهای ضد تشکیلی و از مخالفان قرارداد وثوقالدوله)، به سابقه همکاری ایپکیان با بهائیها در وزارت معارف زمان وثوقالدوله اشاره دارد: «…منتصر الدوله [شاغل در وزارت] معارف را دیده، گفت: کاسپار ایپکیان، مقاله نویس [روزنامه] رعد۲۶، رئیس تفتیش معارف شده و نصیرالدوله [وزیر معارف وثوق الدوله] مثل نوکر، حاضر خدمات و با او اغلب در خلوت است و آنچه بهائی است جزو مفتشین مدارس زنانه و مردانه نموده، من جمله اشراقه خانم زن ابناصدق یا ابهی۲۷ و منیره خانم و امثالهما را برای مدارس زنها و دیگر از بابیها را برای مدارس مردها و تمام بودجه و سیاست وزارت معارف با او است و ارامنه خودشان میگویند که کاسپار ایپکیان بابی و از دین ما خارج است» .۲۸
2- ماه عسل رژیم پهلوی و بهائیت
پیوند بهائیت با رژیم پهلوی، خصوصا در زمان محمدرضا و سالهای پس از کودتای۲۸مرداد، به اوج خود رسید و در دو دهه آخر سلطنت وی، آنان به بالاترین مقامات سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و نظامی ایران دست یافتند.
سپهبد عبدالکریم ایادی، عنصر مشهور بهائی، در مقام پزشک مخصوص شاه و رئیس بهداری ارتش نفوذی تام در دربار پهلوی یافت و پست مهم نخستوزیری نیز به مدت نزدیک به ۱۴ سال در اختیار عباس هویدا (فرزند همان عینالملک) قرار گرفت. افزون بر این دو، میتوان سیاههای بلند از مقامات مهم سیاسی و نظامی و امنیتی رژیم در نیمه دوم سلطنت محمدرضا ارائه داد که توسط اعضای این فرقه اشغال شده است. همچون: منصور روحانی (وزیر آب و برق و نیز کشاورزی)، عباس آرام (وزیر خارجه)، سپهبد اسد ا صنیعی (آجودان مخصوص محمدرضا در زمان ولیعهدی و وزیر جنگ و نیز وزیر تولیدات کشاورزی و مواد مصرفی در زمان سلطنت وی)، غلامرضا کیانپور (وزیر دادگستری)، منوچهر تسلیمی (وزیر بازرگانی و اطلاعات)، دکتر منوچهر شاهقلی پسر سرهنگ شاهقلی موذن بهائیها (وزیر بهداری و علوم)، هوشنگ نهاوندی (وزیر علوم، رئیس دانشگاه تهران و شیراز، رئیس دفتر فرح و یکی از ارکان حزب شه ساخته رستاخیز)، فرخرو پارسای (وزیر آموزش و پرورش)، سپهبد پرویز خسروانی (فرمانده ژاندارمری ناحیه مرکز در جریان کشتار ۱۵ خرداد ۴۲، آجودان فرح، معاون نخستوزیر و رئیس سازمان تربیت بدنی و مدیر عامل باشگاه تاج بعد از بازنشستگی)، دکتر شاپور راسخ (رئیس سازمان برنامه و بودجه)، پرویز ثابتی (معاون سازمان امنیت و «مقام امنیتی» مشهور)، ارتشبد جعفر شفقت (رئیس ستاد ارتش)، سپهبد علی محمد خادمی (رئیس هیات مدیره و مدیر عامل هواپیمایی ملی ایران «هما» ) و در ردههای پایینتر: مهتدی، از بهائیان کاشان (عضو دفتر مخصوص فرح پهلوی)، ایرج آهی (رئیس دفتر شهرام سپهری نیا پسر اشرف)، نویدی (معاون دکتر اقبال رئیس شرکت نفت)، ایرج وحیدی، (معاون شهرسازی و مسکن)، منوچهر وحیدی برادر وی (معاون شهرسازی و مسکن)، مهندس مجد (معاون فنی وزارت کار)، پرتو اعظم (مدیر کل امور اجتماعی وزارت کار)، خانم نبیل (عضو دفتر دکتر نهاوندی) و…
اظهار عبودیت و جاننثاری!
قربان حضور مبارکت شوم. مدتی قبل… یک جعبه… شیرینی، کار شام و باقلوای بیروت تقدیم حضور مبارک نمودم. اگرچه تا به حال که چند ماه میگذرد هنوز از وصول آن اطلاعی ندارم، لکن به مناسبت نزدیکی عید نوروز اینک… یک صندوق امانت محتوی دو قوتی [کذا] راحت الحلقوم مغز پسته و بادام و دو قوطی شیرینی متنوع کار شام و دو قوطی راحت الحلقوم بیمغز تقدیم آستان مبارکت مینمایم که نوش جان فرمایید. به احساسات رعیت پروری و مرحمت گستری حضرت اشرف عالی اعتماد کامل دارم که غمض عین از حقارت تقدیمی این حقیر فرموده، به صرف لطف و عنایت و ذرهپروری مقبول حضور مبارک خواهد آمد. زیرا هدیه اگرچه حقیر و قابل حضور مبارکت نیست، اما تقدیمکننده را دل و جان سرشار به احساسات عبودیت و جان نثاری به آن وجود مقدس است… در مقابل امر و اراده مبارکت تفویض صرف هستم. چاکر [امضا: حبیبالله هویدا].۱
نامه تملقآمیز و خاکسارانه عینالملک (پدر عباس هویدا و دخیل در مقدمات کودتای ۱۲۹۹) به تیمورتاش، وزیر دربار رضاخان، در آستانه نوروز ۱۳۰۷ ش، گویای «عبودیت و جاننثاری» او به پیشگاه دیکتاتوری است:
بر آنچه گفتیم، باید ارتباط دیرین و تنگاتنگ میان برخی از نخستوزیران عصر پهلوی نظیر حسین علاء و اسدالله علم با بهائیان و محافل آنها را افزود و چهرههایی چون هژبر یزدانی (سرمایهدار «لمپنمآب» مشهور)، حبیب ثابت میلیونر مشهور، مشهور به ثابت پاسال (رئیس محفل ملی بهائیان ایران، صاحب پیشین رادیو تلویزیون و نیز مالک کارخانه پپیسی کولا)، مهندس ارجمند (رئیس کارخانه ارج)، عباس رادمهر (رئیس کارگزینی بانک پارس) و مهدی میثاقیه (سرمایهدار و صاحب استودیو میثاقیه) را نیز که بر شریانهای اقتصادی و هنری کشور در آن روزگار چنگ انداخته بودند بدان اضافه کرد.
در آن میان، مناصب و مقامات فرهنگی کشور آماج حمله خاص بهائیان قرار داشت و در این باره، علاوه بر وزارت پیشگانی چون: دکتر منوچهر شاهقلی (وزیر علوم)، هوشنگ نهاوندی (وزیر علوم و رئیس دانشگاههای شیراز و تهران) و فرخرو پارسای (وزیر آموزش و پرورش) که فوقا از آنها یاد شد، میتوان به اسامی زیر اشاره کرد: ذبیح قربان، بهائی فراماسون (رئیس دانشگاه شیراز)، مهندس هوشنگ سیحون (رئیس دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران)، دکتر علی محمد ورقا (مدیر گروه جغرافی دانشگاه تربیت معلم)، دکتر ایرج ایمن، رئیس موسسه تحقیقات تربیتی همان دانشگاه)، دکتر علی توانگر و دکتر منجذب (استادان دانشکده اراک در زمان پهلوی) و… .
حضور وابستگان به فرقه در مصادر مهم و حساس سیاسی، فرهنگی، نظامی و…، ضمنا بستر مساعدی را برای گسترش فعالیت تبلیغی آنان در مهد تشیع ایجاد کرد که از آن تا میتوانستند سود جستند.
علی حقیقتجو
پینوشتها:
1-معمای هویدا، عباس میلانی، ص ۵۳
2-ظهور الحق، فاضل مازندرانی، جلد ۸، قسمت دوم، ص ۱۱۳۸
3-تاریخ جامع بهائیت (نو ماسونی)، بهرام افراسیابی، به نقل از: ۲۰ Material for study the Babi Religion. P4
4-کشف الحیل، عبدالحسین آیتی: ج ۳، ص ۱۲۶
5-تاریخ جامع بهائیت (نوماسونی)، بهرام افراسیابی، صص ۷۲۳-۷۲۲؛ کشف الحیل، آیتی،…….ص ۲۱۱
6-برای مشاهده خط عینالملک ر.ک، اسنادی از عملکرد خاندان پهلوی، رضا آذری شهرضایی، مرکز چاپ و انتشارات وزارت امور خارجه، تهران ۱۳۸۱، ص ۱۲
7-مرکز سابق بهائیت در فلسطین اشغالی
8-ظهور الحق، جلد ۸، قسمت دوم، ص ۱۱۳۸٫ تعریض به میرزا جلیل خیاط (=جلیل افندی: برادر عینالملک و از بهائیان حیفا) در نوشته فوق از آن رو است که وی از بهائیت برگشت. ر.ک، کشف الحیل، چ ۴: ۳/۲۲۴
9-معمای هویدا، صص ۵۳ ۵۴
10-مجله چهره نما، شماره ۲۹ رمضان ۱۳۵۰
11-الیگارشی یا خاندانهای حکومتگر ایران، ج ۴: خاندان هویدا، گماشته صهیونیسم و امپریالیسم، ابوالفضل قاسمی، ص ۸۵
12-معمای هویدا، ص ۵۲
13-ر.ک، «سوابق رضاخان و کودتای سوم حوت ۱۲۹۹» ، محمدرضا آشتیانی زاده» ، به اهتمام سهلعلی مددی، تاریخ معاصر ایران، کتاب سوم، زمستان ۱۳۷۰، ص ۱۰۷
14-اسناد موسسه تاریخ معاصر ایران، ش ۲۴ تا ۱۱۳۹-۲۸
15-اسناد و مکاتبات تیمورتاش وزیر دربار رضاشاه (۱۳۱۲-۱۳۰۴ هـ. ش)، تهیه و تنظیم: مرکز اسناد ریاست جمهوری…، به کوشش عیسی عبدی، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، تهران ۱۳۸۳، ص ۵۶
16-ر.ک، الیگارشی…، ابوالفضل قاسمی، همان، ۴/۸۰
17-سفرنامه سدیدالسلطنه، ص ۳۹۹
18-و به قول آهنگ بدیع، ارگان بهائیان [سال ۱۳۵۳، ش ۳۳۰، ص ۳۵ :] «سالها حاکم بنادر و ولایات خلیج فارس بوده» است
19-جستارهایی از تاریخ بهائیگری در ایران…، عبدالله شهبازی، همان، ص ۱۸
20-ج ۳، صص ۲۴۱-۲۳۸
21-گوهر، سال ۲، ش ۱۱ و ۱۲، بهمن و اسفند ۱۳۵۳، مقاله استاد محیط طباطبایی؛ بهائیان، محمدباقر نجفی، کتابخانه طهوری، ص ۳۷۹
22-ر.ک، جستارهایی از تاریخ بهائیگری در ایران…، عبدالله شهبازی، مندرج در: تاریخ معاصر ایران، س ۷، ش ۲۷، پاییز ۱۳۸۲، ص ۱۸؛ آهنگ بدیع، سال ۱۶ (۱۳۴۰ش)، ش ۳، ص ۷۲؛ ۱۳۵۳، ش ۳۳۰، ص ۳۵
23-آهنگ بدیع، ۱۳۵۳، ش ۳۳۰، ص ۳۵
24-در باره آثار بالیوزی و اهمیت آن نزد بهائیان، ر.ک، مقاله هوشنگ را‡فت، مندرج در مجله آهنگ بدیع، سال ۱۳۵۳، ش ۳۳۰، ص ۳۷-۳۵
25-فلسفه نیکو، چاپ ۲: موسسه مطبوعاتی فراهانی، ۲/ ۱۹۸
26-متعلق به سیدضیاء الدین طباطبایی، عامل کودتای انگلیسی حوت ۱۲۹۹ شمسی ۲۷
27- از ایادی چهارگانه عباس افندی در تهران۲۸
28- روزنامه خاطرات سید محمد کمرهای، به کوشش محمدجواد مرادی نیا، نشر و پژوهش شیرازه، تهران ۱۳۸۲، ۲/۸۴۷٫