ناقضان احترام به ذی‌القربای ( بخوانید بستگان ) جناب بهاء!

یکشنبه, 24 تیر 1397 09:10 نوشته شده توسط  اندازه قلم کاهش اندازه قلم کاهش اندازه قلم افزایش اندازه قلم افزایش اندازه قلم

بهائیت در ایران : پیامبرخوانده‌ی بهائیت، ادای احترام به بستگان خود را امری از جانب خدای تعالی معرفی نموده است. این در حالیست که پس از مرگ او، فرزندانش بر سر جانشینی بنای اختلاف نهاده و یکدیگر را مورد لعن و فحاشی، و طرد و تکفیر قرار دادند. بنابراین به نظر میرسد پیشوایان بهائیت، خود اولین ناقضان این امر به اصطلاح الهی به شمار می‌آیند.

 

پیامبرخوانده‌ی بهائیت ادای احترام به بستگان خود را امری از جانب خدای تعالی معرفی نموده است؛ همچنان که اشراق خاوری به نقل از لوح عهدی او می‌نویسد: «محبّت اغصان (: منتسبین به بهاء) بر کلّ لازم ولکن ما قدّر الله لَهم حقّاً فی أموالِ النّاس (: خدا مشخص کرده برای آنان حقی در اموال مردم)، احترام و ملاحظه اغصان بر کلّ لازم... طوبی لِمَن فازَ بما اُمرَ به مِن لَدُن آمر قدیم (: خوشا به حال کسی که رستگار شد به آن‌چه امر شده از جانب خدای قدیم)...».[1]
اما جالب است بدانیم در حالی
 پیامبرخوانده‌ی بهائیت، ادای احترام به بستگان خود را امری الهی می‌دانست که پس از مرگ او، اختلاف شدید میان آنان، نتیجه‌ای جز زیر پای نهادن این حکم به همراه نداشت. همچنان که محمدعلی و عباس افندی، بی‌اعتنا به وصیت پدر در ترتیب جانشینی، به منازعه با یکدیگر پرداخته و یکدیگر را مورد لعن، نفرین و فحاشی قرار دادند. از این‌رو عباس افندی، محمدعلی را ناقض اکبر خواند و القابی نظیر: سوسک، کرم خاکی، خفاش، کلاغ، روباه و گرگ را نثار او کرد.[2] محمدعلی هم عباس را گوساله و الاغ خواند.[3]
شوقی افندی نیز در دوران رهبری‌اش، عملاً تمام نزدیکان بهاء و عبدالبهاء را طرد،
 تکفیر و یا از حلقه‌ی فامیلی اخراج نمود و او نیز این فرمان ظاهراً الهی پیامبرخوانده‌ی بهائیت را پایمال کرد.[4]
بنابراین، پیشوایان بهائیت، خود اولین ناقضان این امر ظاهراً الهی به شمار می‌آیند و به گفته‌ی عبدالبهاء: «انصاف باید داشت؛ از نفسی که در تربیت اولاد و عیال و آل، عاجز مانده، چگونه امبد تربیت اهل آفاق نماییم و آیا در این قضیه ذرّه‌ای شبهه و تردید است؟! لا والله».[5]

پی‌نوشت:
[1]. عبدالحمید اشراق خاوری، گنجینه حدود و احکام، نسخه‌ی الکترونیکی، صص 242-241.
[2]. عباس افندی، مکاتیب، مصر: به همّت فرج‌الله زکی الکردی، مطبعه العلمیه مصر، 1330 ق، ج 1، صص 443-442.
[3]. همان، ص 271.
[4]. جهت مطالعه‌ی بیشتر، بنگرید به مقاله‌ی: آیین بهائی تحت رهبری شوقی افندی
[5]. عباس افندی، مکاتیب، مطبعه کردستان العلمیه، 1330 ق، ج 2، ص 182.

خواندن 960 دفعه
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

معرفی رهبران بهائیت

  • زرین تاج قزوینی

     

    زرین تاج قزوینی (فاطمه یا ام السلمه) مشهور به طاهره قُرهالعَین یا طاهره بَرَغانی (زاده 1228 قمری برابر با 1823 میلادی در قزوین - درگذشته 1268 قمری برابر با 1850 میلادی).

     

    ادامه مطلب...
  • شوقي افندي

    شوقي افندي ملقب به شوقي رباني (1314-1377/1336ش) فرزند ارشد دختر عبدالبهاء بود که بنا به وصيت وي، در رساله اي موسوم به الواح و وصايا به جانشيني وي منصوب شده بود.

    ادامه مطلب...
  • علی محمد باب

    علی محمد باب شیرازی، موسس بابیت است. او شاگرد سید کاظم رشتی بود که با بهره گیری از افکار شیخیه، ادعای بابیت، امامت، خدایی و … کرد و در آخر توبه نامه نوشت و خود را هیچ دانست.

    ادامه مطلب...
  • سید کاظم رشتی

    سيد كاظم رشتي بن سيد قاسم بن سيدحبيب از سادات حسيني مدينه ، زبده ترين شاگرد شيخ احمد احسائي بود که پس از مرگ شيخ رهبري  شيخيه را برعهده گرفت.

    ادامه مطلب...
  • عباس افندی (عبدالبهاء)

    عباس افندي (1260-1340) ملقب به عبدالبهاء، پسر ارشد ميرزا حسينعلي است و نزد بهائيان جانشين وي محسوب مي گردد.

    ادامه مطلب...

مبارزان با بهائیت

cache/resized/ccaca808332350bd352314a8e6bdb7dd.jpg
یکی از حوادث مهم زندگی آیت الله بروجردی تقارن سال
cache/resized/a2c88199bdee2998adc4f97d46fdb662.jpg
ملا محمد سعید بارفروشی معروف به سعید العلما یکی