دینی که سبب کشتار شود نبودش بهتر است اما بهائیت استثناأ است !!!

شنبه, 10 اسفند 1398 06:50 نوشته شده توسط  اندازه قلم کاهش اندازه قلم کاهش اندازه قلم افزایش اندازه قلم افزایش اندازه قلم

کوتاه وخواندنی

بهائیت در ایران : پیشوای بابیت، پس از اعلام خروج از اسلام و نسخ آن والبته  ادعای آوردن دینی جدید، دستور به قتل‌عام و برخورد شدید با مخالفین خود صادر نموده است.  این درنده خوئی مخالفان علی محمد هیچ گاه با اصولی که بعدها جانشینانش به آن به ظاهر اعتقاد داشتنند یکسان نبود . چنانکه عبدالبهاء دینی که سبب کشتار شود، نبودش را بهتر دانسته است؟!  از طرفی باید دید ثمره‌ی این قتل و جنایات توسط بابیان و سپس نسخ چندساله‌ی آن به وسیله‌ی بهائیت چه بوده است؟!

هرچند بهائیان امروزه سعی در مظلوم‌نمایی اسلاف بابی خود داشته و ادعای بابی‌کشی در زمان قاجار را به عنوان سند مظلومیت خود می‌دانند، اما اسناد موجود از آن دوره، حکایت از واقعیتی دیگر دارد. چرا که پیشوای بابیت، پس از خروج از اسلام و ادعای آوردن دینی جدید، دستور به قتل‌عام و برخورد شدید با مخالفین خود صادر نمود؛ همچنان که عبدالبهاء گفته است: «انصاف باید داد، از جمله احکام بیان (: کتاب علی‌محمد باب) ضرب اعناق اهل آفاق (: زدن گردن تمام مردم زمین) و حرق جمیع کتب و صحف و زبر و اوراق (: سوزاندن تمامی کتاب‌ها و نوشته‌ها) و فتح شرق و غرب و هدم بقاع مرتفعه (: نابودی مزارها بود)».(1)
از طرفی، پیامبرخوانده‌ی بهائیت نیز صراحتاً به درّنده‌خویی بابیان اعتراف کرده و نوشته است: «معرضين و منكرين (: بابیانی که به او ایمان نیاوردند) به چهار كلمه متمسک، اول كلمه فضرب الرّقاب (: گردن زدن) و ثانی حرق كتب (: سوزاندن كتاب‌ها) و ثالث اجتناب از ملل اُخری (: دوری از غیربابیان) و رابع فنای (: نابودی) احزاب. حال از فضل و اقتدار كلمه الهی... صفات سبُعی (درّندگی بابیت) را به صفات روحانی تبديل نمود».(2)
اما به راستی
 مگر عبدالبهاء دینی که سبب کشتار شود، نبودش را بهتر ندانسته است: «اگر دین سبب قتال و درّندگی شود آن دین نیست بی‌دینی بهتر از آن است زیرا دین به منزله‌ی علاج است، اگر علاج سبب مرض شود، البته بی‌علاجی بهتر است، لذا اگر دین سبب حرب و قتال شود البته بی‌دینی بهتر است».(3) حال آیا ثمره‌ی این قتل و جنایات توسط بابیان و سپس نسخ چندساله‌ی آن به وسیله‌ی بهائیت چه بوده است؟!

پی‌نوشت:
1-  عباس افندی، منتخباتی از مکاتیب، هوفمایم آلمان: لجنه‌ی ملّی نشر آثار امری به لسان فارسی و عربی، 2000 م، ج 4، ص 221.
[2]. حسینعلی نوری، مجموعه‌ای از الواح جمال اقدس ابهی که بعد از کتاب اقدس نازل شده، ص 52.
(3) عباس افندی، خطابات، لانگنهاین آلمان غربی: لجنه‌ی ملّی نشر آثار امری به زبان‌های فارسی و عربی، 127 بدیع، ج 2، ص 227.

خواندن 497 دفعه
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

آخرین ویرایش در یکشنبه, 11 اسفند 1398 06:52

معرفی رهبران بهائیت

  • زرین تاج قزوینی

     

    زرین تاج قزوینی (فاطمه یا ام السلمه) مشهور به طاهره قُرهالعَین یا طاهره بَرَغانی (زاده 1228 قمری برابر با 1823 میلادی در قزوین - درگذشته 1268 قمری برابر با 1850 میلادی).

     

    ادامه مطلب...
  • شوقي افندي

    شوقي افندي ملقب به شوقي رباني (1314-1377/1336ش) فرزند ارشد دختر عبدالبهاء بود که بنا به وصيت وي، در رساله اي موسوم به الواح و وصايا به جانشيني وي منصوب شده بود.

    ادامه مطلب...
  • علی محمد باب

    علی محمد باب شیرازی، موسس بابیت است. او شاگرد سید کاظم رشتی بود که با بهره گیری از افکار شیخیه، ادعای بابیت، امامت، خدایی و … کرد و در آخر توبه نامه نوشت و خود را هیچ دانست.

    ادامه مطلب...
  • سید کاظم رشتی

    سيد كاظم رشتي بن سيد قاسم بن سيدحبيب از سادات حسيني مدينه ، زبده ترين شاگرد شيخ احمد احسائي بود که پس از مرگ شيخ رهبري  شيخيه را برعهده گرفت.

    ادامه مطلب...
  • عباس افندی (عبدالبهاء)

    عباس افندي (1260-1340) ملقب به عبدالبهاء، پسر ارشد ميرزا حسينعلي است و نزد بهائيان جانشين وي محسوب مي گردد.

    ادامه مطلب...

مبارزان با بهائیت

cache/resized/ccaca808332350bd352314a8e6bdb7dd.jpg
یکی از حوادث مهم زندگی آیت الله بروجردی تقارن سال
cache/resized/a2c88199bdee2998adc4f97d46fdb662.jpg
ملا محمد سعید بارفروشی معروف به سعید العلما یکی