بهاییت از سیاست زدگی تا سیاسی کاری

دوشنبه, 18 فروردين 1399 02:24 نوشته شده توسط  اندازه قلم کاهش اندازه قلم کاهش اندازه قلم افزایش اندازه قلم افزایش اندازه قلم

بهائیت در ایران : اصل عدم مداخله در سياست آنقدر اصل مهم و استراتژيک و مبنايي در بهاييت بوده که به گفته بهاء الله " ميزان بهايي بودن و نبودن اين است که هرکس در امور سياسيه مداخله کند همين برهان کافي است که بهايي نيست

 پيامي که دهه 90  براي بهائیان ساکن در ايران صادر شده حاوي يک نکات  مهم و يک تغيير رويکرد اساسي از برنامه هاي بهاء الله و عبدالبهاء و شوقي افندي ميباشد که با بررسي اين پيام متوجه ميشويم اين نهاد که هم اکنون رياست جامعه بهايي را به عهده دارد  از مباني اساسي بهائي که توسط سران آن پايه گذاري شده به طور کلي رويگردان و براي بقاي خود حتي قوانين محکمي که خود بهاء الله به عنوان اصول تعاليم بهايي معرفي ميکند را هم  تغيير ميدهد تا آنجا که سخنان بهاء الله که خود هرگونه تاويل و تفسير در آثار و نوشته ها و سخنانش را مسدود کرده بود را دستخوش تغيير و تحريف قرار ميدهند .

در اين  بيانيه ها چنين آمده است : چشم انداز آيين بهايي از سياست ، با مفهومي خاص از تاريخ و مسير آن رابطه جدا ناپذيري دارد و با تکامل نوع بشر و رسيدن انسانها به بلوغ فکري و انساني ، با ظهور و بروز مقتضيات اين تکامل و بلوغ ، آداب و رسوم و نگرش ها و عادات متداوله در قرون و اعصار گذشته يکي پس از ديگري از کارايي باز ميماند
براي همين سازمان بهاييت هم که با عدم کارايي اصول تعاليم بهايي روبرو ميشود شروع به تغيير و تحريف اين اصول ميکند و چنين ادامه ميدهد که : در زمينه رشد و تکامل جامعه خود ، بهاييان در شرايط اجتماعي در سراسر جهان تلاش ميکنند تا الگويي براي فعاليت و تغيير ساختارهاي اداري مربوطه فراهم آورند .
در همين راستا سازمان بهاييت با تغييري تاکتيکي در اصول غيرقابل تغيير و تاويل بهايي همچون اصل عدم مداخله در سياست اينگونه به اغنام الله فرمان میدهد که : مسير کلي اين تغيير و فرايند از طريق يک سلسه نقشه هاي جهاني هدايت ميشود که جهت و چارچوب آن را بيت العدل اعظم تعيين ميکند و چون بهاييت جديد در ميداني فعاليت ميکند که مفروضاتي کاملا متفاوت درباره زندگي اجتماعي انسان دنبال ميکند براي دوري جستن از تضاد و دوگانگي جامعه بهايي ، عناصر اصلي رويکردي را به تدريج تنظيم مينمايد
 
سپس با بيان اين مقدمه به اصل موضوغ که تحريف اصل عدم مداخله در سياست است ميپردازد و تعريف جديد بيت العدل از اين اصل را اينچنين بيان ميکند که : منظور از اينکه ميگوييم بهاييان در سياست مداخله نمي کنند يعني اينکه بهاييت در سياست هاي حزبي مداخله نمي کند و بهاييان نسبت به سياست کلي جامعه خود توجه دارند و نسبت به مصالح هم ميهنانشان توجه دارند
اصل عدم مداخله در سياست که يکي از مهمترين اصول تعاليم بهايي است و گفته هاي بهاء الله و عبدالبها درباره آن مطلق بوده و غير قابل تاويل و تفسير و تحريف در کتب بهايي بيان شده است ، تا جائيکه ميرزا حسينعلي مي نويسد:
«و الذي يتکلم بغير ما نزل في الوحي انه ليس مني».(1) .
(هر کس، به غير از آنچه را که در نگارشهاي من آمده است، سخني و کلامي بگويد، او مسلما از من نيست).
و يا اينکه عباس افندي در اين خصوص، و به پيروي از پدر خود مي نويسد:
«حضرت احباء بايد آنچه نصوص کتاب است بيان نمايند و ادني کلمه اي تجاوز نشود». (2).
«از جمله وصاياي حتميه و نصايح صريحه ي اسم اعظم (يعني بهاء الله) اين است که ابواب تأويل را مسدود نمائيد و به صريح کتاب يعني به معني لغوي مصطلح قوم تمسک جوييد».(3) .

اصل عدم مداخله در سياست آنقدر اصل مهم و استراتژيک و مبنايي در بهاييت بوده که به گفته بهاء الله " ميزان بهايي بودن و نبودن اين است که هرکس در امور سياسيه مداخله کند همين برهان کافي است که بهايي نيست . (4)
در اينجا لازم به تذکر است که رهبران بهايي که مدعايي به چنين سنگيني را مطرح ميکنند هميشه در صحنه سياست حضوري فعال داشته و اين رويکرد
  دوگانه از همان ابتدا در رفتار رهبران اين سازمان  مشاهده ميشود  براي نمونه تنها به بخشي از سياسي کاري سران بهايي اشاره ميکنيم:
- ظهور و بروز اين فرقه که توسط دولت هاي استعماري حمايت ميشوند
- اقدامات شورشي بابيان و بهائيان در نقاط مختلف ايران براي براندازي حکومت
- تلاش براي ترور اميرکبير و ناصرالدين شاه قاجار توسط ميرزا حسينعلي
- ترور شهيد ثالث در قزوين
- دخالت سفير روسيه در آزادي ميرزا حسينعلي نوري
-احتکار گندم مردم ستم زده فلسظین و تقديم با محبت آن به قشون انگليس براي سرکوب فلسطينيان
-حمایت از تشکیل دولت تروریستی اسراییل
-سفرهاي تبليغي عباس افندي به اروپا و آمريکا و نوشتن نامه هاي تشکر از پادشاهان روسيه و انگليس و ...
-نقش بهاييت در شکست نهضت جنگل
  و نهضت مشروطه و ...
بهائيت با اعلام عدم مداخله در سياست حاشيه امني براي خود فراهم ميکند و در ظاهر اعضاي خود را از مداخله در امور آشکار سياسي باز ميدارد و در عين حال آنها را به نفوذ در امور اداري و سياسي و اقتصادي تشويق ميکند که ظهور افرادي نظير هژبر يزداني و ثابت پاسال و عبدالکريم ايادي و عين الملک هويدا و دکتر ذبيح الله قربان اين امر را تقويت ميکند
تا اينجا ديديم که شعار عدم مداخله در سياست پوششي براي انجام امور سياسي از سوي حزب بهاييت است و موارد نقض فراواني براي رد اين اصل و ادعاي آنان وجود دارد افزون بر اين حضور بهاييان در تحولات سياسي ايران معاصر از مصاديق بارز فعاليت سياسي است به گونه اي که در تحولات تخريب گرانه و آشوب هاي خياباني سال هاي اخير در ايران نقش مهم و هدايت گرانه داشته بخصوص در فتنه سال 88 که نقش بهاييت در اين آشوبها غير قابل انکار است
 حال جای این سوال باقی است که چگونه اصل عدم مداخله به سياست را تاويل و تفسير به عدم مداخله در امور حزبي نموده است ؟؟؟
 و آيا با وجود دستور عدم تفسير کلام سران بهايي چه دليلي از سيره و رفتار متناقض اين رهبران براي اين کلام خود دارند ؟؟؟
و اما سوال اساسی که با ارسال این پیام متوجه بیت العدل می شود این است که چرا اصولا این تغییر موضع و مقید نمودن عدم مداخله در امور سیاسی به معنای عدم حزب گرایی باید در این برهه زمانی بوجود آید ؟
با توجه به اینکه ایران اسلامی در آستانه یکی از مهمترین رویدادهای سیاسی خود قرار دارد آیا سران بیت العدل در پی برنامه ریزی و هدایت گسترده بهائیان به جهت آشوب و اغتشاش در ایران هستند و این بیانیه صرفا یک بیانیه سیاسی است به جهت پیشبرد اهداف بیت العدل ؟
آیا ملاک سیاسی بودن فقط عضویت در احزاب است ؟ و اگر کسی به عضویت احزاب در نیاید هر کار سیاسی انجام دهد این افعال وی ، امور سیاسیه محسوب نمی شود ؟
آیا بیت العدل معنای تصمیمات فردی که در مطالعات سیاسی مقابل تصمیمات حزبی
  بکار می رود را نمی داند ؟
آیا بیت العدل به دنبال پاک نمودن لکه ننگین یاران ایران می باشد ؟
  ( تعداد 7 نفر از وطن فروشان بهائی که به جرم جاسوسی علیه ایران در زندان به سر می برند )
آیا لجنه هایی که از سوی بهائیان و با اهداف سیاسی به ظاهر اجتماعی در گوشه و کنار ایران تشکیل می شود غیر از احزاب است ؟
آیا بیت العدل نمی داند این تفسیری که از عبارات بهاء و عبدالبهاء در معنای عدم مداخله در امور سیاسی ارائه نموده است صرفا یک ادعا است و هر ادعایی نیازمند دلیل است ؟
آیا بیت العدل متون بهاء و عبدالبهاء
  را ولو فقط یکبار خوانده اند ؟ تا بدانند که اجازه تفسیر و تأویل بیانات بهاء الله را ندارند ؟  
آیا بیت العدل پیامبر یا خدایی دیگر در بین بهائیان است که بر خلاف نص صریح پیامبر یا خدایشان سخن می گویند ؟
آیا بیت العدل به این مسأله پی برده است که بسیاری از تعالیم و گفته های سران بهائی ناقص و نیازمند تأویل و ، قیودات و اضافات است ؟ (5)

پی نوشت :

بررسی پیام دهه 90 شورای  بیت العدل خطاب به بهائیان ایران

 

خواندن 505 دفعه
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

معرفی رهبران بهائیت

  • زرین تاج قزوینی

     

    زرین تاج قزوینی (فاطمه یا ام السلمه) مشهور به طاهره قُرهالعَین یا طاهره بَرَغانی (زاده 1228 قمری برابر با 1823 میلادی در قزوین - درگذشته 1268 قمری برابر با 1850 میلادی).

     

    ادامه مطلب...
  • شوقي افندي

    شوقي افندي ملقب به شوقي رباني (1314-1377/1336ش) فرزند ارشد دختر عبدالبهاء بود که بنا به وصيت وي، در رساله اي موسوم به الواح و وصايا به جانشيني وي منصوب شده بود.

    ادامه مطلب...
  • علی محمد باب

    علی محمد باب شیرازی، موسس بابیت است. او شاگرد سید کاظم رشتی بود که با بهره گیری از افکار شیخیه، ادعای بابیت، امامت، خدایی و … کرد و در آخر توبه نامه نوشت و خود را هیچ دانست.

    ادامه مطلب...
  • سید کاظم رشتی

    سيد كاظم رشتي بن سيد قاسم بن سيدحبيب از سادات حسيني مدينه ، زبده ترين شاگرد شيخ احمد احسائي بود که پس از مرگ شيخ رهبري  شيخيه را برعهده گرفت.

    ادامه مطلب...
  • عباس افندی (عبدالبهاء)

    عباس افندي (1260-1340) ملقب به عبدالبهاء، پسر ارشد ميرزا حسينعلي است و نزد بهائيان جانشين وي محسوب مي گردد.

    ادامه مطلب...

مبارزان با بهائیت

cache/resized/ccaca808332350bd352314a8e6bdb7dd.jpg
یکی از حوادث مهم زندگی آیت الله بروجردی تقارن سال
cache/resized/a2c88199bdee2998adc4f97d46fdb662.jpg
ملا محمد سعید بارفروشی معروف به سعید العلما یکی