اما به راستی چگونه میتوان آثار و نوشتهجات علیمحمد شیرازی را به عنوان تنها معجزهی او پذیرفت در حالی که تنها معجزهاش، سرشار از مطالبی متناقض، ضدعقلانی و سخیف است. در ادامه به عنوان نمونه، به چند مورد آن اشاره خواهیم نمود:
اول: علیمحمد شیرازی در کتاب بیان، مالکیت بیش از 19 کتاب را بر پیروان خود حرام اعلام کرده و برای سرپیچی از این دستور، مجازات مالی تعیین کرده است.[2] بنابراین دستور، میبایست اکثر قریب به اتفاق کتابهای علمی نابود شوند!
دوم: در تنها معجزهی علیمحمد شیرازی آمده است که تدریس هیچ علمی غیر از نوشتهجات باب جایز نیست: «یا مَعشَر العُلماء ان الله قد حرَّمَ علیکُم بعدَ هذا التَدریس فی غیره [3]؛ ای علماء، خدا پس از این (کتاب بیان) تدریس غیر آن را بر شما حرام کرده است». لذا بنا به دستور باب میبایست تمامی علوم تجربی، فلسفی، صنعت و... کنار نهاده میشد.
سوم: وی در کتاب به ظاهر الهیاش هرگونه معامله و استعمال دارو را ممنوع اعلام داشته است: «أنتُم الدواء ثُم المُسکرات و نوعها لاتَملکونَ و لاتَبیعون و لا تَشتَرونَ و تَستعملون... [4]؛ دارو، مسکرات و مشابه آن را مالک نشوید، نفروشید، نخرید و به کار نبرید مگر آنچه را که دوست دارید بسازید!». بنابراین علم پزشکی و داروسازی نیز باید کنار گذاشته میشد!
اما جالب است بدانیم که علیمحمد شیرازی در کتاب بیان، بقای حدود 1511 تا 2000 سالهی آیین خود و لزوم عمل به احکامش را پیشبینی کرده بود.[5] حال کمی بیاندیشیم، اگر تمام جهانیان به چنین احکامی عمل میکردند، سرنوشت بشر امروز چگونه بود؟!
نتیجه : ما حرفی برای گفتن نداریم در قرن انفجار و تبادل اطلاعات تکلیف بهائیان با این دستورات و احکام مشعشع چیست معلوم نیست .
پینوشت:
[1]. علیمحمد شیرازی، بیان عربی، نسخهی خطی، بیجا: بینا، بیتا، ص 25.
[2]. همان، ص 55.
[3]. علیمحمد شیرازی، احسن القصص (تفسیر سورهی یوسف)، استنساخ سیدجواد بافقی کاتب از نسخهی سال 1261 به خط محمدعلی بن ملا عبدالله، بیجا: مکتبهی رضویه، بیتا، سورهی 27.
[4]. علیمحمد شیرازی، بیان عربی، نسخهی خطی، بیجا: بینا، بیتا، ص 42.
[5]. جهت مطالعهی بیشتر بنگرید به مقالهی: بهاء الله و مقام من يظهره اللهي