همچنان که عبدالبهاء گفته است: «جمیع میگفتند تعالیم حضرت بهاءالله فی الحقیقه مثل ندارد... میگفتیم از جمله این تعالیم... صلح عمومی است، این در کدام کتاب است؟».(1)
همچنان که عبدالبهاء گفته است: «بهاءالله تضمین کرده که صلح جهانی یک دستاورد بنیادی دین خداست و صلح میان تمام ملّتها، دولتها، مردم، ادیان، نژادها، و تمام نوع بشریت برقرار خواهد شد. این امر یکی از ویژگیهای مخصوص این ظهور است که در کلام خدا نازل شده»(2)
پیروانبهائی میدانند تقریباً 22 سال قبل از تولد پیامبرخواندهی بهائیت، یعنی در سال 1795 میلادی، «امانوئل کانت (1724 تا 1804 م)» مبانی رسیدن به یک صلح پایدار را به صورت شش اصل مشخص، در کتاب «صلح پایدار» بیان نموده است؟! در این کتاب، کانت پیش از بهائیت خواستار اتحاد جامعهی بینالمللی و تشکیل سازمانی برای برقراری صلح در جهان شده است. آیا پیامبرخواندهی بهائی، پیش از اعلان این تعلیم و انتسابش به بهائیت، کتاب «صلح پایدار» کانت (فیلسوف برجستهی قرن هجده میلادی) را نخوانده بود؟!
بر خلاف ادعای پیامبر خوانده بهائیت ومبلغان این فرقه ضاله ، تمام ادیان الهی نیز دوری از جنگها و خونریزیهای بیهوده را تأیید میکنند؛ این مسئله به قدری واضح بوده که جناب عبدالبهاء خان را نیز به اعتراف وا داشته است: «جمیع كتب الهی و جمیع انبیاء الهی و جمیع عقلای بشر، جمیعاً متّحد و متفق بر آناند كه جنگ سبب خرابی است و صلح سبب آبادی. كلّ (همه) متفقاند كه جنگ بنیان انسانی براندازد».(3) با این حال چگونه میتوان صلح عمومی را به عنوان اختراع بهائیت پذیرفت، در حالی که پیشوایان این فرقه، صلح و دوستی را رمز مشترک تمام ادیان الهی برشمردهاند؟!
ضمن آنکه پیامبر خوانده بهائیت ادعای خود را با تضمین برقراری صلح جهانی بعنوانیک دستاورد بنیادی ارائه میدهد آیا میتوان تصور کرد . با توجه به وضعیت کنونی در خاورمیانه و افریقا و حتی در اروپا وامریکا صلح عمومی برقرار است ؟
ادعای پیامبر خوانده بهائیت جناب بهاءالله خان نوری با وضعیت کنونی چه سنخیتی دارد . ؟ تا زمانی که ارباب زر و زور در جهان یکته تازی میکند تصور صلح عمومی را میتوانادعا کرد ؟
پینوشت:
1- عبدالبهاء، خطابات، لانگهاین آلمان غربی: لجنهی ملّی نشر آثار امری، بیتا، ج 3، ص 78.
2-Abdu’l-Baha, The Promulgation of Universal Peace, 2nd ed. (US Baha’i Publishing Trust, 1982), pp. 455.
3-عباس افندی، خطابات، لانگهاین آلمان غربی: لجنهی ملّی نشر آثار امری، 127 بدیع، ج 2، ص 99.