جریان بابی‌گری در زمان قاجار

سه شنبه, 08 اسفند 1396 09:12 نوشته شده توسط  اندازه قلم کاهش اندازه قلم کاهش اندازه قلم افزایش اندازه قلم افزایش اندازه قلم

بهائیت در ایران : تشکیلات بهائیت در تلاش است تا چهره‌ای مظلوم و ستمدیده از اسلاف بابی خود در عصر قاجار به نمایش درآورد. این تراژدی فریب‌کارانه‌ی تشکیلات بهائیت، با داشتن نگاهی یک‌سویه به جریان بابیت در زمان قاجار لحاظ می‌شود. چرا که اگر بخواهیم نگاهی منصفانه به کُشتارهای صورت گرفته در زمان قاجار بیاندازیم، نتیجه‌گیری منصفانه‌ای نیز خواهیم داشت.

علی‌محمد شیرازی به عنوان رهبر جریان بابیت، در آثار خود قوانین بسیار خشن و بی‌رحمانه‌ای در خصوص برخورد با غیربابیان وضع نموده است؛ همچنان که به فرمانروای (خیالی) بابی دستور داده است: «لَن تذر فوقَ الأرض إذا استَطاعَ أحداً غیر البابین [1]؛ (فرمانروای باب) وقتی توانایی یافت، هیچ‌کس از غیربابی‌ها را بر روی زمین باقی نگذارد». آری؛ وی برای انسان‌های روی زمین، تنها دو راه باقی گذاشته بود؛ یا اینکه به مسلک او در آیند و یا نابود شوند. وی در کتاب بیان آورده است: «بر هر صاحب اقتداری ثابت بوده و هست مِن عندالله بر این که نگذارد در أرض (زمین)، غیرمؤمن به بیان را».[2]
لذا بر خلاف آیین اسلام که حکم جزیه و تعیین پرداخت مالیات را برای حفظ جان و مال اهل‌کتاب تعیین
 کرده بود، هیچ‌گونه احترامی و در هیچ شرایطی برای جان و مال غیر پیروانش قائل نشده است: «ان ادخُلوا کُلَّ ما علی الأرض فی البیان و لا تقبلوا مِن أحدٍ ملأ الأرض جوهراً ان یُنفقَ ان لا یدخلَ فی البیان و خُذُوا عَنهُم کُلَّ ما مَلکوا بغیر حق[3]؛همه‌ی مردم روی زمین را در آئین بیان داخل کنید و اگر کسی خواست به اندازه‌ی کل زمین گوهر بدهد تا در (آئین) بیان داخل نشود، از او نپذیرید و تمام آن‌چه را که به ناحق مالک شده‌اند از آن‌ها بگیرید».
از این‌رو عباس افندی،
 دوران خشونت‌گرایی باب و پیروانش را این‌گونه توصیف کرده است: «و در یوم ظهور حضرت (باب) منطوق بیان، ضرب اَعناق (زدن گردن‌ها) و حَرق کُتُب و اوراق (سوزاندن کتاب‌ها و نوشته‌جات) و هدم بقاع (نابودی اماکن) و قتل عام، إلّا مَن آمن و صدق (مگر کسانی که به او ایمان بیاورند و تصدیقش کنند) بود».[4]
آری؛ مبلّغان بهائیت هیچ‌گاه نمی‌گویند که علّت مقابله با بابیان در دوران قاجار چه بوده است. آنان به هیچ‌وجه از آشوب‌های گسترده و نااَمنی‌هایی که به دست آنان در ایران صورت گرفت، سخن نمی‌گویند. ناامنی‌هایی که از جان مردم کوچه و بازار گرفته تا شاهان قاجاری را تهدید می‌کرد. لذا آن‌چه
 که از اسناد به دست می‌آید، علّت سرکوب بابی‌ها در دوره‌ای از حکومت قاجار، مقابله با خوی وحشی‌گری و جلوگیری از گسترش جنایت‌های آنان بوده است.

پی‌نوشت:
[1]. لوح هیکل‌الدین، ص 15، به نقل از: مصطفی طباطبایی،
 ماجرای باب و بهاء، تهران: روزنه، دوم، 1379 ش، ص 87.
[2]. علی‌محمد شیرازی، بیان فارسی، بی‌جا: نسخه‌ی 1330، ص 262.
[3].علی‌محمد شیرازی، لوح هیکل‌الدین، نسخه‌ی خطی، بی‌جا: بی‌نا، بی‌تا، ص 6.
[4]. عباس افندی، مکاتیب، نسخه‌ی الکترونیکی، ج 2، ص 266. 

خواندن 981 دفعه
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

معرفی رهبران بهائیت

  • زرین تاج قزوینی

     

    زرین تاج قزوینی (فاطمه یا ام السلمه) مشهور به طاهره قُرهالعَین یا طاهره بَرَغانی (زاده 1228 قمری برابر با 1823 میلادی در قزوین - درگذشته 1268 قمری برابر با 1850 میلادی).

     

    ادامه مطلب...
  • شوقي افندي

    شوقي افندي ملقب به شوقي رباني (1314-1377/1336ش) فرزند ارشد دختر عبدالبهاء بود که بنا به وصيت وي، در رساله اي موسوم به الواح و وصايا به جانشيني وي منصوب شده بود.

    ادامه مطلب...
  • علی محمد باب

    علی محمد باب شیرازی، موسس بابیت است. او شاگرد سید کاظم رشتی بود که با بهره گیری از افکار شیخیه، ادعای بابیت، امامت، خدایی و … کرد و در آخر توبه نامه نوشت و خود را هیچ دانست.

    ادامه مطلب...
  • سید کاظم رشتی

    سيد كاظم رشتي بن سيد قاسم بن سيدحبيب از سادات حسيني مدينه ، زبده ترين شاگرد شيخ احمد احسائي بود که پس از مرگ شيخ رهبري  شيخيه را برعهده گرفت.

    ادامه مطلب...
  • عباس افندی (عبدالبهاء)

    عباس افندي (1260-1340) ملقب به عبدالبهاء، پسر ارشد ميرزا حسينعلي است و نزد بهائيان جانشين وي محسوب مي گردد.

    ادامه مطلب...

مبارزان با بهائیت

cache/resized/ccaca808332350bd352314a8e6bdb7dd.jpg
یکی از حوادث مهم زندگی آیت الله بروجردی تقارن سال
cache/resized/a2c88199bdee2998adc4f97d46fdb662.jpg
ملا محمد سعید بارفروشی معروف به سعید العلما یکی