آنهائی که اهل بصیرت بودند در تشکیلات بهائیت نماندند !

دوشنبه, 14 تیر 1400 05:29 نوشته شده توسط  اندازه قلم کاهش اندازه قلم کاهش اندازه قلم افزایش اندازه قلم افزایش اندازه قلم

بهائیت در ایران : سردرگمی و تناقض‌هایی که اغنام الله آگاه و با وجدان پس از مرگ عبدالبهاء با آن مواجه شدند (که اصل مشروعیت بهائیت را برایشان مردود کرد) به قدری بود که به اذعان عبدالحسین آیتی (از مبلّغان پیشین بهائیت)، افراد آگاه و با بصیرت، دلیلی برای بقای بر بهائیت نیافتند و پیروان بهائیت از این پس، یا افراد متعصب و یا جاهل از همه‌جا بی‌خبر بودند.

پس از مرگ عبدالبهاء و عدم تحقق پیش‌بینی پیامبرخوانده‌ی بهائی در نحوه‌ی جانشینی پس از او و از طرفی، روی کار آمدن شخص فاسدی چون شوقی افندی به عنوان جانشین او، برای بهائیان با وجدان و آگاه، پرسش‌هایی اساسی به وجود آورد و بقای بر بهائیت را برای حقیقت‌جویان مشکل ساخت.


چرا که نه تنها جانشینی شوقی افندی،
 بهائیان را در دوراهی غیرالهی بودن بهائیت (بخاطر محقق نشدن پیش‌بینی او در جانشینی‌اش) و یا عدول از فرمان صریح بهاء در جانشینی محمدعلی پس از عبدالبهاء قرار می‌داد (1)؛ بلکه فساد مالی و جنسی شوقی افندی نیز که قرار بود پیشوای به اصطلاح الهی بهائیان گردد، بر این سردرگمی‌ها می‌افزود. از طرفی، عبدالبهاء پیش از مرگش کسی را شایسته‌ی جانشینی خود نمی‌دانست و به اعتراف صبحی، کاتب پیشین عبدالبهاء: «او (عبدالبهاء) چند سال پیش از مرگش، در روزهایی که عبدالحمید، پادشاه عثمانی درباره‌ی او بدگمان شده بود و می‌خواست او را از عکا به خیزان براند، به بهائیان نوشت که پس از من کسی را نرسد که پیروان را به خود بخواند و پایگاهی بخواهد...».(2)
صبحی که از نزدیکان عبدالبهاء نیز به حساب می‌آمد، مشاهدات خود را درباره‌ی فساد شرم‌آور شوقی افندی
 این‌گونه به تصویر می‌کشد: «من شوقی را خودب می‌شناختم و می‌دانستم که او چگونه آدمی است. در میان نواده‌های عبدالبهاء، در روزهای نخست (ورود به حیفا)، من با شوقی آشنا شدم. او دارای سرشت و نهاد ویژه‌ای بود که نمی‌توانم درست برای شما بگویم. خوی مردی کم داشت و پیوسته می‌خواست با مردان و جوانان نیرومند دوستی و آمیزش کند! شبی با او دکتر ضیاء بغدادی (فرزند یکی از بهائیان نامور، که در آمریکا کارش پزشکی بود و برای دیدار عبدالبهاء به حیفا آمده بود) در عکا گردهم بودیم و شوخی‌هایی که معمولاً جوانان می‌کنند می‌کردیم. در میان گفتگو من برای کاری از اطاق بیرون رفتم و بازگشتم. در بازگشت دیدم که دکتر ضیاء کار ناشایستی کرده... من برآشفتم و گفتم: دکتر! این چه کاری است که می‌کنی؟! شوقی رو به من کرد و گفت: اگر تو هم مردی داری، به من نشان بده! مانند این سخنان و کارها، چندبار از او شنیدم و دیدم و دریافتم که (شوقی) باید کمبودی داشته باشد».(3)
لذا سردرگمی و تناقض‌هایی که بهائیان آگاه و با وجدان پس از مرگ عبدالبهاء
 با آن مواجه شدند (که اصل مشروعیت بهائیت را برایشان مردود کرد) به قدری بود که به اذعان عبدالحسین آیتی (از مبلّغان پیشین بهائیت)، افراد آگاه و با بصیرت، دلیلی برای بقای بر بهائیت نیافتند و پیروان بهائیت از این پس، یا افراد متعصب و یا جاهل از همه‌جا بی‌خبر بودند: «از این به بعد (پس از مرگ عبدالبهاء) باقی ماندگان در بساط بهائیت در جهل مرکبند بلکه می‌توان گفت باقی ماندگان در جهل، منحصر به یک عده از دهاتیان بی‌خبر از قبیل بهائیان جهرم و سنگسر و امثالها هستند و الا مطلب بر أحدی از اهل بصیرت و انصاف پوشیده نمانده و متظاهرین بهائیت در مراکزی مثل طهران و سایر بلاد معظمه خیلی کم و از آن کم هم فقط و فقط بر روی اصول استفاده و لو موهوم هم هست ایستادگی کرده‌اند و در مقام خود خواهیم دانست که استفاده‌ی این‌گونه اشخاص چیست».(4)

پی‌نوشت:
1-
 همچنان که حسینعلی نوری تصریح کرده بود: «... قد إصطَفَینا الأکبر بَعد الأعظَم أمراً مِن لَدُن عَلِیم خَبیر؛ همانا غصن اکبر (محمدعلی) را پس از غصن أعظم (عباس) برگزيديم، فرمانی از نزد خداوند دانا و آگاه است»: اشراق خاوری، الواح بعد از اقدس، بی‌جا: بی‌نا، بی‌تا، ص 135.
2-
 جمعی از نویسندگان، وقتی بهائی بودیم (تحلیلی از زندگی صبحی)، ص 15.
3- فضل‌الله صبحی مهتدی، پیام پدر، ص 367.
4- عبدالحسین آیتی، کشف الحیل، ج 1، ص 16.

خواندن 340 دفعه
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

معرفی رهبران بهائیت

  • زرین تاج قزوینی

     

    زرین تاج قزوینی (فاطمه یا ام السلمه) مشهور به طاهره قُرهالعَین یا طاهره بَرَغانی (زاده 1228 قمری برابر با 1823 میلادی در قزوین - درگذشته 1268 قمری برابر با 1850 میلادی).

     

    ادامه مطلب...
  • شوقي افندي

    شوقي افندي ملقب به شوقي رباني (1314-1377/1336ش) فرزند ارشد دختر عبدالبهاء بود که بنا به وصيت وي، در رساله اي موسوم به الواح و وصايا به جانشيني وي منصوب شده بود.

    ادامه مطلب...
  • علی محمد باب

    علی محمد باب شیرازی، موسس بابیت است. او شاگرد سید کاظم رشتی بود که با بهره گیری از افکار شیخیه، ادعای بابیت، امامت، خدایی و … کرد و در آخر توبه نامه نوشت و خود را هیچ دانست.

    ادامه مطلب...
  • سید کاظم رشتی

    سيد كاظم رشتي بن سيد قاسم بن سيدحبيب از سادات حسيني مدينه ، زبده ترين شاگرد شيخ احمد احسائي بود که پس از مرگ شيخ رهبري  شيخيه را برعهده گرفت.

    ادامه مطلب...
  • عباس افندی (عبدالبهاء)

    عباس افندي (1260-1340) ملقب به عبدالبهاء، پسر ارشد ميرزا حسينعلي است و نزد بهائيان جانشين وي محسوب مي گردد.

    ادامه مطلب...

مبارزان با بهائیت

cache/resized/ccaca808332350bd352314a8e6bdb7dd.jpg
یکی از حوادث مهم زندگی آیت الله بروجردی تقارن سال
cache/resized/a2c88199bdee2998adc4f97d46fdb662.jpg
ملا محمد سعید بارفروشی معروف به سعید العلما یکی