آیا بهائیان در عمل، صلح طلب بوده‌اند؟!

چهارشنبه, 17 بهمن 1397 06:57 نوشته شده توسط  اندازه قلم کاهش اندازه قلم کاهش اندازه قلم افزایش اندازه قلم افزایش اندازه قلم

بهائیت در ایران : در ادامه مطالب پیرامون صلح دوستی در آئین بابی و بهائی لازم است بدانیم پیشوایان بهائیت بر خلاف عملکرد خود، در تبلیغاتشان هدف خود را برقرای صلح عمومی عنوان کرده‌ و تحقق آن را نیازمند اقدام و عمل دانسته‌اند. اما اگر به گفته‌ی عبدالبهاء، شعار صلح دوستی هنر نیست و این آموزه باید سیره‌ی عملی بشر قرار گیرد، پس پیشوایان بهائی به جز سر دادن شعارهای توخالی و بدون عمل چه هنری داشته‌اند؟!

پیشوایان فرقه‌ی بهائیت در تبلیغاتشان، عنوان کرده‌اند: «آرزوی ما وحدت عالم انسانی است و مقصد ما صلح عمومی پس در مقصد و آرزو متّحدیم و در عالم وجود مسائلی از این دو مسئله مهم‌تر نمیشود. زیرا وحدت عالم انسانی سبب عزّت نوع بشر و صلح عمومی سبب آسایش جمیع مَن علی الأرض (: تمام مردم زمین) لهذا در این دو مقصد متّحدیم و اعظم از این مقاصد نه ... الیوم یک قوّه‌ی عظیمه‌ای لازم تا این مقاصد جلیله مجری گردد»(1)
پیشوایان بهائی در این راستا، مقصود خود را فرای شعارهای توخالی معرفی کرده و برچیدن جنگ و نزاع و اختلافات را نیازمند اقدام و عمل دانسته‌اند: «جمیع عقلاء بشر جمیعاً متّحد و متّفق بر آنند که جنگ سبب خرابی است و صلح سبب آبادی کلّ متّفق اند که جنگ بنیان انسانی براندازد ... مجرد علم به شیء كفایت نمی‌كند. اگر انسان بداند غنا خوب است، غنی نمی‌شود و انسان اگر بداند علم ممدوح است، عالم نمی‌شود و انسان اگر بداند عزت مقبول است عزیز نمی‌شود و علی هذا القیاس، دانستن سبب حصول نیست.»(2)
اما جالب است بدانیم که پیشوایان بهائیت نیز در عمل، بارها شعار صلح دوستی خود را نقض کرده‌اند؛ لازم است به چند مورد آن اشاره کنیم :
اول: به اعتراف عبدالبهاء، منطق پیشوای آنان علی‌محمد شیرازی، چیزی جز قتل‌عام و نابودی نبود: «در یوم ظهور حضرت أعلی منطوق بیان (: کتاب علی‌محمد شیرازی) ضرب اعناق (: زدن گردن) و حرق كتب و اوراق (: سوزاندن کتاب‌ها) و هدم بقاع (: تخریب اماکن) و قتل عام إلّا مَن آمن و صدق بود (: قتل‌عام کسانی که به او ایمان نمی‌آورند بود)».(3)
دوم: پیشوایان مسلک بهائیت در جهت خلاف شعار صلح‌جویی خود، به راه‌اندازی سه جنگ خونین در ایران توسط اسلاف خود اعتراف کرده‌اند. جنگ‌هایی که به تحریک و دستور باب در سه نقطه‌ی ایران (مازندران
فارس و زنجان )صورت گرفت، حاصلی جز هزاران کشته و زخمی در پی نداشت.(4)
سوم: پس از مرگ علی‌محمد شیرازی جنگ و نزاع برای تصدی جانشینی وی صورت گرفت؛ تا جایی که به غیر از حسینعلی نوری و برادرش صبح ازل، بیست و پنج نفر دیگر از بابیان خود را موعود کتاب بیان خواندند.(5) از این‌رو مدعی پیامبری بهائیت بی‌توجه به شعار صلح‌طلبی، اقدام به حذف فیزیکی مخالفین خود کرد.(6)جالب است بدانیم کار تا به جایی پیش رفت که پیامبرخوانده‌ی بهائی حتی با برادر خود نیز از در صلح وارد نشد و با زیر پا گذاشتن وصیت باب مبنی بر جانشینی صبح ازل(7) وی را آماج توهین‌ها و زشتترین واژه ها قرار داد.(8)
چهارم: منادیان شعار صلح و دوستی در ادامه نیز دست از نزاع‌های درونی خود برنداشته و در این راستا، عبدالبهاء بر خلاف وصیت پیامبرخوانده‌ی بهائی، به نزاع با برادر خود بر سر جانشینی پدر پرداخت.(9)
پنج: پس از مرگ عبدالبهاء نیز رهبران بهائیت صلح و دوستی را سرلوحه‌ی کار خود قرار نداده و شوقی افندی و روحیه ماکسول، با خانواده‌ی پیامبرخوانده‌ی بهائی و بزرگان برگشته‌ی از این فرقه به نزاع پرداختند و بر دامنه‌ی شکاف‌ها افزودند.(10)
آری؛ اگر به گفته‌ی عبدالبهاء، شعار صلح دوستی و دوری از نزاع هنر نیست و این آموزه باید سیره‌ی عملی بشر قرار گیرد، پس پیشوایان بهائی به جز سر دادن شعارهای توخالی و بدون عمل چه هنری داشته‌اند؟! اگر به قول عبدالبهاء بگویی که جنگ بد
 و صلح خوب است که باعث برقراری صلح نمی‌شود، چرا که دانستن سبب حصول نیست، بلکه مهم اجرا و پیاده‌سازی آن است؛ همچنان که عبدالبهاء گفته است: «دين الله فی الحقيقه عبارت از اَعمال است، عبارت از اَلفاظ (: گفتار) نيست. زيرا دين الله عبارت از علاج است؛ دانستن دواء ثمری ندارد بلکه استعمال دواء ثمر دارد. اگر طبيبی جميع اَدويه (داروها) را بداند امّا استعمال (مصرف) نکند چه فائده دارد ...».(11)

پی‌نوشت:
1- اشراق خاوری، پیام ملکوت، هند: بی‌نا، 1986 م، ص 52.
2- عباس افندی، خطابات، لانگنهاین آلمان غربی: لجنه‌ی ملّی نشر آثار امری به زبان‌های فارسی و عربی، 127 بدیع، ج 2، صص 99-100.
3- عباس افندی، مکاتیب، مصر: کردستان العلمیه، 1330 ق، ج 2، ص 266.
4- ر.ک: اشراق خاوری، تلخیص تاریخ نبیل (مطالع الانوار)، مؤسسه‌ی چاپ و انتشارات مرآت، صص 330، 345-346 و434.
5- محمدعلی فیضی، حضرت بهاءالله، لانگنهاین آلمان غربی: لجنه‌ی ملّی نشر آثار امری به زبان‌های فارسی و عربی، 1990 م، صص 103-104.
6- ر.ک: عزیه نوری، تنبیه النائمین، مؤمنین بیان، نسخه‌ی الکترونیکی، ص 12-11.
7- ر.ک: میرزاجانی کاشانی، نقطة الکاف، هلند: مطبعه بریل، 1910 م، مقدمه‌ی کتاب، ص 19؛ علی‌محمد شیرازی، قسمتی از الواح خط نقطه اولی به آقا سیدحسین کاتب، تهران: انتشارات بابیان، 1337، ص 13.
8-
 اشراق خاوری، رحیق مختوم، نسخه‌ی الکترونیکی، ج1 ،ص 553؛ حسینعلی نوری، بدیع، نسخه‌ی الکترونیکی، ص 172.
9- ر.ک: عباس افندی، مکاتیب، مطبعه العلمیه المصر: به همّت فرج‌الله زکی الکردی، 1330 ق، ج 1، ص 443-442.
10- جهت مطالعه‌ی بیشتر، بنگرید به مقاله‌ی:
 هتاکی شوقی‌افندی به مبلّغان بهائی!
11- عباس افندی، خطابات، لانگنهاین آلمان: لجنه ملّی نشر آثار امری به زبان‌های فارسی و عربی، 1921 م، چاپ اول، ج 1، ص 106-105.

خواندن 583 دفعه
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

معرفی رهبران بهائیت

  • زرین تاج قزوینی

     

    زرین تاج قزوینی (فاطمه یا ام السلمه) مشهور به طاهره قُرهالعَین یا طاهره بَرَغانی (زاده 1228 قمری برابر با 1823 میلادی در قزوین - درگذشته 1268 قمری برابر با 1850 میلادی).

     

    ادامه مطلب...
  • شوقي افندي

    شوقي افندي ملقب به شوقي رباني (1314-1377/1336ش) فرزند ارشد دختر عبدالبهاء بود که بنا به وصيت وي، در رساله اي موسوم به الواح و وصايا به جانشيني وي منصوب شده بود.

    ادامه مطلب...
  • علی محمد باب

    علی محمد باب شیرازی، موسس بابیت است. او شاگرد سید کاظم رشتی بود که با بهره گیری از افکار شیخیه، ادعای بابیت، امامت، خدایی و … کرد و در آخر توبه نامه نوشت و خود را هیچ دانست.

    ادامه مطلب...
  • سید کاظم رشتی

    سيد كاظم رشتي بن سيد قاسم بن سيدحبيب از سادات حسيني مدينه ، زبده ترين شاگرد شيخ احمد احسائي بود که پس از مرگ شيخ رهبري  شيخيه را برعهده گرفت.

    ادامه مطلب...
  • عباس افندی (عبدالبهاء)

    عباس افندي (1260-1340) ملقب به عبدالبهاء، پسر ارشد ميرزا حسينعلي است و نزد بهائيان جانشين وي محسوب مي گردد.

    ادامه مطلب...

مبارزان با بهائیت

cache/resized/ccaca808332350bd352314a8e6bdb7dd.jpg
یکی از حوادث مهم زندگی آیت الله بروجردی تقارن سال
cache/resized/a2c88199bdee2998adc4f97d46fdb662.jpg
ملا محمد سعید بارفروشی معروف به سعید العلما یکی