ادوارد براون که نزد بهائیان از جایگاه ویژهای برخوردار است، در مقدمهی خود بر کتاب نقطة الکاف، ریشهی فرقهی بابیت و مسلک شیخیه را یکی دانسته است. اما این ادعا زمانی بیشتر تقویت میشود که مدعی قائمیت بابیت، خود را شاگرد مکتب شیخیه میدانسته و از عقاید باطل پیشوایان شیخی، برای توجیه قائمیت خود و ادعای نسخ اسلام استفاده کرده است.
ادوارد براون محقق و جاسوس انگلیسی (1) بیان میکند : «میرزا علیمحمد باب و رقیب او حاجی کریم خان کرمانی، که هنوز ریاست شیخیه در اعقاب اوست، هر دو از این فرقه (یعنی شیخیه) بودند. بنابراین، اصل و ریشهی طریقهی بابیه را در بین معتقدات و طریق شیخیه باید جستجو نمود».(2)
اما این ادعا زمانی بیشتر تقویت میشود که مدعی قائمیت بابیت، به شاگردی خود در مکتب شیخیه اعتراف کرده است.(3)جالب است بدانیم که پیامبرخواندهی بهائی نیز از پیشوایان شیخیه (احمد احسائی و کاظم رشتی)، با عناوین نیّرین أعظم و منادی ظهور علیمحمد شیرازی یاد کرده است.(4)
پیشوایان مسلک شیخی با دارا بودن عقایدی بر خلاف مسلمانان (نظیر انکار معاد جسمانی و اعتقاد به مهدویت نوعی)، زمینه را (خواسته یا ناخواسته (5)) برای شیوع بدعت بابیت فراهم کرده و از اینرو نویسندگان بابی و بهائی، از آنان به نیکی یاد کردهاند.
پینوشت:
1- جهت مطالعهی بیشتر، مراجعه کنید به سایت مشرق، مقالهی: ادوارد براون؛ جاسوس MI6 در پوشش «شرقشناس»
2- میرزاجانی کاشانی، نقطة الکاف، با مقدمهی فارسی ادوارد براون، هلند: بینا، 1910 م، ص 9، یط، فح.
3- ر.ک: محمدعلی فیضی، حضرت نقطه اولی، تهران: مؤسسهی ملّی مطبوعات امری، 132 بدیع، ص 107.
4- حسينعلی نوری، ايقان، هوفمایم آلمان: لجنهی ملّی نشر آثار امری به زبان فارسی و عربی، 1998 م، ص 43.
5- ر.ک: شیخ احمد احسایی و کاظم رشتی، اسرار الإمام المهدی، بیروت: دارالمحجه البیضاء، چاپ اول، 1425 ق، ص 95.