ادعائی دروغین از یک مدعی دروغین ؟!

سه شنبه, 28 فروردين 1397 09:35 نوشته شده توسط  اندازه قلم کاهش اندازه قلم کاهش اندازه قلم افزایش اندازه قلم افزایش اندازه قلم

بهائیت در ایران : یکی از دلایلی که نویسندگان بهائی بر حقانیت علی‌محمد شیرازی مطرح می‌کنند، آنست که (به اصطلاح) آیات کتاب بیان، خود سندی بر مشروعیت بابیت است. اما به راستی علی‌محمد شیرازی، با آن‌که حتی به اعتراف خود و نویسندگان بابی و بهائی درس خوانده بود؛ نوشته‌جات به ظاهر الهی‌اش، تا حدی پیش پا افتاده بود، که ساختگی بودن آنان بر همگان آشکار شد.

حجت در فرهنگ لغات بصورت مشترک بمعنای آنچه به آن دعوی یا مطلبی را ثابت می‌کنند؛ برهان؛ دلیل؛ نمودار.
و سند؛ مدرک
. آمده است بمعنای عام اینکه شما برای بیان خود استدلال و سند و مدرک ارائه نمائید . که اگر این مهمنبود میباید هر روزه شاهد ظهور پیامبران و خدایان دروغین میبودیم . حال نگاه کنید به بیان جناب غلی محمد شیرازی و دلایلی که می آورند !!!

همچنان که آمده است: «اگر حجتی أعظم از آیات کتاب بود، در قرآن به آن استدلال می‌کرد و حال آن‌که احتجاج در قرآن منحصر به آیات گردیده است (پس متن هر شریعتی، دلیل بر حجیت آن است)».(1)
اما همان‌گونه که واضح است این استدلال مبلّغان بهائی، قیاس مع الفارق است. چرا که اعجاز قرآن کریم از فصاحت و بلاغتش گرفته تا جهات دیگر که همان استنادات و برهانها باشد ، همگی بر آسمانی بودن آن گواهی می‌دهد. لذاست که آیات آسمانی قرآن، بسیاری از بلیغان و ادیبان معاصرِ نزول قرآن که حتی مسلمان نبودند را به اعتراف وا داشت. همچنان که افرادی مانند: ولید بن مغیره، خالد بن عقبه، طفیل بن عمرو، نضر بن حارث، عتبه بن ربیعه و انیس بن جناده، به عظمت آیات قرآن اعتراف کرده‌اند.(2)بنابراین صدور چنین کلماتی از پیامبری اُمّی، خود بزرگترین سند بر حقانیت آیات و طریقت رسول گرامی اسلام (صلّی الله علیه و آله) است. از این‌رو معجزه بودن آیات جلیل‌القدر قرآن، موجب می‌شود تا این آیات، به عنوان دلیلی بر صداقت دعوت پیامبر اسلام (صلّی الله علیه و آله) قرار گیرد.
این در حالیست که علی‌محمد شیرازی، با آن‌که حتی به اعتراف خود و نویسندگان بابی و بهائی درس خوانده بود (3)؛ نوشته‌جات به ظاهر الهی‌اش، تا حدی پیش پا افتاده بود، که ساختگی بودن آنان بر همگان آشکار شد. همچنان که در مناظره‌ی علی‌محمد شیرازی با علمای تبریز، وقتی از او درخواست معجزه شد، پاسخ داد: «اعجاز من در این است که برای عصای خود آیه نازل می‌کنم» و سپس این کلمات را به عنوان معجزه‌ی خود ادا نمود: «بسم الله الرحمن الرحیم سُبحانَ الله القُدوس السُبُّوح الَّذی خَلَقَ السمواتَ و الأرض کَما خَلَقَ هذه العَصا آیة‌ً مِن آیاته»، اما با نادیده گرفتن غلط‌گویی همین عبارتی که به عنوان آیه‌ی خود معرفی نمود، امیراصلان خان که در مجلس حضور داشت، گفت: «اگر این قبیل فقرات از جمله آیات شمرده شود، من هم می توانم تلفیق کنم و گفت: الحَمدُلله الَّذی خَلَقَ العَصا کَما خَلَقَ الصَباح و المَساء».(4)

شما در تمامی نوشتجات علی محمد باب و بعدها جانشینان او که الواح مستمر و بسیاری را نوشته اند یک مورد برهان می بینید استدلال میباید طوری باشد که به تائید بیان منجر شود نه اینکه در تناقض با آن باشد . گفته ها میتواند زیبا باشد همانطور که در برخی موارد گفته های علی محمد باب و جانشینان او زیبا ست و بر شنونده تاثیر گذار ، اما اینکه برای این بیان زیبا استدلالی ، برهانی و سندی وجود دارد ؟ اینجا دیگر کم میآورند . کابر گرامی نگاهی داشته باشید به وقایع روز دنیا ، حقوق بشر و دفاع از آن زیبا و البته بسیار تاثیر گذار است ، اما آیا کسانی که خود این جملات را بزبان می آورند عامل به حفظ آن هستنند و یا در تناقض این بیان حرکت میکنند فرقی هم نمیکند دولت باشد یا شخصیت مذهبی و یا سیاسی . ادعاهای علی محمد هم بدین گونه مورد ارزیابی است . مثلا حفظ صلح عمومی خوب است و بسیار زیبا و صدرصد مورد نیاز جوامع بحران زده فعلی دنیا ، اما حرکت رهبران جامعه بهائی در جهت صلح عمومی و دفاع از مظلوم است . شما حرکتی ، عملی ، بیانیه ای و... از این تشکیلات دیده اید . جز آنجا که در جهت منافع خود و صاحبخانه خود باشد . اگر دیدید ما را مطلع نمائید . تمامی آنچه رهبران بهائی بعنوان آیثات و الواح به خورد جامعه کور و کر اغنام الله میدهند از همین دست میباشد . همانجا که جنابشان فرمودند کور باشید و کر باشید .

پی‌نوشت:
1- مجله‌ی آهنگ بدیع، شماره: 10، دی‌ماه 1342، صص 365-364.
2-ر.ک: محمدحسین زمانی، مستشرقان و قرآن، قم: موسسه‌ی بوستان کتاب، 1385 ش، چاپ اول، ص 310-309.
3- ر.ک: ابوالفضل گلپایگانی، کشف الغطاء، نسخه‌ی الکترونیکی، ص 57-56؛ محمدعلی فیضی، حضرت نقطه اولی، تهران: مؤسسه‌ی ملّی مطبوعات امری، 132 بدیع، ص 107.
4- ابوالفضل گلپایگانی، کشف الغطاء، نسخه‌ی الکترونیکی، ص 203.

 

خواندن 1005 دفعه
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

معرفی رهبران بهائیت

  • زرین تاج قزوینی

     

    زرین تاج قزوینی (فاطمه یا ام السلمه) مشهور به طاهره قُرهالعَین یا طاهره بَرَغانی (زاده 1228 قمری برابر با 1823 میلادی در قزوین - درگذشته 1268 قمری برابر با 1850 میلادی).

     

    ادامه مطلب...
  • شوقي افندي

    شوقي افندي ملقب به شوقي رباني (1314-1377/1336ش) فرزند ارشد دختر عبدالبهاء بود که بنا به وصيت وي، در رساله اي موسوم به الواح و وصايا به جانشيني وي منصوب شده بود.

    ادامه مطلب...
  • علی محمد باب

    علی محمد باب شیرازی، موسس بابیت است. او شاگرد سید کاظم رشتی بود که با بهره گیری از افکار شیخیه، ادعای بابیت، امامت، خدایی و … کرد و در آخر توبه نامه نوشت و خود را هیچ دانست.

    ادامه مطلب...
  • سید کاظم رشتی

    سيد كاظم رشتي بن سيد قاسم بن سيدحبيب از سادات حسيني مدينه ، زبده ترين شاگرد شيخ احمد احسائي بود که پس از مرگ شيخ رهبري  شيخيه را برعهده گرفت.

    ادامه مطلب...
  • عباس افندی (عبدالبهاء)

    عباس افندي (1260-1340) ملقب به عبدالبهاء، پسر ارشد ميرزا حسينعلي است و نزد بهائيان جانشين وي محسوب مي گردد.

    ادامه مطلب...

مبارزان با بهائیت

cache/resized/ccaca808332350bd352314a8e6bdb7dd.jpg
یکی از حوادث مهم زندگی آیت الله بروجردی تقارن سال
cache/resized/a2c88199bdee2998adc4f97d46fdb662.jpg
ملا محمد سعید بارفروشی معروف به سعید العلما یکی