ادامه از بخش نخست
....
کنگو:
کشوری است در مرکز آفریقا. پایتخت آن کینشاسا است. جمهوری دموکراتیک کنگو دوّمین کشور بزرگ در آفریقا و یازدهمین کشور بزرگ جهان بهشمار میآید؛ و با جمعیت بیش از۹۱ میلیون نفر، شانزدهمین کشور پرجمعیت جهان، و چهارمین کشور پرجمعیت در آفریقا است.
این کشور در ۳۰ ژوئن ۱۹۶۰ از بلژیک استقلال یافت. از سال ۱۹۷۱ تا ۱۹۹۷ زئیر نام داشت.
و در حالی که این کشور از غنیترین کشورهای جهان از نظر منابع طبیعی بهشمار میآید مردم آن از فقیرترین مردم جهان هستند. ۹۶ درصد از مردم این کشور مسیحی هستند و به ۲۵۰ قوم گوناگون سیاهپوست تعلق دارند. بیشتر مردم این کشور از اقوام کنگو، لوبا و مونگو هستند.
جنگ دوم کنگو که از سال ۱۹۹۸ آغاز شده و همچنان در جریان است، این کشور را ویران کرد. گاه به این جنگ «جنگ جهانی آفریقا» نیز میگویند زیرا ۹ کشور آفریقایی و حدود بیست گروه مسلح در آن شرکت کردهاند. به رغم امضای توافق صلح در سال ۲۰۰۳، جنگ همچنان در شرق کشور ادامه دارد. در شرق کنگو شیوع تجاوز به عنف و دیگر خشونتهای جنسی از همه جهان وخیمتر است. در یک دوره ۱۲ ماهه در سالهای ۲۰۰۶ و ۲۰۰۷ در این کشور به ۴۰۰ هزار زن که بین ۱۵ تا ۴۹ سال سن داشتند، تجاوز شدهاست. جنگی که در این کشور جریان دارد مرگبارترین درگیری جهان پس از پایان جنگ داخلی چین است و کشته شدن ۵٫۴ میلیون نفر را از سال ۱۹۹۸ در پی داشتهاست. بیشتر قربانیان از مالاریا، اسهال، ذاتالریه و سوء تغذیه جان خود را از دست دادهاند.
کنگو را باید در زمره پرتحولترین اوضاع سیاسی میان کشورهای آفریقایی دانست. طی سالهای اخیر، دخالتهای بیحد و حصر همسایگان کنگو در امور این کشور منجر به راهاندازی جنگ خانمانبرانداز با جمهوری روآندا شدهاست که با استقرار نیروهای حافظ صلح سازمان ملل متحد در مرزهای مشترک دو کشور آرامش نسبی برقرار شدهاست. جنگ داخلی این کشور در سال ۲۰۰۳ به پایان رسید، اما نواحی شرقی آن به علت فعالیت دهها گروه شورشی همچنان بیثبات است.
ارزش منابع معدنی کنگو ۲۴ تریلیون دلار برآورد شدهاست که برابر با تولید ناخالص داخلی آمریکا و اروپاست. تصاحب این ثروت غیرعادی زیرزمینی انگیزه اصلی جنگ داخلی این کشور بودهاست. این کشور هشتاد درصد ذخایر سنگهای کولتان (دو فلز باارزش و شبیه به هم تانتالوم و نیوبیوم) را در خود جای دادهاست و بزرگترین تولیدکننده کبالت در دنیا، دومین تولیدکننده بزرگ الماس در دنیا و بزرگترین تولیدکننده مس در آفریقاست. ضمن اینکه ذخایر قابل توجهی از قلع، روی، طلا و نفت نیز دارد. ذخایر بزرگی از اورانیوم نیز در این کشور قرار دارد و اورانیومی که در پروژه منهتن برای ساخت نخستین بمبهای اتمی دنیا استفاده شد از اورانیومهای کنگویی بودند. جنگلهای وسیع این کشور نیز بیش از نیمی از ذخایر الوار آفریقای جنوب صحرا را در خود جای دادهاند.
بیش از دو سوم نیروی کار به کشاورزی اشتغال دارد و قهوه، چای، کاکائو، کائوچو و محصولات نخلی از این کشور صادر میشود. مواد معدنی نقطه اتکای اقتصاد این کشور است، مس، کبالت، روی و الماس معمولاً حدود ۶۰٪ از صادرات را تشکیل میدهد. کنگو دارای تورمی افسارگسیخته و دارای یکی از پایینترین سطوح زندگی در آفریقا است.
پاپوآ گینه نو:
کشوری است که در اقیانوس آرام، قاره اقیانوسیه و شبهجزیره مالایا قرار دارد. پایتخت آن پورت مورسبی است که در ساحل جنوب شرق کشور واقع شدهاست.
خاک پاپوآ گینه نو از نیمه خاوری جزیره گینه نو و شمار زیادی از جزایر دور از ساحل تشکیل شدهاست. جمعیت این کشور هشت میلیون نفر و زبانهای رسمی آن توک پیسین، هیری موتو و انگلیسی است. واحد پول این کشور کینای پاپوآ گینه نو و شیوه حکومتی آن دموکراسی پارلمانی و پادشاهی مشروطه است. پاپوآ گینه نو پس از آنکه از سال ۱۸۸۴ از سوی سه قدرت خارجی اداره میشد در سال ۱۹۷۳ از استرالیا مستقل گردید.
این کشور در زمره «چندفرهنگیترین» کشورهای جهان قرار دارد و مردم آن از قبایل بسیار زیاد و متفاوتی تشکیل شدهاند که قوم پاپوآ بزرگترین آنها است. این کشور همچنین بیشترین تعداد زبانهای رایج در میان کشورهای جهان را دارد و برپایه آخرین دادهها در این کشور ۸۵۲ زبان گوناگون وجود دارد که هماینک ۱۲ تا از این زبانها منقرض شدهاند. ۹۶ درصد از مردم پاپوآ گینه نو مسیحی هستند. در این کشور چهار هزار مسلمان نیز سکونت دارند.
مهاجران بسیاری از دیگر کشورها به پاپوآ گینه نو آمدهاند که از آن جمله میتوان به چینیها، اروپاییها، استرالیاییها، اندونزیاییها، فیلیپینیها، پولینزیاییها، و میکرونزیاییها اشاره کرد. در حدود ۴۰ هزار نفر که بیشتر اهل استرالیا و چین هستند برای کار در پاپوآ گینه نو سکونت گزیدهاند.
پاپوآ گینه نو همچنین کشوری فقیر و کاملاً روستایی است و تنها ۱۸ درصد مردم آن شهرنشین هستند و بسیاری از نقاط آن را هنوز جنگلهای دستنخورده و زیستگاه قبایل ابتدایی دور از تماس با تمدن امروزی تشکیل میدهد.
گرچه در اواخر قرن بیستم شکار انسان و آدمخواری در پاپوآ گینه نو عملاً ریشهکن شد، اما در گذشته این امر در بسیاری از نقاط کشور به عنوان بخشی از آیینهای مربوط به جنگاوری و «از آن خود کردن روح و قدرت دشمن» انجام میشد.
در سال ۱۹۰۱، در جزیره گوآریباری در خلیج پاپوآ، هری داونسی، مبلغ مسیحی، در خانههای قبایل این جزیره ۱۰ هزار جمجمه انسان پیدا کرد که نشاندهنده آیینهای گذشته شکار انسان در این منطقه است. آدمخواری در پاپوآ گینه نو تا دهه هفتاد میلادی هم دیده میشود و هنوز هم ردی از آن در برخی گروههای اجتماعی وجود دارد.
فراوردههای صادراتی این کشور شامل نفت، طلا، سنگ مس، کنده درخت، روغن خرما، قهوه، کاکائو، خرچنگ آبهای شیرین (کری فیش) و میگو است که به کشورهای استرالیا، ژاپن و چین صادر میشود.
کشور پاپوآ گینهنو با مشکلات اقتصادی شدیدی به دلیل کاهش قیمت نفت و خشکسالی مواجه شدهاست.
پاپوا گینه نو در سال ۲۰۱۷ به دلیل پرداخت نکردن بدهی سالانه خود به سازمان ملل، حق رای اش را در مجمع عمومی این سازمان از دست داد. پاپواگینه نو برای اینکه بار دیگر حق رای خود را در مجمع عمومی سازمان ملل به دست آورد باید دستکم ۱۸۰ هزار دلار برای حق عضویت به سازمان ملل متحد پرداخت کند. برق مجلس ملی پاپوآ گینه نو، خانه دولت و چند سازمان دولتی دیگر این کشور نیز به دلیل عدم توانایی دولت برای پرداخت صورت حساب قطع شد. ادارات دولتی این کشور از پایان سال ۲۰۱۶ میلادی ۱۱ میلیون دلار بدهی برقی به تولیدکنندگان انرژی داشتند.
باتامبانگ- کامبوج: مشرق الاذکار در 1 سپتامبر 2017 افتتاح شد.
جمعیت این کشور 2/15 میلیون نفر و زبان رسمی آن خِمِر است که خط ویژه خود را دارد. دین ۹۶ درصد از مردم این کشور بودایی و واحد پول آن ریـِل است. ۹۰ درصد از مردم آن از تبار خمر، ۵ درصد ویتنامیتبار و بقیه از اقوام مختلفند.
از نظر جغرافیایی کامبوج بخشی از شبهجزیره هندوچین بهشمار میآید و با تایلند، لائوس، و ویتنام هممرز است.
باتامبانگ دومین شهر پرجمعیت کامبوج و یک شهر تجاری مهم است.
نورته دل کائوکا-کلمبیا: مشرق الذکار در 22 جولای 2018 افتتاح شد.
کلمبیا با ۴۸ میلیون جمعیت در سال ۲۰۱۹ سومین کشور پرجمعیت در آمریکای لاتین بعد از برزیل و مکزیک است. کلمبیا دارای جمعیت متنوعی است که نشاندهنده تاریخ غنی این کشور و مردمانی است که از گذشتههای دور در این ناحیه زندگی میکردند. آمیختهای از گروههای اصلی مختلف اساس جمعیتی فعلی کلمبیا را تشکیل میدهند: مهاجران اروپایی، بومیها، بردگان آفریقایی، آسیاییها، اهالی خاورمیانه و سایر مهاجران اخیر. بسیاری از جمعیت بومی به جمعیت دورگه تبدیل شدند، اما ۷۰۰ هزار بومی باقیمانده فعلی از بیش از ۸۵ فرهنگ مختلف هستند. مهاجران اروپایی عمدتاً از مستعمرهنشینان اسپانیایی بودند، اما گروه اندکی هم از هلند، آلمان، فرانسه، سویس، بلژیک و تعداد کمتری از لهستان، لیتوانی، انگلیس و کرواسی بودند که در زمان جنگ جهانی دوم و جنگ سرد مهاجرت کرده بودند.
بر اساس آمار اکثر کلمبیاییها، اسپانیایی زبان و دورگه مستیزو (اروپایی-سرخپوست) هستند. حدود ۲۵٪ از کلمبیاییها از ریشه خالص اروپایی هستند، ۱۲٪ از آنها سیاه یا آمیختهای از نژاد آفریقایی و اروپایی هستند. اجداد افراد سیاهپوست کلمبیایی برای کار در مزرعه به عنوان برده در دوره استثمار به این کشور آورده شدهاند. آنها نقشی مهم در شکلگیری میراث فرهنگی کلمبیا داشتهاند. حدود ۳درصد مردم کلمبیا آمیختهای از نژاد سیاه و سرخ هستند. ۵درصد افراد این کشور نیز از نژاد خالص سرخپوست هستند.
بیش از دوسوم کلمبیاییها در مناطق شهری زندگی میکنند- رقمی که بسیار بیشتر از میانگین جهانی است. نرخ باسوادی (۹۴٪) در کلمبیا نیز بسیار بالاتر از میانگین جهانی است و همچنین نرخ رشد جمعیت هم بالاتر از میانگین جهانی است. جمعیت جوان کلمبیا بسیار زیاد است و دلیل آن هم کاهش اخیر مرگ و میر نوزادان میباشد. حدود ۳۳٪ جمعیت کلمبیا چهارده سال یا کمتر سن دارند اما تنها ۴٪ مردم این کشور ۶۵ ساله یا مسنتر هستند.
اکثر جمعیت کلمبیا (۸۷٪) کاتولیک هستند. حدود ۹٪ پروتستان هستند. ۳ ٪ جمعیت خود را بیدین عنوان کردهاند. ۱٪ به آیین بومی معتقد هستند. کمتر از ۱٪ هم بودایی، مسلمان و معتقد به مورمن هستند.
نورته دل کائوکا خاستگاه شبهنظامیان فارک است.
بیهار شریف- هندوستان: زمین معبد خریداری شده است.
ایالت بیهار از مغرب به اوتارپِرادِش، از شمال به نپال، از مشرق به بنگال و بنگلادش، و از جنوب به اُریسه محدود است.
وسعت آن ۸۷۷، ۱۷۳ کیلومتر مربع است. جمعیت آن در سال ۲۰۱۱ میلادی ۱۰۳٬۸۰۴٬۶۳۷ تن بوده، که ۱۴٪ آنان مسلمان بودهاند.
این ناحیه به سبب صنایع سنگین آهن و معادن زغال سنگش اهمیت اقتصادی بسیاری دارد. نفوذ زبان فارسی و فرهنگ ایرانی در بیهار سابقه ای کهن دارد.
در هند بينش عمومي درباره اسلام و تشيع بسيار ضعيف است و دولت هند نيز سياست خود را بر تضعيف بنياد هاي فرهنگي مسلمانان نهاده است. يكي از نقاط ضعف شيعيان در هند، عدم وجود يك رهبري قوي است . هنگام رهايي هند از استعمارانگليس و اعلام استقلال آن، دو كشور پاكستان و بنگلادش به عنوان مركز مسلمانان هند، از هند جدا شدند، با اين حال تعداد زيادي از مسلمانان اعم از شيعه و اهل سنت در هند باقي ماندند كه با مشكلات زيادي در خصوص همزيستي با هندو ها مواجه هستند.
بيهار، با مركزيت پانتا؛آندراپرادش، با مركزيت حيدرآباد؛ايالت گجرات، نيز هزاران شيعه را در خود جاي داده است.
شيعيان هند از گروهها و گرايشهاي مختلف هستند؛ هر چند که غالب آنان از شيعيان دوازده امامياند. بُهرهها بیش از یک میلیون نفر بوده و در گجرات و بمبئی سکنی گزیده اند. گروه دیگری از اسماعیلیه به نام نزاریه در هند شهرت دارند و حدود بیست هزار نفر بوده و در ایالت گجرات مقیم میباشند. منطقه اورنگه بادسَریا یکی از روستاهای بزرگ شهر رُهتاس در استان بیهار هندوستان میباشد.
در منطقه اورنگه بادسَریا 1500 خانواده شیعه زندگی میکنند، و اکثر آنها از لحاظ اقتصادی در وضعیت خوبی به سر میبرند. همچنین2200 خانواده اهل تسنن در این منطقه زندگی میکنند. شیعیان منطقه خیلی مؤدب و مهماننواز هستند و رابطه خیلی خوبی با یکدیگر دارند.
آموزش مسئلهای است که مسلمانان هند بسيار بر آن تاکيد دارند. اين تفکر عمومي که محافظه کاري ديني مسلمانان عامل اصلي عدم دسترسي آنها به امر آموزش است، تفکري کاملاً غلط ميباشد. عقب افتادگي آموزشي در بخش بزرگي از جامعهی مسلمان هند بوضوح ديده مي شود و مسلمانان آرزو دارند تا اين مسئله بزودي رفع شود.
ميزان بالاي ترک تحصيل در ميان دانش آموزان مسلمان و شیعه ، آزار دهنده است. همانگونه که در مورد ساير مردم هند نيز گفته مي شود، علت اصلي عقب افتادگي آموزشي مسلمانان، فقر و ناتواني مالي آنهاست، فقري که باعث مي شود دانش آموزان بالاجبار بعد از گذراندن چند پايهی تحصيلي ترک تحصيل کنند. اين مسئله در مورد دختران مسلمان هند نيز مطرح است. کودکان بايد براي تامين مخارج زندگي در کارگاههاي کوچک کار کنند و يا به عنوان مستخدم در منازل ديگران مشغول به کار شوند و مواقعي که مادرانشان براي کار به خارج از منزل ميروند بايد از برادران و يا خواهران کوچک تر خود مراقبت کنند. به نظر مي رسد شيوع مسئلهی کار کودکان در جامعهی مسلمانان در مقايسه با ساير جوامع اجتماعي – ديني بيشتر باشد. والدين فقير و بي سواد اين کودکان نه مي توانند شهريهی مدارس را تامين کنند و نه ميتوانند در خانه از کودکان خود حمايت آموزشي نمايند، حمايتي که امروزه بخشي ضروري از نظام آموزش و پرورش ميباشد. هزينهی آموزش کودکان نيز آنقدر بالاست که تحصيل آنها را در مدارس غير ممکن ساخته است.
ماتانداسوی-کنیا: طرح معبد ارائه شده است.
جمهوری کنیا که در شرق قاره آفریقا قرار گرفتهاست، با مساحت ۵۸۲۶۴۶ کیلومتر مربع، و پس از ماداگاسکار، چهل و هفتمین کشور وسیع دنیاست. همسایگان آن شامل کشورهای تانزانیا در جنوب، اوگاندا در غرب، سودان در شمال غربی، اتیوپی در شمال، سومالی در شمال شرقی میباشند و اقیانوس هند نیز در شرق آن واقع گردیدهاست.
با توجه به آمار ارائه شده 89 درصد مردم مسيحي ، 8 درصد مسلمان و 3 درصد انيميست مي باشند.
کنیا، کشوری با فرهنگهای متفاوت است. فرهنگهای قابل توجه شامل ساحیلی در مناطق ساحلی، پاستورالیست در شمال و جوامع مختلف در مرکز و غرب میباشد. امروزه فرهنگ ماسای به خاطر صنعت توریسم بخوبی شناخته شدهاست هر چند که فقط یک قبیله کوچک است.
عليرغم اينكه اسلام در كنيا مدت ها قبل از مسيحيت در اين سرزمين نشر يافته، ولي مسيحيان با برنامه ريزي هاي منسجم و حمايت دو لت هاي وقت توانسته اند روز به روز دامنه نفوذ خود را گسترش دهند. ميزان پايبندي مسلمامان كنيا به دين به ميزان آگاهي آن ها نسبت به دين بستگي دارد. اين آگاهي عموميت ندارد. مردمي كه به علما و شيوخ دسترسي بيشتري دارند ، نيازهاي ديني خود را برآورد مي كنند. آگاهي در شهرها به دليل دسترسي به مساجد و علما بيشتر است.علاقه و پايبندي ديني مردم سواحل از ساير مناطق بيشتر است. زيرا اسلام در اين مناطق فراگيرتر و سابقه طولاني تري دارد.
ماتونداسوی منطقه ای روستایی است.
نتیجه گیری:
این مشرقالاذکارها و نهادهای پیرامونی آن در جوامعی بنا خواهند شد که با فقر و مشکلات اجتماعی دست و پنجه نرم میکنند. به نظر میرسد که بیتالعدل عقیده دارد که جوامع محروم بیش از دیگر نقاط به مشرقالاذکارهای بهائی و نهادهای پیرامونی آن نیاز دارند. به عبارت دیگر، در چنین جوامعی فقدان نهادهای اجتماعی کارآمد به بهائیان فرصت میدهد تا نقش مهمی بازی کنند و در ایجاد تغییرات اجتماعی و جامعهسازی پیشگام شوند.
تاکنون به استثنای مشرقالاذکار عشق آباد، دیگر مشرقالاذکارهای قارهای از نهادهای پیرامونی بیبهره بودهاند. این امر سبب شده که این عبادتگاهها عمدتاً اهمیتی نمادین داشته باشند و نقشی فراتر از «مبلغین صامت» آیین بهائی بازی نکنند. اما احداث مشرقالاذکارهای ملی و محلی حاکی از تغییری مهم است زیرا از این پس مشرقالاذکارها و نهادهای پیرامونی آن نیازهای جوامع غیربهائی محلی که عمدتا از جوامع فقیر هستند را برآورده خواهند کرد. و از این مسیر تبلیغ آئین بهائیت را دنبال می نمایند .