اختلاف نظرهای مدعیان دروغین !

یکشنبه, 27 مرداد 1398 22:27 نوشته شده توسط  اندازه قلم کاهش اندازه قلم کاهش اندازه قلم افزایش اندازه قلم افزایش اندازه قلم

بهائیت در ایران : با این‌که قوم عاد و ثمود با صاعقه و تندباد هلاک شدند، ولی علی‌محمد باب هلاکت آن‌ها را در خلیج ذکر نموده است. جالب آن‌که که مبلغین بابی و بهائی و حتی پیامبرخوانده‌ی بهائی نیز اظهار نظر باب را نقض کرده‌اند. اما آیا همین رسوایی برای اثبات دروغین بودن مدعیان بابیت و بهائیت کافی نیست؟! وگرنه چگونه ممکن است پیامبران الهی همدیگر را نقض نمایند؟!

این مدعی دروغین درباره‌ی حضرت ابراهیم (علیه السلام) نیز که از آتش نمرود نجات یافت نیز تصریح کرده که مانند حضرت نوح و موسی (علیهما السلام) از دریا نجات یافته است؛ همچنان که در کتاب أحسن القصص او می‌خوانیم:
«و إنّی أنا النار فی الالف القائم بین البحرین قد أغرقت فرعون و عاداً و ثمود بإذن الله فی واحد من الخلیجین و قد أنجیت نوحا و إبراهیم و موسی فی واحد من البحرین (1)؛ و همانا من آتش در الف قائم بین دو دریایی هستم که فرعون و عاد و ثمود را به اذن خداوند در یکی از دو خلیج غرق کردم و نوح و ابراهیم و موسی را از یکی از دو دریا نجات دادم».
اما نکته‌ی جالب توجه آن است که
 مبلّغین بابی و بهائی و حتی پیامبرخوانده‌ی بهائی نیز درباره‌ی اظهار نظر باب پیرامون عاد و ثمود و همچنین حضرت ابراهیم (علیه السلام) نظر متفاوتی دارند و آن را نقض می‌نمایند.
اول: بنابر آنچه در کتاب مطالع الأنوار، ذیل ماجرای جنگ قلعه‌ی طبرسی ذکر شده، قدّوس (از حروف حیّ جناب باب که حتی برخی بابیان او را برتر از باب نیز می‌دانستند)(2)، نظر علی‌محمد باب را درباره‌ی عاقبت عاد و ثمود را قبول نداشته است: «جناب قدّوس از اطاق بیرون آمدند و به وسط قلعه تشریف آوردند و به مشی پرداختند... همانطور که قدم می‌زدند ناگهان گلوله‌ی توپی جلوی جناب قدّوس به زمین افتاد. ایشان به کمال خونسردی و بی‌اعتنائی با پای خود غلطاندند و فرمودند این ستمکاران چقدر از غضب خدا غافل و بی‌خبرند... مگر نمی‌دانند که قوم عاد و ثمود را باد تند به هلاکت رساند»(3)
دوم: اشراق خاوری (از مبلّغان سرشناس بهائیت) نیز با زیر سؤال بردن ادعای باب در این زمینه نوشته است: «هود (علیه السلام) پس از آن‌که عاد را دعوت کرد و آن‌ها دست از بت‌پرستی نکشیدند و جز قلیلی مؤمن نشدند، خداوند بادی شدید برانگیخت تا أبنیه و عمارت آنان را ویران ساخت و همه افراد آن قبیله را به هلاکت رسانید و به نصّ قرآن مجید، مدت هفت شب و هشت روز باد شدید می‌وزید».(4)
سوم: حسینعلی بهاء نیز که خود را موعود باب و شریعت بیان می‌دانست هم درباره‌ی قوم عاد و ثمود و هم درباره‌ی حضرت ابراهیم (علیه السلام) نظری متفاوت با علی‌محمد باب دارد؛ همچنان که در کتاب ایقان، پس از ذکر ماجرای حضرت صالح (علیه السلام) و قوم ثمود می‌گوید: «به صیحه‌ای جمیع به نار راجع شدند».(5)
اشراق خوری نیز در کتاب قاموس مختصر ایقان، در توضیح این جمله بهاء نوشته است: «اشاره به خاتمه احوال ثمود است که به واسطه اعراض (روی‌گردانی) از صالح پیغمبر و کفر به خدا و پرستش اصنام (بت‌ها) بالاخره به عذاب الهی گرفتار شدند و به صیحه‌ای به هلاکت رسیدند».(6) درباره‌ی حضرت ابراهیم (علیه السلام) نیز بهاء نظر باب را رد کرده و هرچند آتش را تأویل می‌کند، نجات از آتش نمرود را به جای دریا،
 برای حضرت ابراهیم (علیه السلام) ذکر می‌کند: «در ایقان شریف نار نمرود را به إعراض و اعتراض او تأویل فرموده‌اند و مقصود از نار، آتش ظاهری نبوده است».(7)
آری؛ به نظر می‌رسد همین یک مورد برای ابطال ادعای علم لدنی، نبوت و رسالت الهی باب و بهاء کافیست. چرا که پیامبران الهی
 همواره مصدق یکدیگرند و هیچ پیامبر راستینی پیامبر دیگر را نقض نمی‌نماید. از این‌رو پیامبر بعدی ممکن است بخشی از شریعت یا احکام شرعی پیامبر قبلی را نسخ کند و یا احکامی متفاوت از پیامبر قبلی اعلام نماید، اما تمامی پیامبران به لحاظ مباحث تاریخی و اعتقادی سخنشان یکی بوده و هیچ تفاوتی بین آن‌ها پذیرفتنی نیست. آیا همین رسوایی برای اثبات دروغین بودن مدعیان بابیت و بهائیت کافی نیست؟!

پی‌نوشت:
1- علی‌محمد شیرازی، تفسیر سوره یوسف، انتشارات اهل بیان، ص 75.
2-  «و اما در این دوره، اصل نقطه، حضرت قدوس بودند و جناب ذکر (باب)، باب ایشان بود»: میرزاجانی کاشانی، نطقة الکاف، با مقدمه‌ی ادوراد بروان، بی‌جا: مطبعه‌ی بریل لیدن هلاند، 1328 ق، ص 207.
3-  اشراق خاوری، تلخیص تاریخ نبیل زرندی، هندوستان: مؤسسه‌ی چاپ و انتشارات مرآت، 1991 م، صص 357-356.
4-  اشراق خاوری، قاموس مختصر ایقان، استرالیا: بندرا، 1992 م، ص 5.
5- حسینعلی نوری، ایقان، بمبئی: بی‌نا، 1893 م، ص 6.
6-  اشراق خاوری، قاموس مختصر ایقان، استرالیا: بندرا، 1992 م، ص 13.
7- همان، ص 14.

 

 

خواندن 486 دفعه
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

معرفی رهبران بهائیت

  • زرین تاج قزوینی

     

    زرین تاج قزوینی (فاطمه یا ام السلمه) مشهور به طاهره قُرهالعَین یا طاهره بَرَغانی (زاده 1228 قمری برابر با 1823 میلادی در قزوین - درگذشته 1268 قمری برابر با 1850 میلادی).

     

    ادامه مطلب...
  • شوقي افندي

    شوقي افندي ملقب به شوقي رباني (1314-1377/1336ش) فرزند ارشد دختر عبدالبهاء بود که بنا به وصيت وي، در رساله اي موسوم به الواح و وصايا به جانشيني وي منصوب شده بود.

    ادامه مطلب...
  • علی محمد باب

    علی محمد باب شیرازی، موسس بابیت است. او شاگرد سید کاظم رشتی بود که با بهره گیری از افکار شیخیه، ادعای بابیت، امامت، خدایی و … کرد و در آخر توبه نامه نوشت و خود را هیچ دانست.

    ادامه مطلب...
  • سید کاظم رشتی

    سيد كاظم رشتي بن سيد قاسم بن سيدحبيب از سادات حسيني مدينه ، زبده ترين شاگرد شيخ احمد احسائي بود که پس از مرگ شيخ رهبري  شيخيه را برعهده گرفت.

    ادامه مطلب...
  • عباس افندی (عبدالبهاء)

    عباس افندي (1260-1340) ملقب به عبدالبهاء، پسر ارشد ميرزا حسينعلي است و نزد بهائيان جانشين وي محسوب مي گردد.

    ادامه مطلب...

مبارزان با بهائیت

cache/resized/ccaca808332350bd352314a8e6bdb7dd.jpg
یکی از حوادث مهم زندگی آیت الله بروجردی تقارن سال
cache/resized/a2c88199bdee2998adc4f97d46fdb662.jpg
ملا محمد سعید بارفروشی معروف به سعید العلما یکی