مبلّغان بهائی اعلام میدارند یکی از تعالیم بدیع پیشوایان ما لزوم ایجاد خط و زبانی برای تکلم جهانی به وسیلهی آن است.(1) و مدعی اند یکی از فرزندان ایشان به نام محمدعلی (مقلب به غصن اکبر) خطی اختراع کرده و نام آن را بدیع نهاد و جناب بهاءالله آن را به عنوان خط بدیع تبلیغ نمود؛ همچنان که ایشان پس از سخن گفتن در رابطهی آموزهی وحدت لسان و خط آوردهاند: «حال آنكه آنچه ذكر شد سبب اتّحاد اهل عالم و اتّفاق بوده. اميد آنكه دولت ايران به آن تمسّک فرمايد و اجرا دارد. حال خطّ بديعی و لسان جديدی اختراع شده اگر طالب باشند ارسال شود».(2)
در پاسخ باید گفت اساسا دو اشکال بر این اقدام وارد است .
اول: چرا بر خلاف شعار ظاهراً ابداعی اُلفت و محبّتی که پیشوایان بهائیت سرمیدادند (3)، پیشوای دوم بهائیت عبدالبهاء، بخاطر اختلاف با برادرش محمدعلی، خط مورد تأیید پیامبرخواندهی این فرقه را به همراه مخترعش کنار زد؟!
دوم: معمولاً منتقدان زبان فارسی و عربی اين ايراد را وارد میكنند كه چون اعراب (حرکات، سکون و تنوین) از حروف الفبا جداست، خواننده برای ادای صحيح لغاتِ بدون اعراب گذاری، دچار مشكل شده و یا برای تشخیص زمان به کارگیری حروف همآوا، مثل «ص» و «س»، دچار سردرگمی میشود. این در حالیست که در خط ابداعی محمدعلی، نه تنها هيچ كدام از این ايرادات برطرف نشده، بلکه هيچ نكتهی مثبتی هم در مقايسه با این دو خط در آن مشاهده نمیشود. از طرفی، خط بديع از چپ به راست نگاشته شده و برای علامتهای ساكن، همزه و تشديد نيز یک حرف در نظر گرفته شده است. همچنین برای نگارش خط بدیع میبایست هر حرف را جداگانه و با بلند کردن چندين بارهی قلم از روی كاغذ نوشت.
بنابراین فلسفهی ايجاد، تأیید و ترویج چنين خطی (كه نسبت به زبان فارسی يا عربی، نه آسانتر و نه زيباتر و نه قاعدهمندتر است) از سوی پیامبرخواندهی بهائی چه بوده است؟!
جز اینکه پیامبر خوانده بهائیت میخواست با این کار ادعا کند حتی در خط و ربان هم نوآوری داشته است !!! زبانی که هیچگاه عملا بدلایل وجود اشکلات فاحش استفاده نشد و در سطح همان محدود به رهبران باقی ماند
پینوشت:
1- ر.ک: حسینعلی نوری، اقدس، نسخهی الکترونیکی، ص 179، بند: 189.
2- حسینعلی نوری، لوح خطاب به شیخ محمدتقی اصفهانی (لوح إبن ذئب)، کانادا: مؤسسهی معارف بهائی، 2001 م، ص 102.
3- ر.ک: عباس افندی، مکاتیب، نسخهی الکترونیکی، ج 1، ص 241-240.