پاسخی به آقای کدیور

جمعه, 20 ارديبهشت 1398 07:40 نوشته شده توسط  اندازه قلم کاهش اندازه قلم کاهش اندازه قلم افزایش اندازه قلم افزایش اندازه قلم

بهائیت در ایران: در چند سال گذشته یکی از مباحثی که با هدف فریب مردم در رابطه با فرقه ضاله بهائیت مطرح شده است این است که باید با پیروان این فرقه هم مانند سایر فرق برخورد کنیم . این اندیشه را اولین بار جناب کدیور مطرح کردند . در همان زمان که مطرح شد . آقای شهبازی مطلبی در همان زمان در پاسخ به اظهارات آقای کدیور بیان داشتنند .که با عنایت به مطرح شدن برخی مطالب با همینموضوعات در زمان حاضر از سوی مجامع مختلف این پاسخ بازنشر داده میشود .

0000

عبدالله شهبازی می نویسد: از منظر بهائیان دستورات بیت‌العدل فراتر از قوانین جاری دولت متبوع است. آیا بهائی می‌تواند بدون عضویت در تشکیلات بیت‌العدل حیفا بهائی باشد؟
به گزارش مهر، روز گذشته یادداشت کوتاهی از محسن کدیور با عنوان «با بهائیان چگونه برخورد کنیم؟» منتشر شد. وی در این یادداشت می گوید: «پاسخ کوتاه من این است: با بهائیان مثل انسان برخورد کنیم.»

کدیور با اشاره به اینکه آئین و باور کسی و اصولا هر مسلمان یا غیرمسلمانی با هر عقیده‌ای باعث سلب حقوق انسانی وی نمی‌شود، نوشت: «کدام قانونی بهائیان را از حقوق انسانی خود در جمهوری اسلامی ایران محروم می‌کند؟ در حد اطلاع من چنین قانونی وجود ندارد! بهائیان با احکام غیرقانونی از حقوق انسانی یا شهروندی محروم شده و می‌شوند.»
وی در بخش دیگری از این یادداشت می نویسد: «اگر برخورداری از نعمتهای الهی منوط بر ایمان و عمل صالح نیست، چگونه و بر اساس کدام دلیل و حجت معتبری برخورداری از حقوق اجتماعی منوط به باور به دین و عقیده خاصی باشد؟»
کدیور در پایان یادداشت خود بر این باور است که: «اگرچه در متون اصلی آئین بهائیت عباراتی یافت می شود که همانند برخی اقوال صوفیه یا غلات شیعه ظاهراَ با اصل توحید منافات دارد، اما بهائیان اینگونه عبارات را به معنی توحید متداول تاویل کرده، خود را موحد می دانند. بنابراین بهائیان اگرچه صراحتا خود را غیرمسلمان می‌دانند (به دلیل انکار خاتمیت پیامبر اسلام و اعلام نسخ شریعت او) و مسلمانان نیز آنان را نامسلمان می‌شمارند، اما چون خود را موحد می‌دانند، نمی‌توان آنها را کافر دانست.
در واکنش به این یادداشت عبدالله شهبازی نویسنده، مورخ و پژوهشگر ایرانی پاسخی را به این یادداشت نگاشته است که از نظر می گذرد:
«بدیهی است که با هر انسان باید به مثابه انسان سلوک کرد. آقای کدیور به دلیل رشته تحصیلی و تخصص‌شان می‌دانند که مسئله طهارت و نجاست، که در شریعت یهود نیز مشابه دارد، ربطی به حقوق شهروندی ندارد. نجاست اهل کتاب به زعم بسیاری از فقها به معنی غیر انسان بودن و نفی حقوق شهروندی ایشان نیست و بلاتشبیه نجاست سگ و خوک در فقه به معنی مجوز رفتار ظالمانه با ایشان نیست.
آقای کدیور به این پرسش توجه فرمایند: آیا بهائی می‌تواند بدون عضویت در تشکیلات بیت‌العدل حیفا بهائی باشد؟ و در صورتی که فرد بهائی بهره‌مندی خود از حقوق شهروندی ایران را منوط به رسمیت شناختن تشکیلات حیفا کند وظیفه دولت چیست؟ شاید آقای کدیور مطلع نیستند که از منظر بهائیان دستورات بیت‌العدل فراتر از قوانین جاری دولت متبوع است. برای حل این تناقض چه باید کرد؟ آیا پذیرش «دولت در دولت» با حق حاکمیت ملی در تعارض نیست؟
آیا بهائیان می‌پذیرند که مانند سایر اقلیت‌های رسمی یا غیررسمی شهروند ایران، مثلاً کلیمیان یا مندایی‌ها (صائبین)، فقط در امور دینی از نهادهای دینی خود تبعیت کنند و در امور سیاسی تابع مرکزیت بیت‌العدل حیفا نباشند؟ آیا بهائیان ایران می‌پذیرند نهادی رسمی و قانونی و مستقل، بدون ارتباط با بیت‌العدل حیفا، برای تمشیت امور دینی خود در ایران ایجاد کنند و در امور دینی و صنفی خود به آن رجوع کنند؟ پاسخ منفی است زیرا بهائی بدون عضویت در سازمان جهانی بهائی به مرکزیت بیت‌العدل حیفا وجود خارجی ندارد. یعنی ما با شهروندان منفرد بهائی مواجه نیستیم.
آیا این سازمان متمرکز فراملی و تبعیت اکید اعضا از مرکزیت حیفا، بهائیت را در جایگاه «کالت»، نه دین، قرار نمی‌دهد؛ پدیده‌ای که در جوامع غربی نیز خطرناک تلقی می‌شود، برای آن محدودیت قائل‌اند و از طریق دستگاه امنیتی بر آن نظارت اکید دارند؟

0000
برای آشنایی بیشتر با تبعیت اکید بهائیان از بیت‌العدل حیفا و ارجحیت فرامین بیت‌العدل بر وظایف شهروندی و عِرق میهنی بنگرید به این گفته آقای پژمان محبوبی، مبلغ بهائی مقیم کالیفرنیا، درباره علت عدم مشارکت بهائیان ایرانی در جنگ ایران و عراق: «مگر رسول اکرم درباره جنگ‌های قبایل اعلامیه صادر می‌کرد؟ مگر در قرآن چیزی درباره جنگ بین قبایل است؟...
  موضع بهاءالله در مورد جنگ و جنگ‌افروزان واضح است، آن را در «پیام صلح جهانی» بخوانید. این شامل تمام نوع بشر است نه فقط ایران و عراق یا آمریکا.» (وبسایت عبدالله شهبازی، بحث آزاد در پیرامون بهائیت: تاریخ و سیاست. ۷ شهریور ۱۳۹۰/ ۲۹ اوت ۲۰۱۱)

 

خواندن 524 دفعه
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

معرفی رهبران بهائیت

  • زرین تاج قزوینی

     

    زرین تاج قزوینی (فاطمه یا ام السلمه) مشهور به طاهره قُرهالعَین یا طاهره بَرَغانی (زاده 1228 قمری برابر با 1823 میلادی در قزوین - درگذشته 1268 قمری برابر با 1850 میلادی).

     

    ادامه مطلب...
  • شوقي افندي

    شوقي افندي ملقب به شوقي رباني (1314-1377/1336ش) فرزند ارشد دختر عبدالبهاء بود که بنا به وصيت وي، در رساله اي موسوم به الواح و وصايا به جانشيني وي منصوب شده بود.

    ادامه مطلب...
  • علی محمد باب

    علی محمد باب شیرازی، موسس بابیت است. او شاگرد سید کاظم رشتی بود که با بهره گیری از افکار شیخیه، ادعای بابیت، امامت، خدایی و … کرد و در آخر توبه نامه نوشت و خود را هیچ دانست.

    ادامه مطلب...
  • سید کاظم رشتی

    سيد كاظم رشتي بن سيد قاسم بن سيدحبيب از سادات حسيني مدينه ، زبده ترين شاگرد شيخ احمد احسائي بود که پس از مرگ شيخ رهبري  شيخيه را برعهده گرفت.

    ادامه مطلب...
  • عباس افندی (عبدالبهاء)

    عباس افندي (1260-1340) ملقب به عبدالبهاء، پسر ارشد ميرزا حسينعلي است و نزد بهائيان جانشين وي محسوب مي گردد.

    ادامه مطلب...

مبارزان با بهائیت

cache/resized/ccaca808332350bd352314a8e6bdb7dd.jpg
یکی از حوادث مهم زندگی آیت الله بروجردی تقارن سال
cache/resized/a2c88199bdee2998adc4f97d46fdb662.jpg
ملا محمد سعید بارفروشی معروف به سعید العلما یکی