نقش شاه و حکومت پهلوی در گسترش بهائیت

چهارشنبه, 17 بهمن 1397 06:57 نوشته شده توسط  اندازه قلم کاهش اندازه قلم کاهش اندازه قلم افزایش اندازه قلم افزایش اندازه قلم

به بهانه فرا رسیدن چهلمین سالروز پیروزی انقلاب اسلامی ایران

 

رژيم پهلوى و بهائيت

 علت نفوذ و گسترش شديد بهائيان در رژيم پهلوى چه بود؟

پيوند عميق و همكارى بهائيت با رژيم پهلوى سابقهاى حتى بيش از عمر سلطنت پهلوى دارد؛ كارشكنى و فشار روشنفكران غرب زده از جمله پيروان بابيت و بهائيت منجر به انحراف و شكست انقلاب مشروطه گرديد.(1) در نتيجه استبداد جديدى به وجود آمد كه رضاخان ميرپنج مجرى آن بود. و بدينگونه فرقه بابيه و بهائيه يكى ديگر از كاركردهاى خويش را در جهت ايجاد تفرقه و زمينهسازى براى سلطه بيگانگان به نمايش مىگذارد.(2)

 كودتاى انگليسى ۱۲۹۹ :

 بر اساس اسناد و مدارك معتبر تاريخى، محفل بهائيت در ايران، مدتها پيش از كودتاى «انگليسى» ۱۲۹۹، توسط حبيباللّه عينالملك پدر هويدا رضاخان را شناسايى و به سرجاسوس بريتانيا در ايران سر اردشير ريپورتر يا اردشير جى براى انجام كودتا معرفى كرد.

در اين كودتا خاندان ساموئل نخستين كميسر عالى فلسطين و دوست نزديك عباس افندى نقش جدّى داشتند.(3) عوامل ديگرى نيز از بهائيان با كودتاچيان همكارى داشتند كه پس از پيروزى كودتا حتى به كابينه سيدضياء راه يافتند.(4) پارهاى گزارشها حاكى است كه رضاخان نيز متقابلاً در تعهداتش به انگليسىها وعدههايى درباره ميدان دادن به اين فرقه در ايران، داده بود.(5)

رضا شاه پهلوى :

پس از پيدايش رضاخان در عرصه سياسى و اجتماعى ايران، سياستهاى او در زمينه اسلام ستيزى و مقابله با روحانيت شيعه، مطابق خواست و اهداف بهائيان بود.

رضا شاه به دليل حقارت و دشمنىاش نسبت به اسلام و ساختار مذهبى جامعه ايران «كسانى را در مناصب مهم دولتى مىگماشت كه مانند خود او بيگانه يا معارض با اين بافت بودند.

بدينسان افراد وابسته به گروههاى دينى خاص به ويژه بابىها و بهائىها» را در اداره ديوان سالارى منصوب كرد كه به زودى به «قدرت برتر سياسى و اقتصادى ايران» تبديل شدند.(6) بهائيان در سازمانهاى جديد دولتى مانند ارتش، راه آهن، اداره دخانيات، اداره ثبت و آموزش و پرورش نفوذ كرده، بسيارى از مناصب مهم را در دست داشتند.

 

اساساً رضاخان نسبت به بهائيان بسيار خوش بين بود؛ چنان كه ارتشبد «حسين فردوست» كه از مهرههاى مهم رژيم شاه و دربار محسوب مىشد و در مناصب حساسى چون معاونت ساواك، رياست دفتر اطلاعات ويژه شاه و رياست دفتر بازرسى شاه خدمت مىكرد، درباره تعامل تشكيلات بهائيان با حكومت رضا شاه مىگويد:

 «… اصولاً رضاخان نيز با بهائيت روابط حسنه داشت، تا حدى كه اسداللّه صنيعى را كه يك بهائى طراز اول بود، آجودان مخصوص محمدرضا [وليعهد] كرد. صنيعى بعدها بسيار متنفذ شد و در زمان علم و حسنعلى منصور و به خصوص هويدا به وزارت فرهنگ و وزارت خواربار رسيد».(7)

صنيعى آن قدر در بهائيت سر سپرده بود كه فردوست در خاطرات خود مىنويسد: «روزى از سپهبد صنيعى پرسيدم كه چگونه شما شغل سياسى را پذيرفتهايد؟ پاسخ داد: از عكا سؤال شده و اجازه دادهاند كه در موارد استثنايى و مهم اين نوع مشاغل پذيرفته شود».(8)

از ديگر بهائيان دوره رضاخان بايد از عبدالحسين نعيمى ياد كرد. وى پسر ميرزا محمد نعيم شاعر معروف بهائى بود. ميرزا محمد نعيم كه پس از مهاجرت به تهران به استخدام سفارت انگليس درآمده بود، پسرش عبدالحسين را هم در اين سفارتخانه به كار گماشت.

 نقش مخربى كه عبدالحسين نعيمى در نهضت جنگل و در ميان ياران ميرزا كوچك خان ايفا كرد، بر اساس مأموريت محوله از سوى سفارت انگليس بود(9)

 در اين دوران نه تنها مقابله تاريخى بهائيان با دولت از بين مىرود؛ بلكه اعضاى اين فرقه ضاله پس از سالها فعاليت نيمه پنهان از آزادى عمل فراوانى برخوردار مىشوند و با همكارى دولت و حمايت قدرتهاى استعمارى به ويژه دولت انگلستان و براساس يك برنامه از پيش تدوين شده تهاجم ويژهاى را عليه مبانى سنتى و اعتقادى ملت مسلمان ايران تخريب فرهنگى اين مرز و بوم آغاز مىنمايند.

 و با همكارى دولت پهلوى به مقابله با دين مبين اسلام مىپردازند. اين مقابله تا حد كشف حجاب كه از احكام ضرورى اسلام بود و ممنوعيت مظاهر و فعاليتهاى مذهبى پيش رفت.

 از اين رو رضاخان و عاملان ديگر غرب در ايران براى كوبيدن اسلام خصوصاً مكتب حيات بخش تشيع، به ترويج كنندگان مرام بهائىگرى ميدان دادند، و در چنين شرايطى است كه فرقه بهائيت در دوران پهلوى به عنوان يكى از شاخههاى بسيار مؤثر و با نفوذ در تشكيلات سياسى دولت و به تبع آن ساختارهاى فرهنگى و اقتصادى كشور و در پناه دولت، خود را حفظ كرده، بر پيروان خود مىافزايد و ايران به پناهگاه امنى براى بهائيان تبديل گردد.(10)

 محمدرضا پهلوى :

 

نفوذ بهائيان در دولت اگر چه در دوره حكومت رضاخان آغاز شد، اما در حكومت پهلوى دوم به اوج خود رسيد؛ در اين دوران به علت مساعد شدن شرايط حضور بهائيان در صحنههاى اجتماعى و بخصوص سياسى، شاهد حضور گسترده و فعال آنان در مناصب كليدى هستيم.

 در واقع اين دوران را بايد يكى از مناسبترين و مساعدترين ادوار براى رشد و گسترش سريع و شتاب آلود «بهائيت» در ايران ناميد، به گونهاى كه در هيچ زمان ديگرى، اين فرقه ضاله نتوانست همچون اين دوره به طور آزاد در عرصهها و صحنههاى مختلف حاكميت سياسى، فرهنگى، اجتماعى، اقتصادى، نظامى و قضايى اين كشور به تاخت و تاز بپردازد و با سيطره بر همه امور ايران، از تمام امكانات و ابزارهاى حكومت براى تحقق اهداف خود بهره بردارى نمايد.

 ساختار سياسى :

 اسناد تاريخى و اعترافات عناصر وابسته به رژيم پهلوى، بيان كننده اين واقعيت تلخ و انكارناپذير است كه عناصر اصلى فرقه مخوف بهائيت، با ارتباط با بيگانگان در مسير تحقق سياستهاى شيطانى سازمانهاى جاسوسى اينتلجنت سرويس، موساد و سيا، در تمام تار و پود نظام سياسى و حكومتى ايران رخنه كرده بودند و برنامهها و اهداف و مقاصد اربابان خارجى قدرتهاى استعمارى را به مرحله عمل درمى آوردند و در كنار منافع فراوانى كه از اين راه به دست آوردند، به نشر و ترويج بهائيت مىپرداختند.

 آنان همه قواى خود را براى اجراى نقشه نابودى انديشههاى ملى و مذهبى در ايران به كار گرفته و براى اين منظور مجريان خود را انتخاب مىكردند تا در بلندمدت آرمانهاى ملى و سنت دينى را تخريب كنند. از اين رو به تدريج درصدد تسخير پستهاى حساس و كليدى كشور برآمدند.(11)

 با روى كارآمدن «حسنعلى منصور» براى نخستين بار پاى بهائيان به كابينه وزيران ايران باز گرديد. اما پيوند بهائيت با رژيم پهلوى، خصوصاً در سال پس از كودتاى آمريكائى ۲۸مرداد ۱۳۳۲، به اوج خود رسيد و در دو دهه آخر سلطنت وى، آنان به بالاترين مقامات سياسى، اقتصادى، فرهنگى و نظامى ايران دست يافتند.

 سپهبد عبدالكريم ايادى، عنصر مشهور بهائى، در مقام پزشك مخصوص شاه و رئيس بهدارى ارتش نفوذى تام در دربار پهلوى يافت و پست مهم نخستوزيرى نيز به مدت نزديك به ۱۴ سال در اختيار عباس هويدا (فرزند همان عينالملك) قرار گرفت. تنها در كابينه هويدا نه وزير بهائى حضور دارند. هويدا در مدت حكومت خود با به كاربستن تصميمات كادر رهبرى كميته، نفوذ بهائيان را در همه سطوح سياسى، اقتصادى و نظامى به حد كامل گسترش داد(12)

افزون بر اين دو، مىتوان فهرستى طولانى از مقامات مهم سياسى و نظامى و امنيتى رژيم در نيمه دوم سلطنت محمدرضا ارائه داد كه توسط اعضاى اين فرقه اشغال شده است.

 

همچون: منصور روحانى (وزير آب و برق و نيز كشاورزى)، عباس آرام (وزير خارجه)، سپهبد اسد صنيعى (آجودان مخصوص محمدرضا در زمان وليعهدى و وزير جنگ و نيز وزير توليدات كشاورزى و مواد مصرفى در زمان سلطنت وى)، غلامرضا كيانپور (وزير دادگسترى)، منوچهر تسليمى (وزير بازرگانى و اطلاعات)، دكتر منوچهر شاهقلى پسر سرهنگ شاهقلى موذن بهائىها (وزير بهدارى و علوم)، هوشنگ نهاوندى (وزير علوم، رئيس دانشگاه تهران و شيراز، رئيس دفتر فرح و يكى از اركان حزب شه ساخته رستاخيز)، فرخرو پارساى (وزير آموزش و پرورش)، سپهبد پرويز خسروانى (فرمانده ژاندارمرى ناحيه مركز در جريان كشتار ۱۵ خرداد ۴۲، آجودان فرح، معاون نخستوزير و رئيس سازمان تربيت بدنى و مدير عامل باشگاه تاج بعد از بازنشستگى)، دكتر شاپور راسخ (رئيس سازمان برنامه و بودجه)، پرويز ثابتى (معاون سازمان امنيت و «مقام امنيتى» مشهور)، ارتشبد جعفر شفقت (رئيس ستاد ارتش)، سپهبد علىمحمد خادمى (رئيس هيئت مديره و مدير عامل هواپيمايى ملى ايران «هما») و در ردههاى پايينتر: مهتدى، از بهائيان كاشان (عضو دفتر مخصوص فرح پهلوى)، ايرج آهى (رئيس دفتر شهرام سپهرى نيا پسر اشرف)، نويدى (معاون دكتر اقبال رئيس شركت نفت)، ايرج وحيدى، (معاون شهرسازى و مسكن)، منوچهر وحيدى برادر وى (معاون شهرسازى و مسكن)، مهندس مجد (معاون فنى وزارت كار)، پرتو اعظم (مدير كل امور اجتماعى وزارت كار)، خانم نبيل (عضو دفتر دكتر نهاوندى)، ثابت پاسال رئيس راديو و تلويزيون، عهديه خواننده زمان شاه و دهها تن از سران رژيم، از اعضاى فرقه بهائيت بودند.(13)

 و همچنين صدها نفر بهائى متنفذ ديگر كه شرح آن در منابع معتبر تاريخى اسناد و مدارك به نگارش آمده است.(14)چنانكه پروين غفارى معشوقه شاه، درباره حضورش با عبدالكريم ايادى در محافل بهائيان مىنويسد: «من نيز به همراه او در محافل و مجالس بهائيان شركت مىكردم و به عينه مىديدم كه اكثر دولتمردان و صاحبان نفوذ در صنايع و پستهاى مهم كشور از اين فرقه هستند».(15)

 امير اسداللّه علم وزير دربار ويار ونديم محمد رضاشاه در خاطراتش مىنويسد: «اين بهائىهاى بىوطن در همة شئون رخنه كردهاند. مخصوصاً مشهور است كه نصف اعضاى دولت بهائى هستند و مردم از اين بابت خيلى ناراضى هستند. سپهبد ايادى طبيب مخصوص شاهنشاه كه متأسفانه مشهور بهائى است».(16)

عقايد شاه :

فرح پهلوى نيز در مصاحبهاى به مناسبت سالروز سقوط رژيم پهلوى خطاب به مجرى راديو ۲۴ ساعته لسآنجلس درباره مذهب شاه و اعتقادات مذهبى او چنين گفته است:

 "شاه اعتقادات مذهبى نداشتند و به خصوص در اين سالهاى آخر حكومتشان كه مرتباً مورد مدح و چاپلوسى قرار مىگرفتند به شدت بىدين شده بودند و حتى بدشان نمىآمد كه توصيه اميرعباس هويدا را به كار ببندند (هويدا از شاه خواسته بود تا رسميت دين اسلام را لغو و به بهائيان اجازه فعاليت گسترده بدهد) اما از مردم به شدت مىترسيدند و وحشت داشتند كه مردم عليه ايشان دست به شورش بزنند. به همين خاطر از هويدا خواستند تا دولت در خفا وسيله رشد بهائيان را فراهم كند."(17)

 ساختار اقتصادى :

در زمينه اقتصادى نيز بازار آزاد پول و به ويژه ارز را بهائيان و صهيونيست در كنترل خود داشتند. نظام بانكى كشور، دربست در اختيار صهيونيستهاى داخلى و خارجى و فراماسونها و بهائيان بود. بانك ملى را سالها يك بهائى فراماسونر به اسم يوسف خوشكيش اداره مىكرد.

بانك توسعه صنعتى و معدنى ايران را صهيونيستهاى ايران (باند شريف امامى، استاد اعظم فراماسونهاى ايران و رئيس مجلس سنا و) با همكارى بانكهاى خارجى كه اغلب در كنترل صهيونيستهاست، بنياد گذاردند كه تمامى فعاليتهاى صنعتى و نيز بخش عمدهاى از سرمايههاى كشور در قبضه آن بود. جز اين بانكها، صهيونيستها و بهائىها و فراماسونها، اداره كامل تمامى بانكهاى مختلط داخلى و خارجى را نيز در كنترل داشتند.(18)

بهائيانى چون هژبر يزدانى(19) سرمايهدار معروف گروههاى مافيايى قدرتمندى  به وجود آورده بودند و با توسل به زور و شيوههاى غيرقانونى و استفاده از نفوذ بهائىها در دربار و دستگاه حاكم، قدرت اقتصادى بسيار قوى ايجاد كرده بودند و بطور هماهنگ به چپاول منابع و معادن و ثروتهاى عمومى جامعه اسلامى ايران مىپرداختند.(20)

اصلاحات ارضى :

حضور بزرگ مالكان بهائى در تمامى دوران سلطنت پهلوى ادامه يافت. سياست اصلاحات ارضى دهه ۱۳۴۰ ش. اين روند را تقويت نمود زيرا با سلب مالكيت از مالكان مسلمان و ايجاد آشفتگى در ساختار مالكيت و مديريت روستايى راه را براى رشد بزرگمالكان وابسته به دربار پهلوى، بهويژه بهائيان، هموار كرد. سلطه بهائيان بر دو نهاد اصلى متولى اراضى (اصلاحات ارضى و منابع طبيعى) عامل مهمى در تجديد ساختار مالكيت به سود اعضاى متنفذ فرقه بهائى بود.

 براى مثال، ناصر گلسرخى، وزير منابع طبيعى در دولت هويدا، در زمينه واگذارى و تملك اراضى چنان بىپروا بود كه كارش به رسوايى كشيد؛ و سپهبد پرويز خسروانى از طريق نهادهاى تحت امر خود، سازمان تربيت بدنى و باشگاه تاج، به كمك گلسرخى، اراضى پهناورى را تملك كرد.

 محسن پزشكپور، نماينده آخرين دوره مجلس شوراى ملّى، در جلسه طرح و بررسى لايحه بودجه سال ۱۳۵۷ با اشاره به هژبر يزدانى، بزرگ مالك بهائى دوران متأخر پهلوى، چنين گفت: «در مسير اصلاحات ارضى يك فئوداليسم جديد بهوجود آوردند زمين را به روستاييان صاحب نسق دادند و بعد با برنامه كشت و صنعت از آنها گرفتند و آن وقت آن زمينها را بهدست عده معدودى دادند اين زمينها را به نام ملّى شدن از هزار نفر گرفتند و به يك نفر دادند مراد از تقسيمات ارضى اين بود كه قسمت عظيمى از منابع مملكت را در اختيار عده معدودى قرار دهند».(21)

و بدينگونه پهلوى دوم فضايى بسيار مناسب براى رشد و گسترش بهائيت در جهت تضعيف آرمانهاى ملى و سنتهاى دينى فراهم آورد؛ مطابق گزارش ساواك از جلسه ناحيه ۲ بهائيان شيراز، مورخ ۱۹/۵/۱۳۵۰؛

 

"جلسه با شركت ۱۲ نفر از بهائيان ناحيه ۲ شيراز در منزل آقاى هوشمند و زير نظر آقاى فرهنگى تشكيل گرديد. پس از قرائت مناجات شروع و خاتمه و قرائت صفحاتى از كتاب لوح احمد و ايقان، آقاى فرهنگى و محمدعلى هوشمند پيرامون وضع اقتصادى بهائيان در ايران صحبت كردند فرهنگى اظهار داشت:

 بهائيان در كشورهاى اسلامى پيروز هستند و مىتوانند امتياز هرچيزى را كه مىخواهند بگيرند. تمام سرمايههاى بانكى و ادارات و رواج پول در اجتماع ايران مربوط به بهائيان و كليميان مىباشد.

 تمام آسمان خراشهاى تهران، شيراز و اصفهان مال بهائيان است. چرخ اقتصادى اين مملكت به دست بهائيان و كليميان مىچرخد. شخص هويدا بهائىزاده است. او يكى از بهترين خادمان امراللّه است و امسال مبلغ پانزده هزار تومان به محفل ما كمك نموده است. آقايان بهائيان! نگذاريد كمر مسلمانان راست شود!. "(22)

 تيمسار عبدالكريم ايادى :

 او از عناصر كليدى و مهم تشكيلات بهائيت در دوران پهلوى است؛ پزشك مخصوص شاه، با نفوذترين فرد دربار و مقتدرترين فرد كشور كه براى خود مشاغل فراوانى متجاوز از هشتاد شغل فراهم كرده بود كه همه حائز اهميت بودند.

 رياست بهدارى كل ارتش و اداره ساختمانهاى بيمارستانهاى ارتش و وارد كردن وسايل و داروها، رياست «اتكا» ارتش و نيروهاى انتظامى و تعيين روساى اتكاها و پرسنل آنها و وارد كردن نيازهاى كشور از انگليس و آمريكا اگر چه آنها در كشور موجود بود، رياست سازمان دارويى كشور و كنترل خريد دارو از خارج، رياست شيلات جنوب و صدور مجوز براى صيادى كشورهاى مورد نظر از جمله امورى بود كه عبدالكريم ايادى براساس مصالح بهائيت در تحت كنترل و سيطره خود درآورده بود.(23)

 او با نفوذى كه نزد محمدرضا داشت  بهائىها را به مقامات عالى رساند.(24)

 نفوذ و گسترش سيطره سياسى و اقتصادى بهائيان در ايران از اين تفكر تشكيلات جهانى بهائيت ناشى مىشد كه ايران همان ارض موعودى است كه بايد به تصاحب بهائيان درآيد! و لذا براى تصرف مشاغل مهم سياسى در اين كشور منعى نداشتند.(25)

عبدالكريم ايادى با توجه به عضويت در اين تشكيلات جهانى ماموريت داشت تفكر مزبور را در تمام عرصهها و سيستمهاى حكومتى ايران به ظهور و عينيت برساند و او در اين ماموريت شيطانى آنچنان به پيشرفتهاى بزرگ و غيرقابل تصور دست يافت كه شاه و تشكيلات دربار و ارتش و سازمانهاى دولتى همچون موم در دستهاى او به بازى گرفته مىشدند.(26)

 فردوست در باره نفوذ ايادى مىگويد: «نمىدانم در اين دوران آيا ايادى بهائى بر ايران سلطنت مىكرد يا محمدرضا پهلوى! تمام ايرانيان رده بالا، چه در ايران باشند و چه در خارج، خواهند پذيرفت كه سلطان واقعى ايران ايادى بود. در زمان حاكميت ايادى بود».(27)

 ايادى مشهور به «راسپوتين» ايران بود.(28) از او به عنوان جاسوس بزرگ  غرب و مطلعترين منبع اطلاعاتى سرويسهاى آمريكا و انگليس در دربار پهلوى و كشور نام برده مىشود؛ بنا به اعتراف يك گروه انشعابى از بهائيت، ايادى جاسوس آمريكا بوده و اطلاعات لازم و مورد نظر را به مركز حكومت آمريكا منتقل مىساخته است.

اين گروه انشعابى كه پس از پيروزى انقلاب اسلامى به دليل اطلاع از عمق فجايع عناصر بهائى دربار شاه از تشكيلات اين فرقه جدا شدند و خود گروه ديگرى را بنيان نهادند، از زبان اسداللّه مبشرى وزير دادگسترى وقت خبرى را در نشريه خود به نام احرار منتشر ساختند كه متن آن چنين است:

 "تيمسار ايادى پزشك خصوصى شاه، براى سازمان سيا جاسوسى مىكرده است وماموريت داشته كه اگر شاه قدمى برخلاف منافع آمريكا بردارد او را به قتل برساند. " (29)

 نفوذ بهائيان در اركان دولت، خصوصاً حضور عبدالكريم ايادى مرد قدرتمند بهائيان در دربار شاه موجب اميد بهائيان شد. آنان رسماً اعلام مىكردند بهائيان مأموريت دارند كه از هر فرصتى استفاده كرده و مسلك بهائى را در دربار شاهنشاهى به خصوص خاندان جليل سلطنت اشاعه دهند.

بدينصورت در دوران محمدرضا پهلوى بهائيت روند رو به رشدى بسيار زيادى يافته و شخص شاه از گسترش نفوذ آنان به عنوان عناصر مطمئن و بىخطر براى سلطنتش حمايتى ويژه مىنمايد؛ او صراحتاً مىگفت:

" افراد بهائى در مشاغل مهم و حساس مفيدند چون عليه من توطئه نمىكنند" (30). در واقع او توانست با تكيه بر آنان در مقابل فرهنگ غالب شيعه مردم ايران و اقتدار روحانيت ايستاده و با استفاده از فرهنگ غيرشيعى و غرب باور بهائيان، در راستاى استحاله فرهنگ مذهبى ملى و جلب حمايت بيگانگان استفاده كند.

در مقابل، بهائيت نيز در تمام دوران سلطنت پهلوى و در مقاطع حساس، به رغم ادعاى غيرسياسى بودن هماهنگ با سياستهاى مورد نظر رژيم و در جهت تثبيت موقعيت آن تلاش كرد. تأييد انقلاب سفيد شاه، همكارى با ساواك، جلب حمايت دولتهاى بزرگ از شاه و سلطنت او به وسيله اسرائيل، و عضويت در حزب رستاخيز، قسمتى از مواضع سياسى فرقه مزبور در هماهنگى با سياستهاى ضد مذهبى و ضد ملى شاه بود.(31)

اسلام زدايى :

فعاليت بهائيان به خصوص در ارتباط با اسلامزدايى نيز سازگارى زيادى با روحيه محمدرضا پهلوى و تفكر غربگرايى وى داشت؛ بىاعتقادى دربار به اسلام موجب تلاش آنها جهت ترويج ساير مذاهب و نحلهها شده بود. از اين جهت شاه «بدش نمىآمد بهائىگرى در ايران رشد كند و نيرويى در برابر اسلام تبديل گردد».(32)

 

يكى از مبلغان بهائيت نيز درباره تأثير متقابل بهائيت بر شاه و خاندان پهلوى اعتراف مىكند: «كارهايى كه اكنون به دست اعلى حضرت شاهنشاه صورت مىگيرد، هيچ كدامشان روى اصول دين اسلام نيست زيرا شاه به تمام دستورهاى بهائى آشنايى دارد و حتى ايشان با اشرف پهلوى در دوران كودكى در مدرسه بهائيان درس خواندهاند».(33)

 رژيم پهلوى حتى براى مسافرت سران محافل متعدد بهائيان ايران از نقاط مختلف ايران به لندن و شركت در انتخابات جهانى «بيتالعدل» نيز تسهيلات ويژهاى قائل شد و به هر بهائى كه عازم اين سفر مىگرديد، مبلغ پانصد دلار ارز با تخفيف قابل توجهى در بهاى بليط رفت و برگشت هواپيما در نظر گرفته و پرداخت مىكرد.

در چنين فضا و شرايطى بهائيان توانستند ضمن افزايش بىسابقه قدرت سياسى و اقتصادى خويش زمينههاى لازم را براى ترويج عقايد گمراهكننده و خرافى فرقه بهائيت و تعقيب منافع قدرتهاى استعمارى فراهم نموده و تنها كشور شيعى جهان را به مهمترين پايگاه خويش مبدل سازند.(34)

پی نوشتها :

1- در جريان انقلاب مشروطه علاوه بر دار زدن شيخ فضلاللّه نورى، عوامل بيگانه با كمك دستگاه مخوف تروريستى تشكيلات بهائيت، رهبران مذهبى از بهبهانى تا طباطبايى را از صحنه حذف كردند و آخوند خراسانى را نيز به شهادت رساندند.
2- ر.ك: بهائيت در ايران، پيشين، صص ۲۲۹-۱۹۹.
3- جستارهايى از تاريخ بهائيت، پيشين، صص ۲۸ ج ۲۹.
4- جهت آشنائى با اين عوامل ر.ك: بهائيت و رژيم پهلوى، على حقيقتجو، ويژهنامه ايام، ش۲۹.
5-  همان.
6- زرسالاران يهودى و پارسى، استعمار بريتانيا و ايران، عبداللّه شهبازى، ج ۳، آريستوكراسى و غرب جديد، تهران: مؤسسه مطالعات و پژوهشهاى سياسى، ۱۳۷۹، ص ۷۸.
7- ظهور و سقوط سلطنت پهلوى، پيشين، ج ۱، ص ۳۷۶.
8- همان، ص ۳۷۴؛ و ر.ك: كابينه حسنعلى منصور به روايت اسناد ساواك، مركز بررسى اسناد تاريخى وزارت اطلاعات،۱ شهريور ۱۳۸۴.
9- عبدالله شهبازى، جستارهايى از تاريخ بهائىگرى ايران، فصلنامه تاريخ معاصر، سال هفتم، شماره ۷۲، ص ۵.
10- بهائيت، رژيم پهلوى و مواضع علماء، روح اللّه حسينيان، فصلنامه مطالعات تاريخى، شماره ۱۷ ويژهنامه بهائيت، تابستان ۱۳۸۶، ص ۱۱.
11- اسناد متعددى در اين زمينه وجود دارد. جهت آشنايى ر.ك: ويژهنامه ايام ۲۹، به نشانى اينترنتى: www.ayam29.com/document/092.htm
12- محمد اختريان، نقش امير عباس هويدا در تحولات سياسى اجتماعى ايران، تهران: علمى ۱۳۷۵، ص۱۶۴.
13- ر.ك:

۱. جواد منصورى، تاريخ قيام پانزدهم خرداد به روايت اسناد، تهران: مركز اسناد انقلاب اسلامى ،۱۳۷۷، ج۱، ص ۳۲۵-۳۲۴؛

۲. معماران تباهى، سيماى كارگزاران كلوپهاى روتارى در ايران، دفتر پژوهشهاى مؤسسه كيهان، تهران: انتشارات كيهان، ۱۳۷۷، ج ۱ و ۳.
14- به عنوان نمونه ر.ك: انشعاب در بهائيت، عباس رائين؛ حسين فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوى؛ جواد منصورى، تاريخ قيام پانزدهم خرداد به روايت اسناد؛ محمد احمدى، پژوهه صهيونيت مجموعه مقالات، تهران: مركز مطالعات فلسطين، ۱۳۸۱ش، ج ۲، صص ۳۹۱ج ۳۹۲؛ و
15- پروين غفارى، تا سياهى در دام شاه، تهران: مركز ترجمه و نشر كتاب، ۱۳۷۶، ص ۱۰۶.
16- يادداشتهاى علم، امير اسداللّه علم، تهران: مازيار، ۱۳۸۷، صص۱۴۲- ۱۴۰.
17- راديو ۲۴ ساعته لسآنجلس، ۲۱/۱۱/۱۳۷۸ و هفتهنامه پنجشنبه، سال سوم، شماره ۹۵، ص۱۱.
18- نام كتاب: شمسالدين رحمانى، جنايت جهانى، تهران: پيام نور، ۱۳۸۱، صص ۶۱ -۶۲.
19-  هژبر يزدانى يك گاودار سنگسرى بود كه با حمايت سرلشكر ايادى ـ همشهرى او و پزشك ويژه شاه ـ و ديگر بهائيان توانست به يكى از مهمترين چهرههاى اقتصادى دوران پهلوى تبديل شود. بسيارى نظرشان بر اين بود كه وى در واقع به نمايندگى از بهائيان فعاليت اقتصادى مىكرد و چهرهاى پوششى بود كه در پشت آن جامعه بهائى پنهان شده و فعاليتهاى اقتصادى داشت. اين فعاليت چندان پردامنه بود كه بعيد مىنمود يك نفر آن هم چهرهاى عادى مثل يزدانى بتواند به چنين موقعيتى دست يابد مگر آن كه از حمايت قاطع و پشت پردهاى برخوردار باشد. اسنادى كه در اين پرونده آمده است گواهى است بر بخشى از زد و بندهاى وى براى گرفتن امكانات و اعتبارات مالى بيشتر. وى هر گاه به مشكل برخورد مىكرد با اعمال نفوذ از سوى سرلشگر ايادى و همين طور نصيرى كه يكى را پدر خودش و ديگرى را برادرش مىناميد، موانع را از سر راه بر مىداشت. حتى يكبار موفق شد يكى از مخالفانش را به گونه زيركانه در اتاق عمل، با استفاده از قطع اكسيژن به قتل برساند. نفوذ هژبر در دستگاه اقتصادى پهلوى يكى از اتهامات رايج سلطنت پهلوى را كه حمايت از بهائيان بود ثابت مىكرد. اين امر تا به آنجا پيش رفت كه مردم طى دوران انقلاب به برخى از بانكها كه خبر از نفوذ يزدانى در آنها داشتند حمله كرده و اين اقدامات را به سبب مبارزه با بهائيت مىدانستند. ر.ك: هژبر يزدانى به روايت اسناد ساواك، تهران: مركز بررسى اسناد تاريخى، ۱۳۸۴.
20-  ر.ك: معماران تباهى، دفتر پژوهشهاى مؤسسه كيهان، ج ۳، صص ۲۶ ج ۴۲؛ هژبر يزدانى به روايت اسناد ساواك، مركز بررسى اسناد تاريخى.
21- جُستارهايى از تاريخ بهائىگرى در ايران، جغرافياى جمعيتى بهائيان ايران، پيشين.
22-گزارش به ساواك، ۱۹/۵/۱۳۵۰، ظهور و سقوط سلنطت پهلوى، ج ۲، ص ۳۸۵.
23-  ر.ك: سيطره كامل بهائيت بر اركان و تشكيلات رژيم پهلوى، پايگاه اينترنتى موعود.
24- ظهور و سقوط سلطنت پهلوى، پيشين، ج ۱، ص ۳۷۴.
25- مؤسسه مطالعات و پژوهشهاى سياسى اطلاعات، ظهور و سقوط سلطنت پهلوى، ج ۱، ۱۳۷۰، ص ۳۷۴.
26-  عليرضا آقايى، نقش رژيم پهلوى در تحكيم فرقه بهائيت، خبرگزارى فارس ۲۲/۱/۸۵.
27- همان، صص ۲۰۱ -۲۰۴.
28- راسپوتين» از شخصيتهاى بسيار مرموز، فاسد و منحرف دربار «نيكلاى دوم» آخرين امپراطور روسيه بود. او با آلودگى به سحر و جادو و اعتقاد به لجام گسيختگى جنسى به دربار تزار راه يافت و با زنان دربار به ويژه ملكه «الكساندرا» همسر تزار روابط نامشروع جنسى برقرار نمود. فساد رابطه جنسى او با زنان دربار و همسر تزار از يكسو و نفوذ و تأثيرى كه در جابه جايى مسئولان و عناصر داخل حكومت داشت به همراه همدستىاش با همسر تزار در به قتل رساندن مخالفان، از او عنصرى غالب و فاسد و وحشتناك ساخته بود، به گونهاى كه هر عملى كه مىخواست، انجام مىداد و كسى را ياراى مخالفت با او نبود. اين دو مشخصه به طور كامل در ايادى جمع آمده بود و او در دربار شاه حتى بيشتر و مسلطتر از راسپوتين به فتنه و فساد اشتغال داشت. راسپوتين، آر. جى. مينى، ترجمه اردشير روشنگر، تهران: البرز، ۱۳۷۷؛ لغتنامه دهخدا؛ فرهنگ فارسى معين؛ دايرهالمعارف بريتانيكا.
29- احرار، شماره ۱، تيرماه ۵۸، ص ۶؛ بهائيت در ايران، پيشين، ص ۲۷۴.
30- فرازهايى از تاريخ انقلاب به روايت اسناد ساواك و آمريكا، تهران: وزارت اطلاعات، ۱۳۶۸ص ۱۵.
31- تاريخ قيام پانزدهم خرداد به روايت اسناد، پيشين، ج۱، ص ۳۲۶.
32- دخترم فرح، فريده ديبا، ترجمه الهه رئيسفيروز، تهران: بهآفرين، ۱۳۸۶، ص ۳۲۱.
33- تاريخ قيام پانزدهم خرداد به روايت اسناد، پيشين، ص ۳۳۶.
34- در مقابل چنين تهاجمى، شاهد مقاومت همه جانبه حوزههاى علميه، مراجع عظام تقليد نظير آيهاللّه بروجردى و حضرت امام خمینی ره مىباشيم كه با موضعگيرىهاى هوشمندانه و قاطع خويش و آگاه نمودن جامعه اسلامى، نقشى مهم در خنثى نمودن توطئههاى رژيم پهلوى، سران اسرائيل و بهائيت ايفا نمودند. اين موضوع در بخشهاى بعدى كتاب به تفصيل ارائه گرديده است.

 منبع: سایت هدانا برگرفته از جریان شناسی بهائیت.

خواندن 594 دفعه
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

معرفی رهبران بهائیت

  • زرین تاج قزوینی

     

    زرین تاج قزوینی (فاطمه یا ام السلمه) مشهور به طاهره قُرهالعَین یا طاهره بَرَغانی (زاده 1228 قمری برابر با 1823 میلادی در قزوین - درگذشته 1268 قمری برابر با 1850 میلادی).

     

    ادامه مطلب...
  • شوقي افندي

    شوقي افندي ملقب به شوقي رباني (1314-1377/1336ش) فرزند ارشد دختر عبدالبهاء بود که بنا به وصيت وي، در رساله اي موسوم به الواح و وصايا به جانشيني وي منصوب شده بود.

    ادامه مطلب...
  • علی محمد باب

    علی محمد باب شیرازی، موسس بابیت است. او شاگرد سید کاظم رشتی بود که با بهره گیری از افکار شیخیه، ادعای بابیت، امامت، خدایی و … کرد و در آخر توبه نامه نوشت و خود را هیچ دانست.

    ادامه مطلب...
  • سید کاظم رشتی

    سيد كاظم رشتي بن سيد قاسم بن سيدحبيب از سادات حسيني مدينه ، زبده ترين شاگرد شيخ احمد احسائي بود که پس از مرگ شيخ رهبري  شيخيه را برعهده گرفت.

    ادامه مطلب...
  • عباس افندی (عبدالبهاء)

    عباس افندي (1260-1340) ملقب به عبدالبهاء، پسر ارشد ميرزا حسينعلي است و نزد بهائيان جانشين وي محسوب مي گردد.

    ادامه مطلب...

مبارزان با بهائیت

cache/resized/ccaca808332350bd352314a8e6bdb7dd.jpg
یکی از حوادث مهم زندگی آیت الله بروجردی تقارن سال
cache/resized/a2c88199bdee2998adc4f97d46fdb662.jpg
ملا محمد سعید بارفروشی معروف به سعید العلما یکی