در این بخش قصد داریم به صورت مختصر ، چند مورد از راههای شناخت مدّعیان دروغین نبوت و رسالت را خدمتتان ارائه دهیم ، انشاء الله که مفید واقع گردد:
1- مدعيان دروغين مردم را به پرستش خويش دعوت مىكردند:
پیامبران شیوه ای جز خداپرستی و دعوت به خدای تعالی نداشتند. اگر مردم به غلط و بر اساس باوری نادرست بخواهند پیامبری را در جایگاه الوهیّت قرار دهند، خداوند و همان پیامبر به میدان آمده و با این حرف و اعتقاد نادرست به شدت معارضه کرده ، آن را نفی خواهند کرد.
پیامبر اکرم پیشاپیش و به منظور پیشگیری از بروز پدیده غلو درباره خود فرمودند:
"لا ترفعونی فوق حقّی فانّ الله اتّخذنی عبداً قبل ٲن یتّخذنی نبیّاً "(بحارالانوار25/134)
ترجمه: مرا بالاتر از مقام و جایگاهی که دارم ، قرار ندهید ؛ که خدای تبارک و تعالی پیش از آنکه مرا به پیامبری بپذیرد ، مرا به بندگی خود پذیرفته است.
اما زمانیکه کتب بهائیان را مطالعه و بررسی می کنیم ، مشخص می گردد که عباس افندی بهائیان را به پرستش و بندگی و ستایش بهاء الله تشویق می کرد و عبودیت اغنام در برابر بهاء را می ستود و بهائیان را" بندگان صادق جمال قدم" خطاب می کرد.( گلزار تعاليم بهائی/ ٢١٠)
البته قبل از جناب بهاء الله نیز ، میرزا علی محمد باب خود را ذات الله می داند و بیان می کند:
" اِنَّ علی قبل نَبیل ذاتُ اللهِ و کَینونیَّتِهِ "(بیان عربی ، بخش دوم به نام لوح هیکل الدین /5)
ترجمه: بدرستی که علی قبل نبیل (علی محمد باب) ذات خدا و جوهر هستی اوست.
بنابراین می بینیم که مدعيان دروغين مردم را به پرستش خويش دعوت مىكردند ، اما همه ی پیامبران یک سخن داشته و آدمیان را به یک چیز فراخوانده اند: خدای را بپرستید !
(مائده /72، اعراف/59، عنکبوت /16)
2- مدعيان دروغين دارای علم الهی نبوده اند:
یکی از نشانه های پیامبرحقیقی این است که صاحب علم فراوان است . این علم بدون شاگردی و تعلّم نزد معلمی از بشر، برای او حاصل شده است و صرفاً عطای خداوند متعال است.در آیات متعددی از قرآن کریم ، به این علم الهی انبیاء اشاره شده است ، به عنوان نمونه آمده:
"وَعَلَّمَ آدَمَ الأَسْمَاء كُلَّهَا"(بقره/31)
ترجمه: و (خداوند) به آدم (علی نبیّنا و آله و علیه السلام) تمامی اسم ها را آموخت.
بنابراین منشٲ علم انبیای الهی و از جمله پیامبر خاتم (ص) به عنوان حجّت های خداوند در زمین و در میان مردم ، علم بی کران الهی است. اما در مورد باب و بهاء اینگونه نیست . اسنادی وجود دارد که نشان می دهد باب امّی نبوده است ، به عنوان نمونه می توان موارد زیر را ارائه نمود:
الف - علی محمد شیرازی در کودکی و در نوجوانی ، بنا به تصریح نبیل زرندی در کتاب (تلخیص تاریخ نبیل) و میرزا ابوالفضل گلپایگانی در کتاب ( کشف الغطاء) و اشراق خاوری در کتاب ( گنجینه حدود و احکام) و مقاله(نفحات مشکبار) و رساله (ایّام تسعه) و کتاب (رحیق مختوم) و کتاب ( قاموس توقیع منیع مبارک ) و عبدالحسین آواره در کتاب (کواکب الدریه) و فاضل مازندرانی در کتاب های( اسرار الآثار خصوصی) و ( ظهور الحق) و احمد یزدانی در کتاب (نظر اجمالی به دیانت بهائی ) و علی اکبر فروتن در کتاب ( درس نهم اخلاق) و ج.ای. اسلمنت در کتاب(بهاء الله و عصر جدید) ، به سفارش و خواسته دائی خود در سن 6 تا 8 سالگی در مدرسه (قهوه اولیاء) شیراز ، به مجلس درس شیخ عابد که از شاگردان شیخ احمد و شیخی مشرب بوده ، می رفته و مدّت 5 سال به تحصیل قرائت و کتابت فارسی مشغول بوده است.
ب- فاضل مازندرانی در کتاب اسرار الآثار آورده :
" در محضر سید رشتی مسائل عرفانی و تفسیر و تٲویل احادیث و آیات از طریق اثنی عشری و عرفانهای مربوط به شیخ احسائی را بسیار شنیدند و به فقه امامی از روش آنان ورود نمودند. وچنانجه از آثارشان مستفاد می گردد در مطالب و مآرب شیخ و سید بیش از همه ی امور دیگر وارد شدند و به آن مکتب نزدیک تر بودند.(اسرار الآثار 1/ 191)
ج- در جای دیگر خود سید علی محمد باب معترف است که:
" و لقد طالعت سنا برق جعفر العلوی و شاهدت بواطن آیاتها"
معنی : هر آینه کتاب سنابرق سید جعفر علوی [مشهور به کشفی] را مطالعه نمودم و در عمق عباراتش نگریستم. (ظهور الحق 3/ 479)
د- باز هم در مورد سید باب در همان کتاب ظهور الحق آمده:
"درس مقدمات تا سیوطی و حاشیه ملا عبدالله بیشتر نخوانده بود..."(ظهور الحق 3/ 437)
نتیجه آنکه بنا به آثار بهائی ، سید باب امّی نبوده ، بلکه همچون مردم عادی دانش خود را از این و آن آموخته و لذا سزاوار نام پیغمبر الهی نمی باشد.از اینها گذشته ، می بینیم که او به صراحت ادعا می کند فاقد چنان علمی است که مستوجب ادعایی باشد . وی در توبه نامه اش بیان کرده:
" این بنده را مطلق علمی نیست که منوط به ادعائی باشد استغفرالله ربّی و أتوب ٳلیه من أن ینسب إلی امر و بعضی مناجات و کلمات که از لسان جاری شده دلیلش بر هیچ امری نیست و مدعی نیابت خاصه حضرت حجة الله (ع) را محض ادعای مبطل و این بنده را چنین ادعائی نبوده و نه ادعای دیگر. مستدعی از الطاف حضرت شاهنشاهی و آن حضرت چنان است که این دعاگو را به الطاف و عنایات بساط رٲفت و رحمت خود سرافرازفرمایند والسلام."( کشف الغطاء/205)
3- مدعيان دروغين دچار تناقض گویی می شوند:
فرد مدّعی از آنجا که به دروغ خود را به خدا نسبت می دهد ، نوعاً در جریان کار و گذران زمان دچار تناقض گویی می شود ؛ به طوری که یکی از ملاکهای شناخت اصالت قرآن و اثبات الهی بودن آن ، تناقض نداشتن آن بیان شده است. خداوند می فرماید:
"أَفَلاَ يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِندِ غَيْرِ اللّهِ لَوَجَدُواْ فِيهِ اخْتِلاَفًا كَثِيرًا"(نساء/82)
ترجمه: آيا درباره قرآن نمىانديشند؟! اگر از سوى غير خدا بود، اختلاف فراوانى در آن مىيافتند.
زمانيكه به آثار و بیانات بهاء الله رجوع مي نمائيم ، بعضاً تناقضاتي در آنها مي بينيم كه نمي توانیم به راحتي از كنار آنها بگذریم ، در این زمینه می توانید به لینکهای زیر رجوع کنید:
http://www.okaliptoos.blogfa.com/post-27.aspx
http://www.okaliptoos.blogfa.com/post-28.aspx
4- مدعيان دروغين از آوردن معجزه ناتوان اند:
یکی از وسایل شناخت انبیای الهی ، برخورداری آنان از قدرت لایزال خدایی است که تحت عنوان "آیات " و "بیّنات"و "معجزات" نام برده شده است. معجزه نوعی ابزار قدرت الهی است که در لسان قرآن "آیه" یا "بیّنه " می گویند.
در قرآن کریم آمده:
لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ(الحدید/ 25)
ترجمه: ما رسولان خویش را با نشانه های روشن فرستادیم و همراه آن ها کتاب و میزان را نازل کردیم.
تعبیر "معجزه"در قرآن به کار نرفته است ، زیرا "علم الهی "و "قدرت الهی" نشانه این است که این فرد با خدا تماس دارد ، از جانب خدا آمده و رسول خداوند متعال است. معجزه ، فعلی است که دیگران از آوردنش عاجز باشند . اما آیه و بیّنه هر گونه عمل و نشانه ای است که ارتباط فرد را با خدا نشان بدهد. در واقع نشان دهد که او از جانب خدا آمده است . بنابراین هر چیزی که نشانه ارتباط او با خدا باشد ، می شود آیه و بیّنه ، لذا منظور را بهتر نشان می دهد.
لازم به ذکر است که این قدرت ، موهبت الهی است و اکتسابی نیست. یعنی به وسیله ی ریاضت و ورزش و تمرین و ... واجد آن قدرت نشده اند ؛ بلکه از سوی خدای متعال به ایشان عطا می شود.
خلاصه کلام اینکه، مدعيان دروغين پيامبري از آوردن معجزه ناتوان اند.
در پایان به یک نمونه از بیّنات می نگریم:
حضرت امیرالمؤمنین در خطبه ی قاصعه (نهج البلاغه- خطبه ی 234) می فرمایند:
"من با رسول خدا (ص) بودم که گروهی از قریش نزد آن حضرت آمدند و گفتند :...از تو درخواستی داریم؛ اگر آن را پاسخ مثبت دادی ، خواهیم دانست که تو پیامبر و فرستاده ی خدایی و اگر انجام ندادی ، خواهیم دانست که ساحر و دروغگویی . آن حضرت فرمودند: چه می خواهید ؟ گفتند: درخواست کن که این درخت با ریشه هایش از جا کنده شود و در پیش رویت پا بر جا بایستد...رسول خدا (ص) خطاب به درخت فرمودند: "ای درخت ، اگر به خدا و روز قیامت ایمان داری و می دانی که من رسول خدایم ، با ریشه هایت از جا کنده شو و در مقابل من بایست."
آنگاه مولا (ع) در ادامه می فرماید: سوگند به آن کسی که رسولش را به حق فرستاد ، درخت با ریشه هایش از جا کنده شد و در حالی که صدایی از آن بیرون می آمد ، در مقابل رسول خدا (ص) ایستاد."
مورد بالا یک نمونه از معجزات پیامبر (ص) بود.
از توجه شما به این بحث سپاسگزاریم.
موفق و مؤید باشید
منابع:
1- قرآن کریم
2- نهج البلاغه
3- اسرارالآثار- جلد اول- فاضل مازندرانی
4- ظهور الحق - جلد سوم- فاضل مازندرانی
5- گلزار تعاليم بهائی - رياض قديمی
6- کشف الغطاء – ابوالفضل گلپایگانی
7- معرفت نبی، محمد بیابانی اسکوئی