آیا میتوان برای عقل و اخلاق در بهائیت جایگاهی قائل شد ؟

شنبه, 25 مرداد 1399 05:29 نوشته شده توسط  اندازه قلم کاهش اندازه قلم کاهش اندازه قلم افزایش اندازه قلم افزایش اندازه قلم

بهائیت در ایران : تکامل و سعادت معنوی انسان در پرتو عقل و تعقل میسر است ،وجه تمایز بین انسان و حیوان قدرت تعقل و تفکر اوست .عقل آن چیزیست که به کمک آن میتوان حقیقت از مجاز را شناخت .پس میتوان گفت عقل نوریست که راهنمای بشر در جاده حیرت و ضلالت است . اما میبینیم تمام شعارهای بهایی پوچ و بدون مفهوم و مصداق خارجی است ، چنانچه بنای بر عقل و مطابقت دین با عقل نیز شعاری پوچ و میان تهیست

 

عقل کلمه ایست که معانی متعدد دارد ،در قرآن کریم به لب و مغز تعبیر شده است .قوه ایست حسابگر و اندیشه گر که خداوند به انسان عنایت کرده است تا به کمک عقل خوب و بد را از هم تشخیص دهد و حقق و باطل را از هم تمییز دهد و بتواند خود را به کمال و سعادت برساند .

تکامل و سعادت معنوی انسان در پرتو عقل و تعقل میسر است ،وجه تمایز بین انسان و حیوان قدرت تعقل و تفکر اوست .عقل آن چیزیست که به کمک آن میتوان حقیقت از مجاز را شناخت .پس میتوان گفت عقل نوریست که راهنمای بشر در جاده حیرت و ضلالت است .

بهاییت فرقه ای که وجود خود را مبتنی بر عقل  میداند اما فقط در مرحله حرف باقی میماند چنانچه اگر در احوالات سران این فرقه استعماری نظری هرچند اجمالی داشته باشیم میبینیم تمام شعارهای بهایی پوچ و بدون مفهوم و مصداق خارجی است ، چنانچه بنای بر عقل و مطابقت دین با عقل نیز شعاری پوچ و میان تهیست .

حال به برخی از تناقضات عقلی بهاییت از زبان مرحوم مهتدی صبحی ، بزرگترین مبلغ بهایی و سند زنده تناقضات بهایی میپردازیم تا ببینیم چگونه بهاییت منافی عقل و تفکر انسان برای هدایت و سعادت است ،صبحی میگوید : بعد از کوشش و تلاش های فراوان و تعقل و تفکر و مجاهده نفس با عقیده ام به این نتیجه رسیدم که بهاء الله ،یک مربی اخلاق و مصلح اخلاقی بشر بوده است و عبدالبهاء هم مروج تعالیم اوست که خودش هم دارای افکار خاصی بوده است .چنانچه خود عبدالبهاء نیز پدرش را همینگونه معرفی میکرده است .(1)

در ایام حیات عبدالبهاء عده ای از مستشرقین اروپایی پیش عبدالبهاء آمده از او پرسیدند که شما بهاء الله را چه میدانید ؟ در جواب به آنها گفت که ما بهاء الله را اول مربی عالم انسانی میدانیم . همچنین وقتی که شوقی به اروپا رفته بود عبدالبها نامه ای به دستخط صبحی برای او مینویسد و میگوید در دیدار با مستشرق معروف ادوارد براون ، اگر درباره بهاء الله پرسید که شما او را چه میدانید بکوید : ما بهاء الله را اول معلم اخلاق میدانیم .

حال به برخی از تناقضات این نوع معرفی بپردازیم تا ببینیم آیا عقلا ممکن است او مربی اخلاقی بشر بوده باشد یا خیر ؟

یک مربی اخلاق که برای تزکیه نفس بشریت از رذایل اخلاقی و گناهان نفسانی قیام میکند باید خود دارای یک سری ویژگی های خاص باشد تا بتوان به گفته هایش اعتماد و قدم در راهی که او می نمایاند گذاشت . برخی از مهمترین این ویژگی ها عبارتند از :
-
    خیر اندیشی و موعظه در تربیت ؛ همانطور که قرآن کریم میفرماید ادع الی سبیل ربک بالحکمه و الموعظه الحسنه (2)
-
    مهرورزی و عطوفت در تربیت ؛ چنانچه خداوند خود را با این ویژگی معرفی میکند "کتب علیه نفسه الرحمه" خداوند نسبت به بندگانش با رحمت برخورد میکند و این یک راه نشان است که کسی که میخواهد موجب هدایت باشد باید با رحمت و شفقت برخورد کند  .(3)

-    صبور و باشد و سعه صدر داشته باشد ؛ اگر مربی صبور نباشد نمیتواند راه گشای مشکلات باشد و خودش هم ممکن است در عصبانیت راه را گم کند .

-    غمخواری و حریص بودن برای تربیت افراد ؛ طبق تعالیم قرآن کریم باید مربی نسبت به هدایت متربیان تلاش کند و حریص باشد و خد را برای هدایت افراد به آب و آتش بزند چنانچه درباره پیامبر گرامی اسلام (ص) میفرماید "حریص علیکم" یعنی این پیامبر برای هدایت شما حریص است و از جان خودش هم میگذرد تا شما هدایت شوید .(4)

-    پایبندی مربی به گفتار خود در عمل؛ اگر مربی به آنچه خود میگوید عمل نکند نشان از بی اهمیتی موضوع گفته شده است و تاثیری در دیگران هم نخواهد داشت حال تصور کنید اگر یک مربی خلاف آنچه خود میگوید عمل کند چه میشود ؟؟؟

حال با در دست داشتن این ویژگی ها به بررسی تطبیقی جناب بهاء الله با این ویژگی ها میپردازیم تا ببینیم آیا او مربی چه چیزی بوده است :

-    از دیدگاه بهاء الله غیر بهایی اصلا آدم نیست ،میرزا در کتاب بدیع صفحه 213 نوشته است: نفوسی که از امر بدیع معرضند از رداء اسمیه و صفتیه محروم و کل از بهائم بین یدی الله محشور و مذکور

-    از دیدگاه بهاء الله غیر بهایی دارای احترام نیست ؛ در کتاب بدیع ، صفحه ی 140 می نویسد : الیوم هر نفسی بر احدی از معرضین من اعلاهم او من ادناهم ذکر انسانیت نماید ، از جمیع فیوضات رحمانی محروم است تا چه رسد که بخواهد از برای آن نفوس اثبات رتبه و مقام نماید

-    افراد غیر بهائی ،زنازاده اند! (با عرض پوزش فراوان از خوانندگان) از نظرجناب بهاءالله کسانی که امر بهائی را نپذیرند و انکار نمایند زنا زاده اند.او در مورد منکرین خویش چنین میگوید : من ینکر هذا الفضل الظاهر المتعالی المنیر ینبغی له بان یسئل عن امه حاله فسوف یرجع الی اسفل الجحیم. یعنی حتی به برادر و خواهر خود(ازل و عزیه)هم که مخالف او بودند رحم نمی کند و آنها را با این عبارت زنا زاده می نامد!

-    باید همچون عذاب باشید برای غیر بهائیان! میزرا حسینعلی  می گوید: انتم یا احباء الله کونوا سحاب الفضل لمن آمن بالله وبآیاته و عذاب المحتوم لمن کفر بالله و کان من المشرکین برای بهائیان ابر رحمت و برای کافران و مشرکان عذاب محتوم باشید! مجموعه الواح ، ص 216

-    عدم معاشرت با دگر اندیشان؛ او دستور می دهند نه با دگر اندیشان ،نشست و برخاست کن و نه معاشرت و نه از آنها چیزی بشنو و سخنی بگو ، حتی اگر خواهر و برادرت باشد(!)ایاک ان لا تجتمع مع اعداء الله فی مقعد ولا تسمع منه شیئاً و لو یتلی علیک من آیات الله العزیز الکریم   مجموعه الواح ، ص 360 - لاتعاشری مع المشرکات کذلک یأمرک منزل الایات،مائده، ج 4، ص 365 (باب نهی از معاشرت با مشرکین)- انا قطعنا حبل النسبة من کل ذی نسبة الا لمن آمن بالله و اعرض عن المشرکین. ان یا عبادی لو یسمع احد منکم بان اعرض اخوه او اخته عن الله  ینبغی له بان یعرض عنه و یقبل الی محبوب المخلصین،مائده، ج 8، مطلب 52 ، ص38

-    گاو محسوب شدن شهروندان سیاه آفریقائی ! مثلاً چه فرق است میان سیاهان افریک (آفریقا)و سیاهان امریک ، اینها خلق الله البقر علی صورة البشرند ‏آنان متمدن و با هوش و فرهنگ ..."!! ‏خطابات بزرگ ، ص 119

-    وحشی دانستن شهروندان ترک و اهانت به آنان؛ در توقیعی خطاب به حاجی میرزا آقاسی است : اترکوا التروک ولو کان ابوک، ان احبّوک اکلوک و ان ابغضوک قتلوک.» (از ترک زبانان دوری کن و فاصله بگیر، اگر چه پدرت باشد که اگر دوستت بدارد خواهدت خورد و اگر دشمن بدارد خواهدت کشت!) اسرار الآثار، ج 2 ص 154 (ذیل کلمه ترک)
حال برخی از احکام صادره توسط او را هم به صورت تیتر وار از منظر شما میگذرانم تا بهتر او را بشناسیم :
-
    طلاگرفتن از شهروند محزون ساز!
-
    ازدواج با محارم
-
    پاک بودن منی انسان
-
    پاک بودن تمام نجاسات
-
    سوزاندن شهروند مجرم
-
    پاک شدن از اعمال منافی عفت به وسیله دادن طلا به سران بهایی
-
    و....

 

البته آنچه شما خواننده باهوش و ذکاوت حدس زدید مطابق با واقع است و جناب بهاء الله به حقیقت مربی اخلاق بوده ، اما مربی اخلاقی که منشاء مفاسد اخلاقی بوده و به ترویج رذایل اخلاقی میپرداخته است ...!

پی نوشت :

1-   خاطرات سقوط و انحطاط فضل الله مهتدی صبحی ص 195
2-
    قرآن کریم سوره مبارکه نحل آیه  125
3-
    سوره مبارکه انعام آیه 12
4-
    سوره مبارکه توبه آیه 128
 

 

خواندن 451 دفعه
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

معرفی رهبران بهائیت

  • زرین تاج قزوینی

     

    زرین تاج قزوینی (فاطمه یا ام السلمه) مشهور به طاهره قُرهالعَین یا طاهره بَرَغانی (زاده 1228 قمری برابر با 1823 میلادی در قزوین - درگذشته 1268 قمری برابر با 1850 میلادی).

     

    ادامه مطلب...
  • شوقي افندي

    شوقي افندي ملقب به شوقي رباني (1314-1377/1336ش) فرزند ارشد دختر عبدالبهاء بود که بنا به وصيت وي، در رساله اي موسوم به الواح و وصايا به جانشيني وي منصوب شده بود.

    ادامه مطلب...
  • علی محمد باب

    علی محمد باب شیرازی، موسس بابیت است. او شاگرد سید کاظم رشتی بود که با بهره گیری از افکار شیخیه، ادعای بابیت، امامت، خدایی و … کرد و در آخر توبه نامه نوشت و خود را هیچ دانست.

    ادامه مطلب...
  • سید کاظم رشتی

    سيد كاظم رشتي بن سيد قاسم بن سيدحبيب از سادات حسيني مدينه ، زبده ترين شاگرد شيخ احمد احسائي بود که پس از مرگ شيخ رهبري  شيخيه را برعهده گرفت.

    ادامه مطلب...
  • عباس افندی (عبدالبهاء)

    عباس افندي (1260-1340) ملقب به عبدالبهاء، پسر ارشد ميرزا حسينعلي است و نزد بهائيان جانشين وي محسوب مي گردد.

    ادامه مطلب...

مبارزان با بهائیت

cache/resized/ccaca808332350bd352314a8e6bdb7dd.jpg
یکی از حوادث مهم زندگی آیت الله بروجردی تقارن سال
cache/resized/a2c88199bdee2998adc4f97d46fdb662.jpg
ملا محمد سعید بارفروشی معروف به سعید العلما یکی