«مَن یقرء آیة مِن آیاتی لَخیرٌ لَه مِن أن یقرء کتب الأولین و الأخرین(1) کسی که یک آیه از آیات مرا بخواند، هر آینه برای او بهتر از خواندن کتابهای اولین و آخرین است».
اما این ادعای جناب بهاء در حالیست که اساسا او بسیاری از تعالیم و احکام خود را کپیبرداری ناقص از سایر ادیان و مکاتب کرده است. به طور مثال، با کپیبرداری از این آیهی مبارکهی قرآن کریم: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَدْخُلُوا بُيُوتًا غَيْرَ بُيُوتِكُمْ حَتَّى تَسْتَأْنِسُوا وَتُسَلِّمُوا عَلَى أَهْلِهَا ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ (نور/27) ای کسانی که ایمان آوردهاید! در خانههایی غیر از خانه خود وارد نشوید تا اجازه بگیرید و بر اهل آن خانه سلام کنید؛ این برای شما بهتر است؛ شاید متذکّر شوید»، گفته است:
«ايّاکم ان تدخلوا بيتاً عند فقدان صاحبه الّا بعد إذنه تمسکوا بالمَعروف فی کُلّ الأحوال و لا تَکونن مِن الغافلین (2)؛ مبادا داخل شوید خانهای را هنگام گم شدن صاحب آن؛ مگر پس از اجازهی او. به نیکی بیاویزید در همه حال و نباشند از غافل شدگان».
آری؛ همانگونه که دقت نمودید، عبارت «عند فقدان صاحبه»، کاملاً بیربط به مقصود گوینده است. چرا که جناب بهاء از نگارش این عبارت قصد داشته تا به تقلید از آیهی قرآن کریم، از ورود به خانهی دیگران در نبود و یا نداشتن اجازهی صاحبخانه منع کند، که با بکارگیری واژهی «فقدان» که در زبان عربی به معنای گم شدن یا گم کردن است، عمق بیسوادی خود را به رُخ پیروانش کشیده است. حال آنکه واژهی فقدان که در لغت عرب به معنی گم شدن یا گم کردن است، چه ربطی به نبودن دارد؟! چرا که در این صورت، معنای شبه آیهی بهاء این میشود: «مبادا داخل خانهای نزد گم شدن صاحب آن شوید»!
این در حالیست که اگر جناب بهاء، عین عبارت قرآنی را اقتباس میکرد، نه غلطی مرتکب میشد و نه مجبور بود برای تدوین شِبه آیات خود، به کلمات بیربط متوسل شود و در آخر هم نتواند مقصود خود را به خوبی برساند؛ همان شِبه آیاتی که مدعی بود خواندن یک خط آن، از مطالعهی کتابهای اولین و آخرین بهتر است! شِبه آیاتی که حتی پس از اصلاحات متعدد بهائیان، باز هم سرشار از غلط است؛ اصلاحاتی که بهائیان را اینگونه ناچار به اعتراف وا داشته است: «سؤال: آیات منزله بعضی با هم فرق دارد. جواب: بسیاری از الواح نازل شد و همان صورت اولیه من دون مطابقه و مقابله به اطراف رفته لذا حسب الأمر به ملاحظه آن که معرضین را مجال اعتراض نباشد مکرر در ساحت اقدس (یعنی در حضور بهاء) قرائت شد و قواعد قوم در آن اجرا گشت».(3)
رهبران بابی و بهائی هیچگاه نتوانستنند در مقابل علمای ادیان الهی خصوصا مسلمان از تفکر خوددفاع کنند ودائما توسط علما مورد تکفیر قرار میگرفتنند .
پینوشت:
1- حسینعلی نوری، اقدس، نسخهی الکترونیکی، ص 131.
2- همان، صص 138-137، بند: 145.
3- ر.ک: حسینعلی نوری، اقدس (رساله سؤال و جواب)، نسخهی الکترونیکی، صص 60-59.