مجلهی آهنگ بدیع به عنوان ارگان رسمی بهائیان، در توجیه حکم رهبران بهائی به اطاعت محض از حکومتهای مستبد و دیکتاتور و عدم مخالفت با آنان (1)، آورده است: «از مسائل قطعیهی مسلّمه این است که حکومت، زاییده اجتماع، مولود از افراد است و کیفیت اخلاق و روحیات افرادی است که آن حکومت را به وجود آوردهاند... پس اعتراض بر حکومت و کیفیت آن، دلیل و برهان موجهی ندارد».(2)
اما در پاسخ به مخالفت رهبران و تشکیلات بهائیت با انقلابهای مردمی، میگوییم:
اگرچه حکومت هر جامعهای میبایست بر مبنای فرهنگ و بینش سیاسی آن باشد، اما تاریخ نشان داده که در بسیاری از مواقع، توطئهی قدرتهای خارجی و یا عناصر قدرت و ثروت، بر خلاف خواست مردمی حکومتی را شکل داده و به ادامهی حیات آن تداوم بخشیدهاند. این در حالیست که اکثریت مردم آگاه، با چنین حکومتی مخالف بوده و یا اگر آگاه شوند، با آن مخالفت خواهند کرد. از طرفی، چه بسیار حکومتهایی در طول تاریخ، مطابق با خواست مردمی شکل گرفته و اما در ادامه به انحراف کشیده و به ظلم و ستم متمایل شدهاند. از اینرو، وقوع انقلابهای بسیاری در طول تاریخ، نشانگر تفاوت خواست مردمی، حتی با حکومتهای (بعضاً) برآمده از اجتماع میباشد.
لذاست که در ادیان الهی، سکوت در برابر منکر جایز شمرده نشده و آگاه کردن مردم و تلاش برای رفع ظلم و ستم، دستوری الهی و وظیفهای همگانی است. در نتیجه، در سیرهی ادیان الهی، سکوت، بیتفاوتی و پذیرش ظلم، امری مذموم و خائنانه برشمرده شده است.(3)
پینوشت:
1- همچنان که عبدالبهاء، حکم هر دولت و حکومتی، حتی اگر مستبد باشد را واجبالاطاعه دانسته و از همراهی بهائیان با آزادیخواهان نهی کرده است: عباس افندی، مکاتیب، بیجا: مؤسسهی ملّی مطبوعات امری، 134 بدیع، ج 8، صص 247-246.
2- مجلهی آهنگ بدیع، ارگان رسمی بهائیان، شمارهی: 12، صص 6-3.
3- قرآن کریم، سورهی مبارکهی مائده، آیات: 79-78.