چاپ کردن این صفحه

مجازات کسانی که از بهائیند و اعلام تبری از این فرقه میکنند چیست؟

یکشنبه, 01 مهر 1397 04:41 نوشته شده توسط  اندازه قلم کاهش اندازه قلم کاهش اندازه قلم افزایش اندازه قلم افزایش اندازه قلم

بهائیت در ایران : شاید شنیده باشید که مجازات آنها که از بهائیت بریده و یک دین دیگر می پیوندند پیست . در شرایط عادی تشکیلات بهائیت حکم طرد اداری و روحانی را به ئاجرا در می آورد اما این احکام به چه معناست و مکانیسم اجرای آن چیست ؟

حکم طرد در بهائیت به معنای اخراج و حذف شخصی افرادیست که از دستورات رهبران این فرقه سرپیچی و یا اعتراضی به آنان کنند. در مجازات طرد روحانی، بهائی مستبصر حامل بیماری مسری دانسته شده که حتی خانواده‌اش حق ملاقات با او را ندارند. اما حالا اینکه چگونه آیینی که اساس خود را بر تحری حقیقت استوار می‌داند، حکم به مجازات بدتر از مرگ پیروانش می‌دهد؟!

 

مجازات طرد، متناسب با عمل شخص بهائی به دو صورت اداری و روحانی تقسیم می‌شود که در اولی فرد بهائی از تشکیلات اداری منفصل شده و در دومی همچون فردی حامل بیماری مسری، حتی خانواده‌اش حق ملاقات با او را ندارند.(1)
از این‌رو به نقل از شوقی افندی می‌خوانیم: «راجع به احبائی كه به واسطه غفلت و نادانی از تشكيلات اداری منفصل شوند سؤال نموده بوديد كه آيا به محافل عمومی دعوت شوند يا خير؟ فرمودند: دعوت آنان جايز نه و نسبت به كسانی كه از جامعه امر منفصل شده‌اند آيا سلام و كلام با آن‌ها جايز است يا نه؟ فرمودند: اگر چنان‌چه انفصال روحانی است تکلم به هیچ‌وجه جائز نه».(2)
اما جالب است بدانیم در حالی حکم به انفصال و دوری‌گزینی از مستبصرین بهائی صادر شده که عبدالبهاء، جدایی را بدتر از مرگ دانسته است: «ملاحظه کنید در عالم، وجود اُلفت سبب وجود محبّت سبب حیاتست، جدائی سبب ممات است».(3) با این وجود، چگونه آیینی که اساس خود را بر جستجوی آزادانه‌ی حقیقت استوار می‌داند [4]، حکم به مجازات بدتر از مرگ برای مستبصرین بهائی صادر می‌کند؟!

بعبارتی آیا شما کاربر گرامی این مجازات را با ادعای تحری حقیقت و البته صلح عمومی که فرقه ضاله بهائیت بر آن تاکید داشته و این اصول را جزء افتخارات خود میداند ، در هماهنگی یا در تضاد و تناقص میبینید ؟

پی‌نوشت:
1- ر.ک: هلن هورنبی، انوار هدایت، نسخه‌ی الکترونیکی، ص 230، شماره: 603.
2- شوقی افندی، توقیعات مبارکه، بی‌جا: مؤسسه‌ی ملّی مطبوعات امری، 125 بدیع، ج 4، صص 95-94.
3- عباس افندی، خطابات، مصر: فرج‌الله زکی الکردی، چاپ اول، 1921 م، ج 1، ص 153.
4- ر.ک: عبدالحمید اشراق خاوری، پیام ملکوت، هند: بی‌نا، 1985 م، ص 17.

خواندن 719 دفعه
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

Super User

آخرین‌ها از Super User