ملا محمدجعفر نراقی از بابیهایی بود که بر جانشینی صبح ازل باقی ماند و با انشای کتابی به نام «تذکرة الغافلین»، به رد ادعای پیامبری حسینعلی نوری (پیامبرخواندهی بهائیان) پرداخت. چنانچه از برخی صفحات این کتاب برمیآید، نویسنده قبل از این کتاب، ردیهی مفصلی علیه پیامبرخواندهی بهائیت نوشته بود و به جهت خنثی کردن تبلیغات گستردهی بهائیت، آن را به بلاد گوناگون ارسال کرده است.(1)
ملا محمدجعفر نراقی در کتاب خود (تذکرة الغافلین) سعی کرده تا با استفاده از مشابهتهای تاریخی مدعیان دروغین در برابر حجتهای راستین الهی و با استفاده از نوشتههای باب، حقانیت صبح ازل را ثابت کرده و با ذکر ادلّهی پیروان بهاء و نقد آن، دروغ بودن ادعاهای حسینعلی بهاء را ثابت گرداند. از اینرو به عنوان مثال با استناد به آثار باب میگوید: «موعود بیان (عنوان کتاب علیمحمد باب) یا مَن یظهره الله باید هاشمی از سادات باشد، اما حسینعلی بهاء نه از طرف پدری و نه مادری، نسبتی با سادات ندارد».(2)
نراقی در جایی دیگر به ادعاهای کذبی که پس از علیمحمد باب رُخ داده اشاره کرده و میگوید: «(عدهای) در زمان حجیت حضرت ازل به دعوی باطل مدعی مقام حسینی شدند مثل حاجی ملا هاشم کاشی و حسین میلانی و یا مدعی مقام مَن یظهری شدند مثل ابوالشرور و میرزا اسدالله خوئی و مثل حاجی میرزا موسی قمی و یا به کذب و افترا مدعی هردو مقام شدند مثل سید اعمی و حاجی ملاهاشم و میرزا حسینعلی (بهاء) که ابتدا دعوی رجعت حسینی کردند و بعد دعوی مَن یظهری کردند و... مستوجب عذاب ابدی شده...».(3) با این حال چه تفاوتی میان این مدعیان دروغین که هیچکدام از ویژگیهای مَن یظهره اللهی موعود باب برخوردار نبودند وجود دارد؟!
نراقی در این کتاب، حسینعلی بهاء را نقطهی شرک و بیایمانی (4)، کذّاب بیدین(5)و... لقب میدهد و مانند بسیاری از بابیهای دیگر، اصلیترین اشکال بهاء را ادعای بدون دلیل او ذکر مینماید.
وی در جایی دیگر از قول علیمحمد باب سخنی نقل میکند که او در آن تصریح کرده که پس از من، اُمّتم 202 فرقه میشوند و تنها یکی از آنها حق است.(6) نراقی مدعی است فرقهی حق، همان پیروان صبح ازل میباشند، زیرا مدعی پیامبری بهائیت نه تنها اُمّی نبوده (7)، بلکه مدتها تمرین آیهسازی نیز میکرده است.(8)این ادعا نیز با درس خوانده بودن و اصلاح شبه آیات سرشار از غلط و تناقض او توسط بهائیان ثابت میشود.(9)
البته نباید از این نکته غافل شد که اکثر اشکالات مؤلف تذکرة الغافلین به حسینعلی بهاء، دربارهی علیمحمد باب و ادعای او نیز صادق است. چرا که باب نیز آیاتش را تلفیقی و اقتباسی آورده، اُمّی نبوده، غلطههای بسیاری در آثارش یافت میشود، هیچ نصّ قاطعی از پیامبر قبلی نداشته و هیچکدام از صفات موعود منتظر اسلام را دارا نبوده است. بنابراین حتی بر مبنای بابیان، نه تنها بهائیت، بلکه بابیت نیز از مشروعیت برخوردار نیست.
پینوشت:
1- ر.ک: ملا محمدجعفر نراقی، تذکرة الغافلین، انتشارات اهل بیان، چاپ از روی نسخهی 1331 ق، ص 7.
2- همان، ص 39.
3- همان، ص 14.
4- همان، ص 52.
5- همان، ص 55.
6- همان، ص 28.
7- همان، ص 18.
8-همان، ص 19.
9- حسینعلی نوری، (اقدس) رساله سؤال و جواب، نسخهی الکترونیکی، صص 60-59؛ جهت مطالعهی بیشتر، بنگرید به مقالهی: اُمیت بهاءالله در مناظره با مبلّغ بهائی