بهائیت از ورود به ایران تا نفوذ به ساختار حکومتی پهلوی اول

شنبه, 28 فروردين 1400 05:56 نوشته شده توسط  اندازه قلم کاهش اندازه قلم کاهش اندازه قلم افزایش اندازه قلم افزایش اندازه قلم

 گزیده ای از گفت‌و‌شنود با قاسم تبریزی

 

 

 بهائیت در ایران : عباس افندی (عبدالبهاء) در سفری که به انگلستان می‌رود، انگلیسی‌ها از او تجلیل زیادی می‌کنند و مقام sir را به او می‌دهند. مقامی که انگلیسی‌ها فقط به کسانی می‌دهند که به امپراتوری بریتانیا خدمت کرده باشند. خب ارتباط او با انگلیسی‌ها چیست؟

 تعامل فرقه بهائیت با فرآیند‌های استعماری در ایران، تاریخچه‌ای نسبتاًَ طولانی دارد که مقطع اکنون برای بازخوانی آن، فرصتی بهنگام است. بخش‌هایی از این پیشینه در گفت و شنود پیش رو مورد بازخوانی قرار گرفته است.

00000

اولین تشکیلات بهائیان در ایران از چه زمانی راه‌اندازی می‌شود؟

پس از مرگ حسین‌علی بهاء در ۱۳۰۹ هـ. ق و جانشینی عباس افندی یا به تعبیر خودشان عبدالبها به جای او ،  فعالیت بهائیان گسترده و در سال ۱۳۱۷ هـ. ق اولین تشکیلات بهائیان در ایران به صورت یک تشکیلات   راه‌اندازی می‌شود. جالب آنکه در همین سال بهائیان تشکیلاتی را هم در امریکا درست می‌کنند. از اینجا به بعد ما بهائیت را در دو بخش انگلیسی و امریکایی داریم. البته هنوز اصل انگلیسی است، ولی نطفه امریکایی‌ها در حال شکل گرفتن است و آن‌ها حس می‌کنند می‌توانند با این ابزار به جایی برسند. در این دوره برای عباس افندی سفری به فرانسه تدارک دیده می‌شود.

در آنجا سیدحسن تقی‌زاده و محمد قزوینی سه بار با او دیدار می‌کنند، ولی هیچ کدام نمی‌گویند که در آن دیدار‌ها چه نکاتی گفته‌اند. خود تقی‌زاده در خصوص این دیدار‌ها می‌نویسد ما به منزل بزرگ او که دالانی داشت، رفتیم و او لباس سفید می‌پوشید و آن شب برای ما قورمه‌سبزی، درست کرده بود.

محمد قزوینی هم در یادداشت‌هایش می‌نویسد: امیدوارم روزی تقی‌زاده بگوید که در آن دیدار‌ها چه گفتیم. سؤال این است که ارتباط تقی‌زاده با بهاء چه می‌تواند باشد؟ حال تقی‌زاده علاوه بر عباس افندی در فرانسه با نبیل‌الدوله در امریکا هم ارتباط داشتند و سه ماه مهمان اوست که در این زمان رضا افشار نفوذی انگلیس در نهضت جنگل هم آنجاست.

میزان روابط انگلیسی‌ها و امریکایی‌ها با رهبر بهائیان در این دوره چطور بود؟

عباس افندی (عبدالبهاء) در سفری که به انگلستان می‌رود، انگلیسی‌ها از او تجلیل زیادی می‌کنند و مقام sir را به او می‌دهند. مقامی که انگلیسی‌ها فقط به کسانی می‌دهند که به امپراتوری بریتانیا خدمت کرده باشند. خب ارتباط او با انگلیسی‌ها چیست؟ پس از آن هم عباس افندی سفری به امریکا می‌کند.

در این دوره میرزا علیقلی‌خان نبیل‌الدوله، یکی از رجال سیاسی سفارت ایران در امریکا که همسر امریکایی هم داشت، با شخصیت‌های امریکایی ارتباط برقرار می‌کند و بعد هم دوباره به عکّا برمی‌گردد. پس از فوت عباس افندی هم در سال ۱۳۰۰ مسئولیت تشکیلات بهائیان به عهده شوقی افندی خواهرزاده‌اش که تحصیلکرده انگلستان بود، می‌افتد. شوقی تلاش می‌کند این جریان را به صورت یک حزب دربیاورد که کمیته مرکزی داشته باشد و تعداد افراد خاصی در آنجا مدیریت کنند.

000000

از چه زمان بهائی‌ها وارد ساختار حکومتی ایران شدند؟

با آنکه حضور بهائیان در ساختار حکومت قاجار ناپیداست، ولی در همین دوران این‌ها سه نوع فعالیت دارند. یک نوع فعالیت در عکّا و حیفا و آن مناطق است که برخی از رجال سیاسی و فرهنگی در قالب مسافر به آنجا رفت و آمد داشته و در خاطراتشان در خصوص آن می‌نوشته‌اند. یک بخش در خود ایران از سال ۱۳۱۷ هـ. ق یعنی دوره مظفرالدین شاه و چند سال قبل از انقلاب مشروطه فعال بودند.

بخش دیگر هم با سفر‌های عبدالبهاء به اروپا و امریکا و تبلیغاتی در آنجا انجام داد، شکل گرفت؛ لذا با فعالیت‌هایی که بهائیان در این دوران دارند، به تدریج این تشکیلات شکل گرفته و از درون تقویت و فعال می‌شود. در دوره پهلوی با توجه به اینکه حاکمیت استعماری است و کودتا توسط انگلیسی‌ها صورت گرفته و آن‌ها رضاخان را آورده‌اند که اولاً فرهنگ غربی را حاکم کند و ثانیاً از ایران، اسلام‌زدایی کند و ثالثاً حافظ منافع و موقعیت انگلستان در ایران باشد، موقعیت برای فعالیت بهائیان فراهم‌تر می‌شود. نقش جریان بهائیت بعد از مشروطیت تا کودتا قابل توجه و دقت است مثل تشکیل کمیته مجازات در این دوران.

بهائیان در نحوه انتخاب رضاخان هم تأثیرگذار بوده‌اند؟

در این خصوص محمدرضا آشتیانی‌زاده در خاطراتش می‌نویسد: «روزی عین‌الملک پدر امیرعباس هویدا را که از فعالان بهائیت و منزلش پاتوقی برای ارتباط انگلیسی‌ها و بهائی‌ها و رجال سیاسی بود، در منزلش با فرد غریبه‌ای را دیدم. عین‌الملک به محض ورود آن شخص به نوکرش گفت در را ببند که دیگر کسی داخل نیاید. بعد آن غریبه را به من معرفی کرد و گفت این مستر اردشیر جی مشهور به اردشیر ریپورتر از دوستان صمیمی ماست.

ما برای انجام مأموریتی در ایران به دنبال فردی نظامی هستیم که شیعه اثنی‌عشری خالص نباشد.» متنی در اسناد دربار در ۳۵ صفحه موجود است که در آن خود اردشیر جی نوشته است: «من در سال ۱۲۹۶ هـ. ش رضاخان را پیدا کردم و او را برای حکومت آینده ایران مناسب دیدم، چون یک نظامی سلحشور و وطن‌پرست و مدافع ایران و سربلندی ایران بود، ولی سواد نداشت و من برای او کلاس تاریخ ایران گذاشتم و حتی گاهی با هم به شهر نور در مازندران می‌رفتیم و من برای او فقط از تاریخ ایران می‌گفتم.»

البته برخی معتقدند عین‌الملک او را به اردشیر جی معرفی کرده است. با توجه به این که پدر عین‌الملک هم از نزدیکان عبدالبهاء و هم از بهائیان فعال دستگاه بهائیت بوده، چطور در روزنامه رعد و برق سیدضیاء عامل کودتا مقاله می‌نوشته است؟ جالب است که ۲۶، ۲۷ روز بعد از کودتای رضاخان یعنی در اول فروردین ۱۳۰۰ حزب صهیونیسم در ایران اعلام موجودیت می‌کند و بلافاصله در نامه‌ای به امور خارجه می‌نویسد: «ما حزبمان را در ایران تشکیل داده‌ایم و ما را به رسمیت بشناسید

در نامه دومی که این حزب به امور داخلی نوشته آمده است: «ما در سرتاسر ولایات، مراکزمان را راه‌اندازی کرده‌ایم، چرا ما را به رسمیت نمی‌شناسید؟» در خصوص ارتباط بهائیان و صهیونیست‌ها و روی کار آمدن رضاخان در ایران نکات بسیاری وجود دارد، مثل نقش مانکجی، اردشیر جی، ادوارد براون و... در این دوران.

میزان نفوذ بهائیان در دوره پهلوی اول در کشور چقدر بود؟

با آنکه حکومت علیه اسلام و دین است، ولی بهائی‌ها فعالیت علنی ندارند. فردوست در خاطراتش می‌نویسد: رضاخان نسبت به بهائی‌ها خوش‌بین بود، اما علنی بهائی‌ها را در کار نمی‌آورد. به عنوان مثال در ۱۳۱۳، وقتی اسدالله صنیعی و دکتر عبدالکریم ایادی در ارتش در برگه استخدامشان مذهب را بهائی نوشتند و این مسئله به شاه گزارش شد او می‌گوید: «بهائی را ننویسند، اما در ارتش باشند

جالب است که اسدالله صنیعی در این دوره آجودان مخصوص محمدرضاست. یعنی در بین رجال نظامی ما غیر از صنیعی بهائی کسی نبود که آجودان مخصوص شاه بشود که به او آموزش‌های نظامی بدهد. از طرفی در این دوره تشکیلات امری بهائی‌ها تشکیل و نشریاتشان اخبار امری چاپ می‌کنند، اما این مسئله به صورت علنی نیست. ما در موزه عبرت بعضی از نسخ نشریه امریه که مربوط به سال‌های ۱۳۰۷ و ۱۳۰۸ است را داریم.

با تشکر از پژوهشگر گرامی قاسم تبریزی

خواندن 390 دفعه
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

آخرین ویرایش در یکشنبه, 29 فروردين 1400 05:06

معرفی رهبران بهائیت

  • زرین تاج قزوینی

     

    زرین تاج قزوینی (فاطمه یا ام السلمه) مشهور به طاهره قُرهالعَین یا طاهره بَرَغانی (زاده 1228 قمری برابر با 1823 میلادی در قزوین - درگذشته 1268 قمری برابر با 1850 میلادی).

     

    ادامه مطلب...
  • شوقي افندي

    شوقي افندي ملقب به شوقي رباني (1314-1377/1336ش) فرزند ارشد دختر عبدالبهاء بود که بنا به وصيت وي، در رساله اي موسوم به الواح و وصايا به جانشيني وي منصوب شده بود.

    ادامه مطلب...
  • علی محمد باب

    علی محمد باب شیرازی، موسس بابیت است. او شاگرد سید کاظم رشتی بود که با بهره گیری از افکار شیخیه، ادعای بابیت، امامت، خدایی و … کرد و در آخر توبه نامه نوشت و خود را هیچ دانست.

    ادامه مطلب...
  • سید کاظم رشتی

    سيد كاظم رشتي بن سيد قاسم بن سيدحبيب از سادات حسيني مدينه ، زبده ترين شاگرد شيخ احمد احسائي بود که پس از مرگ شيخ رهبري  شيخيه را برعهده گرفت.

    ادامه مطلب...
  • عباس افندی (عبدالبهاء)

    عباس افندي (1260-1340) ملقب به عبدالبهاء، پسر ارشد ميرزا حسينعلي است و نزد بهائيان جانشين وي محسوب مي گردد.

    ادامه مطلب...

مبارزان با بهائیت

cache/resized/ccaca808332350bd352314a8e6bdb7dd.jpg
یکی از حوادث مهم زندگی آیت الله بروجردی تقارن سال
cache/resized/a2c88199bdee2998adc4f97d46fdb662.jpg
ملا محمد سعید بارفروشی معروف به سعید العلما یکی