وقتی تمام قلبت را بغض و کینه نسبت به آخرین دین بشر، پرکند، وقتی تسلیم هرچه باشی جز اسلام، وقتی به هر وسیله ای برای نابودیش تلاش کنی و به اندازه ای غرق شوی که حتی راضی شوی در این راه، پا روی فطرتت بگذاری، دیگر سخت نیست که چنین جملاتی را در وصیت نامه ات بنویسی و به عنوان کلید راهگشای زندگی برای باز ماندگانت به یادگار بگذاری.
صدیقه دولت آبادی یکی از زنان برجسته ی بهایی(خواهر یحیی دولت آبادی مشروطه خواه بابی ازلی) آنقدر در اندیشه ی ضد اسلامی اش مصمم بود که وصيت نامه اش، اينچنين به بيانيه اي عليه اسلام و حجاب و ...تبديل شد.
قره العین زن دیگر نقش افرین در تاریخ این فرقه، محور مانور بهاییان در دادن شعار هایی مثل آزادی زنان و... متدی که برای رشد کمی و کیفی جامعه ی بهایی ارائه میکند،شنیدنی است :«ای اصحاب! این روزگار از ایام فترت شمرده می شود، امروز تکالیف شرعیه به یکباره ساقط است واین صوم(روزه) وصلوه(نماز) و ثنا و صلوات کاری بیهوده است...پس زحمت بیهوده بر خویش روا مدارید و زنان خود را در مضاجعت طریق مشارکت بسپارید".2
دولت آبادی ها، قره العین ها نمونه و الگوی زن موفق در بهاییت اند که همایش ها و کتاب ها و مقاله ها در تقدیر از آنها نوشته شده است.
این الگو ها وقتی با برخی اصول اعتقادی به اصطلاح مترقی بهاییت مانند جواز ازدواج با محارم به جز زن پدر، همراه می شود، نمونه ای از جامعه ی آرمانی بهاییت را ترسیم میکند.
اين اصول الان نیز در دستور کار سران تشکیلاتشان قرار دارد و در قالب هایی نوین، با طرح هایی مانند برگزاری کلاس های رقص و موسیقی و آواز، برگزاری ضیافات و مهمانی ها به صورت مختلط جهت ترویج روابط آزاد ارائه می شود.جالب اینجاست که ازدواج بهایی با مسلمان، برای آنها جایز نیست اما در چنین ضیافاتی آشنایی دختران بهایی با پسران مسلمان از اهم مسائل است.4 و گامی در جهت مثلا وحدت عالم انسانی،( ما هم که باور کردیم.)
اصلا استفاده از زنان جزء مدل رفتاری ثابت این فرقه و عامل موفقیتشان به شمار می رود و در ابعاد مختلف، در موارد متعدد ، از این روش استفاده میکنند و گاه در این راه حتی به کودکان نیز رحم نمیکنند و به عنوان طعمه برای جذب افراد ساده دل وگاه گرفتن اطلاعات مورد استفاده واقه می شوند،چنانکه طبق اسناد عملکرد بهاییان در دوران پهلوی،به راحتی اقدام به قاچاق دختر بچه ها به مراکز شیخ نشین کویت و دبی میکردند.3
تلظی های ذهنم:
وقتی میشه زنایی که خلاف فطرت عمل کردن و حرف زدن و الگو کرد و به خورد ملت داد، اون وقت اسطوره ایی که از جنس فطرتند، الگوهایی که وقتی اسمشون میاد، بوی سفره ی افطاری ماه رمضون بچه گی مون و میدن، طعم شیرین اشتی تو شبهای قدر و زیر زبونمون میارند و... با اونا چه ها میشه کرد،نمی دونم چرا همه اش به این می رسم که انقدر پر هستيم و دارا، که میتونیم عالم و بگیریم فقط چیزی که نداریم همته....
پي نوشت :
1. جعفریان،رسول؛داستان بی حجابی در ایران پیش از انقلاب،ص162
2. افراسیابی،بهرام؛تاریخ جامع بهاییت؛ص114
3. انتظامی، امید؛ بهاییت در آینه اسناد؛سند ش 74-75
4. رئوفي، مهناز؛ سايه شوم(خاطرات يك نجات يافته از بهاييت)