سفیران کذاب ، ( بخش دوم )

شنبه, 09 فروردين 1399 17:27 نوشته شده توسط  اندازه قلم کاهش اندازه قلم کاهش اندازه قلم افزایش اندازه قلم افزایش اندازه قلم

 پیدایش فرق و آغاز فریب مسلمانان

بهائیت در ایران : بعد از بیان مقدمه ای در مورد سفیران کذاب می باید به این پرسش پاسخ دهیم که " آیا متوان تراوشات فکری این سفیران کذاب را دیننامنهاد یا باید آنها را در زمره فرق  یا فرقه های شبه دینی دانست ؟

به دلیل وجود تعریف های متعدد و فراوان از اصطلاحات «فرقه» و «دین»، پاسخ متعددی به سؤال بهائیت دین است یا فرقه؟ می توان داد. اما سوال اصلی اینست كه ما مسلمانان بهائیت را دین بنامیم یا فرقه؟

تعریف فرقه:

فرقه در لغت به معنای گروهی از مردم آمده است و در اصطلاح علم كلام به عده ای از مردم گفته می شود كه به دلیل اختلاف در مسائل اعتقادی از پیروان یك دین جدا شده و عقاید و تبیین های خاصی از آن دین را انتخاب كنند.

در طول تاریخ اسلام فرقه های متعددی بودند كه به دلیل حوادث و وقایع گوناگون از جمع مسلمانان جدا شده اند. این فرقه ها را می توان در دو گروه جای داد:

گروه اول: برخی از فرقه ها با این كه در برخی مسائل اعتقادی و یا تبیین آن مسائل با سایر مسلمانان اختلاف دارند و گاهی در احكام فرعی نیز بر خلاف سایر مسلمین عمل می كنند، ولی در اصول هم چنان با آنها متحد بوده و مسائلی چون توحید، نبوت، معاد و... را باور داشته و به حج، روزه، زكات، نماز و... عمل می كنند. فرقه هایی چون، اهل حدیث، معتزله، اشاعره، ماتریدیه، زیدیه، وهابیه و... از این قبیل هستند.....

گروه دوم: برخی دیگر از فرقه ها وجود داشته و دارند كه هر چند منشأ و خاستگاه شان دین اسلام بوده، ولی به دلیل افراط و تفریط های رهبران و پیروان شان، آن چنان از دین اسلام دور افتاده اند كه هیچ گونه وجه اشتراكی با مسلمانان ندارند و نه تنها در مسائل فرعی بلكه در مسائل اصلی نیز معارف اسلامی را تحریف و در نهایت منكر آنها شده اند. به عنوان مثال می توان به برخی از فرقه های غیرمعروف اشاره كرد كه در كتاب های فرق و مذاهب به آنها «‌غالی» گفته می شود. ما اگر گزارش های ملل و نحل نویسان اهل سنت را باور كنیم، می بینیم برخی از این فرقه ها به جای توحید اسلامی، رهبران خود را به مقام ربوبیت رسانده و به جای معاد در دام تناسخ گرفتار آمده اند و در فروع دین نیز ضمن انكار اصل تكلیف دچار اباحی گری شده و نماز، روزه، حج و... را از بیخ و بن انكار كرده و با توجیه های انحرافی اصل این تكالیف را منكر شده اند. فرقه هایی چون «اسحاقیه»، «حروفیه»، «حلمانیه» و... را می توان از زمره فرقه های گروه دوم شمرد. این فرقه ها فقط منشأ اسلامی دارند و در تاریخ فرق اسلامی از آنها نام برده می شود. ولی سایر مسلمانان آنان را مسلمان نمی دانند.

با توجه به تعریف مذكور از اصطلاح «فرقه» می توان گفت: بهائیت نیز به دلیل اینكه رهبران و پیروان اولیه آنان ابتدا مسلمان بودند و در سرزمین های اسلامی زندگی می كردند، یكی از فرقه های اسلامی آن هم از نوع گروه دوم می باشد. یعنی از جمله فرقه هایی كه بعد از جدایی، اصول و فروع مورد اتفاق مسلمانان را انكار كرده و از زمره مسلمانان خارج شدند. لكن باید به این نكته نیز توجه كرد كه نه تنها سایر مسلمانان بهایی ها را جزو فرقه های اسلامی نمی شمارند، بلكه خود آنان نیز مدعی داشتن دین جدید هستند.

پس فقط در بررسی تاریخ فرق و مذاهب می توان بهائیت را از فرقه های اسلامی شمرد.

تعریف دین:

دین یكی از اصطلاحات به ظاهر ساده است كه ارائه تعریفی جامع و مانع از آن محال به نظر می رسد و «آن قدر تعریف های متفاوت و گوناگون از دین عرضه شده است كه حتی ارائة فهرست ناقص از آن میسر نیست.» و با بررسی متونی كه به تعریف از دین اقدام كرده اند می توان ده ها تعریف گوناگون پیدا كرد كه هر كدام از منظری جداگانه چون منظرهای اخلاقی، تاریخی، روان شناختی، جامعه شناختی، فلسفی، زیباشناختی و... به تعریف دین پرداخته اند.

در قرآن كریم نیز دین در معانی متعددی چون جزا و پاداش، اطاعت و بندگی، ملك و سلطنت،شریعت و قانون،ملت،تسلیم، اعتقادات و... به كار رفته است. در روایات نیز معانی متعدد و مختلفی برای كلمه «دین» ذكر شده است لكن آن چه مهم است این است كه با توجه به هر یك از معانی مذكور در قرآن و روایات پاسخ به سؤال از دین بودن آیین بهائیت یا دین نبودن آن، فرق می كند.

بر اساس آیه «لكم دینكم ولی دین» (كافرون/6) كه خداوند مسلك مشركان را نیز نوعی دین می شمارد، آیین بهائیت نیز نوعی دین است مثل دین مشركین ولی بر اساس آیه «ان الدین عند الله الاسلام...» (آل عمران/19) آیین بهائیت دین نبوده و امری جدا و بیگانه از دین می باشد.

هم چنین اگر تعریف هایی كه از سوی متكلمین اسلامی و غربی ارائه شده را مدّنظر قرار دهیم، خواهیم دید كه نتیجه های مختلف و حتی مانعة الجمع به دست خواهد آمد. به عنوان مثال برخی از متكلمین گفته اند: دین «عبارت است از قوانین الهی كه وضع شده اند تا صاحبان عقل را با اختیار خودشان به خیر بالذات نایل سازند.»با توجه به این تعریف نمی توان بهائیت را دین به حساب آورد، زیرا كه بررسی تاریخی نشان می دهد قوانین آن الهی نبوده و از سوی استعمارگران و دست نشانده های آنها جعل شده اند و هدف از تأسیس آن تنها ایجاد افتراق و اختلاف در بین مسلمانان بوده است.

برخی از غربی ها همچون «دوركیم» در تعریف دین گفته اند: «دین دستگاهی از باورها و آداب است در رابطه با مقدساتی كه مردم را به صورت گروه های اجتماعی به یكدیگر پیوند می دهد.» اگر ما این تعریف از دین را قبول كنیم می توانیم بگوییم كه آیین بهائیت نیز مشمول تعریف دین می شود، زیرا این آیین نیز دستگاهی از باورها و آداب است كه برخی را به صورت یك گروه اجتماعی به یكدیگر پیوند داده است.

نتیجه آنکه :

با توجه به مطالب یاد شده می توان نتیجه گرفت كه به دلیل وجود تعریف های متعدد و فراوان از اصطلاحات «فرقه» و «دین»، پاسخ متعددی به سؤال مذكور می توان داد. اما سوال اصلی اینست كه ما مسلمانان بهائیت را دین بنامیم یا فرقه؟ باید گفت: آیین بهائیت یك آیین ساختگی است كه هر چند به دلیل خاستگاه و سابقه تاریخی بنیان گذارانش با مسلمانان ارتباط پیدا می كند، ولی به دلیل ماهیتش چیزی جز یك آیین دست ساز بشری هم چون صدها و هزاران مكتب و مسلكی كه در طول تاریخ به وجود آمده اند، نیست و چون طرفداران این آیین موحّد نیستند باید با آنان هم چون مشركین رفتار كرد.

ادامه دارد

خواندن 449 دفعه
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

آخرین ویرایش در شنبه, 09 فروردين 1399 16:29

معرفی رهبران بهائیت

  • زرین تاج قزوینی

     

    زرین تاج قزوینی (فاطمه یا ام السلمه) مشهور به طاهره قُرهالعَین یا طاهره بَرَغانی (زاده 1228 قمری برابر با 1823 میلادی در قزوین - درگذشته 1268 قمری برابر با 1850 میلادی).

     

    ادامه مطلب...
  • شوقي افندي

    شوقي افندي ملقب به شوقي رباني (1314-1377/1336ش) فرزند ارشد دختر عبدالبهاء بود که بنا به وصيت وي، در رساله اي موسوم به الواح و وصايا به جانشيني وي منصوب شده بود.

    ادامه مطلب...
  • علی محمد باب

    علی محمد باب شیرازی، موسس بابیت است. او شاگرد سید کاظم رشتی بود که با بهره گیری از افکار شیخیه، ادعای بابیت، امامت، خدایی و … کرد و در آخر توبه نامه نوشت و خود را هیچ دانست.

    ادامه مطلب...
  • سید کاظم رشتی

    سيد كاظم رشتي بن سيد قاسم بن سيدحبيب از سادات حسيني مدينه ، زبده ترين شاگرد شيخ احمد احسائي بود که پس از مرگ شيخ رهبري  شيخيه را برعهده گرفت.

    ادامه مطلب...
  • عباس افندی (عبدالبهاء)

    عباس افندي (1260-1340) ملقب به عبدالبهاء، پسر ارشد ميرزا حسينعلي است و نزد بهائيان جانشين وي محسوب مي گردد.

    ادامه مطلب...

مبارزان با بهائیت

cache/resized/ccaca808332350bd352314a8e6bdb7dd.jpg
یکی از حوادث مهم زندگی آیت الله بروجردی تقارن سال
cache/resized/a2c88199bdee2998adc4f97d46fdb662.jpg
ملا محمد سعید بارفروشی معروف به سعید العلما یکی