تقسیم ارث در بهائیت در تعارض با تعدیل معیشت

دوشنبه, 11 اسفند 1399 05:43 نوشته شده توسط  اندازه قلم کاهش اندازه قلم کاهش اندازه قلم افزایش اندازه قلم افزایش اندازه قلم

پیشوایان بهائی تعدیل معیشت را یکی از آموزه‌های بدیع خود معرفی کرده‌اند. این در حالیست که بر خلاف این شعار، خانه‌ی مسکونی که عمده دارایی متوفی به شمار می‌آید را مخصوص فرزند بزرگ پسری کرده‌اند. اما به راستی، بهائیتی که حتی توان ایجاد تعدیل معیشت در نظام خانوادگی خود را ندارد، چگونه می‌تواند ادعای تعدیل معیشت در سطح جهانی داشته باشد؟!

مبلّغی بهائی به مقایسه‌ی ادعای تعدیل معیشت (به معنای: توزيع عادلانه‌ی ثروت و بهره‌مندی همگان از رفاه مادی) از جانب پیشوایان بهائی، با حکم ناعادلانه‌ی آنان به تقسیم ارث مطالبی را بیان مینماید از جمله اینکه .
" پیشوایان ما تعدیل معیشت را یکی از آموزه‌های بدیع خود دانسته و سعادت بشر را به آن مشروط کرده‌اند؛ همچنان که عبدالبهاء گفته است: «تعلیم ششم حضرت بهاءالله تعدیل معیشت حیات است... امر تعدیل معیشت بسيار مهم است و تا اين مسئله تحقّق نيابد، سعادت برای عالم بشر ممكن نيست».(1)
باید به مبلغ پاسخ داد :  این ادعای شما به مثابه شعاری توخالی می‌ماند، چرا که پیشوایان بهائی در عمل، احکامی مغایر با این شعار وضع کرده‌اند!
به طور مثال، حکم ناعادلانه‌ی تقسیم ارث در بهائیت که در آن، پیامبرخوانده‌ی بهائی خانه‌ی مسکونی،
 که معمولاً عمده دارایی متوفی به شمار می‌آید، را به فرزند بزرگ پسر اختصاص داده است: «و جَعلنا الدار المَسکونة و ألبسة المخصوصة لِلذرّیة مِن الذکران دون الإناث (2)؛ و خانه‌ی مسکونی و لباس‌ها مخصوص (متوفی) را برای فرزندان پسر قرار دادیم و دختران از آن سهمی ندارند».
مبلغان بهانه می آورند که  صدور این حکم بخاطر اینست که سرمایه‌ی متوفی با تقسیم شدن از بین نرود؛ همچنان که عبدالبهاء گفته است: «...
 ثروت چون تقسیم گردد، پریشان شود و از دست برود... ولی اگر در ولد بکر حصر (: مختص به فرزند ارشد) شود، باقی و برقرار ماند و او (: فرزند ارشد) دیگران را نگاهداری نماید».(3)
اما آیا وجدان شما این توجیه را می‌پذیرد؟!
 اگر پسر بزرگ پس از مصادره‌ی اموال پدر، هیچ سهمی به سایر ورثه نداد، تکلیف سایرین چه می‌شود؟! آیا ادعای تعدیل معیشت با انحصار سرمایه دست یک نفر سازگار است؟! از طرفی، بهائیتی که احکامش حتی توان ایجاد تعدیل معیشت در نظام خانوادگی خود را ندارد، چگونه می‌تواند از تعدیل معیشت در سطح جهانی سخن به میان آورد؟!

پی‌نوشت:
1- عباس افندی، خطابات، لانگنهاین آلمان غربی: لجنه‌ی ملّی نشر آثار امری به زبان‌های فارسی و عربی، 127 بدیع، ج 2، ص 148.
2- حسینعلی نوری، اقدس، نسخه‌ی الکترونیکی، ص 23، بند 25.
3-  فاضل مازندرانی، رساله امر و خلق، نسخه‌ی الکترونیکی، ج 4، ص 217.

 

خواندن 362 دفعه
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

معرفی رهبران بهائیت

  • زرین تاج قزوینی

     

    زرین تاج قزوینی (فاطمه یا ام السلمه) مشهور به طاهره قُرهالعَین یا طاهره بَرَغانی (زاده 1228 قمری برابر با 1823 میلادی در قزوین - درگذشته 1268 قمری برابر با 1850 میلادی).

     

    ادامه مطلب...
  • شوقي افندي

    شوقي افندي ملقب به شوقي رباني (1314-1377/1336ش) فرزند ارشد دختر عبدالبهاء بود که بنا به وصيت وي، در رساله اي موسوم به الواح و وصايا به جانشيني وي منصوب شده بود.

    ادامه مطلب...
  • علی محمد باب

    علی محمد باب شیرازی، موسس بابیت است. او شاگرد سید کاظم رشتی بود که با بهره گیری از افکار شیخیه، ادعای بابیت، امامت، خدایی و … کرد و در آخر توبه نامه نوشت و خود را هیچ دانست.

    ادامه مطلب...
  • سید کاظم رشتی

    سيد كاظم رشتي بن سيد قاسم بن سيدحبيب از سادات حسيني مدينه ، زبده ترين شاگرد شيخ احمد احسائي بود که پس از مرگ شيخ رهبري  شيخيه را برعهده گرفت.

    ادامه مطلب...
  • عباس افندی (عبدالبهاء)

    عباس افندي (1260-1340) ملقب به عبدالبهاء، پسر ارشد ميرزا حسينعلي است و نزد بهائيان جانشين وي محسوب مي گردد.

    ادامه مطلب...

مبارزان با بهائیت

cache/resized/ccaca808332350bd352314a8e6bdb7dd.jpg
یکی از حوادث مهم زندگی آیت الله بروجردی تقارن سال
cache/resized/a2c88199bdee2998adc4f97d46fdb662.jpg
ملا محمد سعید بارفروشی معروف به سعید العلما یکی