محو کتب، حکمی است که رهبر بابیان آنرا صادر کرده و با این حرکت خواسته تمرکز و حواس پیروانش را فقط به خود جلب کند، غافل از اینکه این حکم برای بابیان تبعات سوئی خواهد داشت، لذا میرزا بهاء چون مقابل اعتراضات دانشمندان قرار گرفت، و متوجه به سستی و نهایت درجه نامربوطی این حکم شد، آنرا نسخ کرده و لزوم محو کتب را رفع می کند.
در رساله جواب پاره شبهات می گوید: نه در بیان فارسی و نه در بیان عربی ذکر حرق کتب نیست بلکه محو کتب است آن هم به معنی نسخ و رفع کتب قبل و عدم توجه به احکام آنها و عمل به احکام کتاب بیان است... الخ. (1)
انسان باید در جائی که صد در صد می فهمد نویسنده ای حقائق را به بازی گرفته و هیچ گونه از اضلال مردم و تحریف افکار و گمراه کردن افراد ساده لوح باکی ندارد، در این صورت وظیفه انسانی خود دانسته تا چنین فرد خائن و جنایتکار و هوسران و بی دین رابه جامعه معرفی کند.
مولف این کتاب که از مبلغین این طائفه و خود را آدم تحصیل کرده ای قطعا معرفی می کند، به بینید چقدر خیانت می کند.
اولا: محو به معنی نابود کردن است، و آن بالاتر و شدیدتر از احراق و سوزاندن است، زیرا ممکن است صورت یا ماده چیزی به واسطه سوزاندن نابود نشود، ولی با محو کردن تمام آثار و صورت و ماده آن چیز از بین خواهد رفت.
ثانیا: نسخ عبارت است از رفع اعتبار و توقیف حکم و آثار تنها چنان که امروز کتاب تورات و انجیل منسوخ شده است، و کتاب های کلاسی دبستانی و دبیرستانی سال های گذشته نسخ شده است، و در عین حال کتاب موجود و هیچ گونه به صورت و ماده آنها تجاوزی نشده است و بلکه اعتبار آنها را بین رفته است، پس استعمال کردن محو در مورد نسخ کاملا غلط خواهد بود.
ثالثا: اگر مقصود سید باب از محو کردن نسخ است، چگونه میرزا بهاء در اقدس از این قسمت اغماض و عفو کرده و می گوید: قد عفی الله عنکم ما نزل فی البیان من محو الکتب و آذنّاکم بان تقرؤا من العلوم ما ینفعکم- آیا نسخ احکام و کتب آسمانی قبل در هر دین لاحقی لازم نیست؟ آیا میرزا بهاء می تواند دعوی دین جدیدی کرده و کتاب تازه ای و در عین حال دین و کتاب گذشته را نسخ نکند؟
رابعا: مقصود سید باب احکام و کتب آسمانی پیامبران گذشته نیست، بلکه مقصود او همه کتب و تالیفات علماء و دانشمندان است چنان که می گوید: فی حکم محو کل الکتب کلها الا ما انشئت او تنشیء فی ذالک الامر، و از این لحاظ میرزا بهاء نیز در مقام عفو از این حکم می گوید: و آذناکم بان تقرؤا من العلوم ما ینفعکم، پس این اختصاص دادن از مولف بر خلاف صریح کلام سید باب و هم میرزابهاء است.
خامسا: به طوری که گفتیم محو کردن بالاتر از احراق است، و عذر مولف بالاتر از گناه سید باب است، تازه این مطلب (عدم ذکر احراق) هم معلوم نیست، به دلیل این که عبدالبهاء می گوید: در یوم ظهور حضرت اعلی منطوق بیان ضرب اعناق و حرق کتب و اوراق و هدم بقاع و قتل عام الامن آمن و صدق بود. (2)
پس مبلغی که در یک سطر مطلب، اینقدر مرتکب خیانت شده و حقیقت امر را از هر جهت تحریف کند، آیا از هر جنایتکار و خائنی بالاتر و بدتر نیست؟ (3)
نتیجه : پس آنگونه که مشخص و معلوم شد سید علی محمد شیرازی که ادعاهایی داشت و خود را از طرف خدا می دانست، اشتباه فاحشی کرد و ممکن بود با ادامه و اجرای این حکم دیگر کسی روی به بابیت و بهائیت نیاورد که میرزا بهاء پس از علی محمد شیرازی آن حکم را اصلاح کرد و مبلغ بهائی برای آنکه اشتباه فاحش سید باب را بپوشاند، روی به دروغ و بازی دادن پیروان بهاء کرده است.
پی نوشت:
1- رساله جواب پاره شبهات، پاسخ سوال اول
2- مکاتیب دوم، صفحه 266
3- محاکمه و بررسی باب و بهاء جلد 3 صفحه 72 و 73