چاپ کردن این صفحه

مهناز رئوفی : بهائیت آزادی ندارد

پنج شنبه, 20 آذر 1399 20:44 نوشته شده توسط  اندازه قلم کاهش اندازه قلم کاهش اندازه قلم افزایش اندازه قلم افزایش اندازه قلم

بهائیت در ایران : یک بانوی بهائی که ۱۷ سال است از فرقه بهائیت به اسلام مشرف شده است، گفت: اولین شعار فرقه بهائیت، آزادی برای یافتن حقیقت است، اما این فرقه هیچ گونه آزادی ندارد، چون هر فردی به حقیقت دیگری غیر از بهائیت رو پیدا کند، طرد می‌شود

مهناز رئوفی : من تا 25 سالگی بهائی بودم. آنها می‌گویند که هر بچه از 15 سالگی می‌تواند دین خود را انتخاب کند اما این دروغ است و اعضای تشکیلات، اجازه نمی‌دهند که افراد به غیر از بهائیت انتخاب دیگری داشته باشند، چون از خانواده طرد می‌شوند و هیچ بچه‌ای در 15 سالگی شهامت نخواهد داشت که از وابستگی‌های خود به خانواده‌اش چشم‌پوشی کند.
مهناز رئوفی در ارتباط با نگاهش به دین اسلام توضیح داد: هر غیرمسلمانی، اسلام را از دور مثل یک نور هدایتگر می‌بیند اما رسیدن به این حقیقت دشوار است. کسی که در خانواده مسلمان به دنیا آمده بزرگترین نعمت را دارد. من از سادات طباطبایی هستم. از طرف مادری سید حسنی و از طرف پدری سید حسینی بوده‌ام اما از سه نسل پیش بهائی بودیم.
وی در ادامه میدهد: ما در پیله ابریشم بودیم و جز محدوده کوچک خود چیزی را نمی‌دیدیم. اما وقتی اسلام را شناختم، پروانه شدم و به جامعه بزرگتری آمدم. کسی که به این دین مشرف شود، خواهد یافت که این دین جامع‌ترین و کامل‌ترین دین است. بهائیت، اسلام را به طور کامل منسوخ دانسته و در اساس این فرقه برای ریشه‌کن شدن اسلام ساخته شده است. اگر بهائی می‌گوید که اسلام و قرآن را قبول دارد، به خدا دروغ می‌گوید!
رئوفی، بهائیت را فرقه‌ای پوشالی و سیاسی معرفی کرد و گفت: آنها سعی می‌کنند به فعالیت‌های خودشان پوشش دینی دهند اما در این مسیر هم اشتباهات بسیاری دارند. وضوی بهائی‌ها تنها به شستن دست و صورت خلاصه می‌شود و به غسل هم اعتقادی ندارند. بهائی‌ها سه نماز کوچک، متوسط و بزرگ دارند و هر کس هر کدام را دوست داشته باشد انتخاب می‌کند! قبله آنها رو به اسرائیل است و کسانی که این فرقه را هدایت می‌کنند، 9 نفر هستند که در «بیت العدل» زندگی می‌کنند.
رئوفی در مورد چگونگیروی آوردنش به اسلام میگوید : من کمی دست به قلم بودم . آنها از من می‌خواستند تا راجع به زندگی اعدامی‌های بهائی توسط مسلمان‌ها بنویسم. من مجبور بودم برای نوشتن در ارتباط با زندگی آنها تحقیق کنم و اعتقاد مسلمان‌ها را بدانم. به همین خاطر کتاب‌های زیادی از جمله کتاب‌های شهید مطهری، علامه طباطبایی و آیت‌الله سبحانی را می‌خواندم و اینجا بود که دین اسلام برایم روشن شد.

وی در ادامه توضیح داد: برای همسرم نامه‌ای در 35 صفحه نوشتم و تمام مطالبی که بطالت بهائیت را نشان می‌دهد به او گفتم. او پس از مطالعه نامه گفت که خیلی وقت است که به این فرقه شک کرده و فهمیده است که بهائیت بر حق نیست. حدود 6 ماه در ارتباط با اسلام با همدیگر مطالعه کردیم و سپس به این دین مشرف شدیم. سپس خانواده‌هایمان را دعوت کردیم. پدر و مادر همسرم از شدت ناراحتی روانه بیمارستان شدند. اما بعد از مدتی مطمئن شدند که ما برنمی‌گردیم. از طرف تشکیلات تلاشهائی جهت برگرداندنمان به بهائیت انجام گرفت ، اما تلاش آنها بی‌فایده بود. و در اولین قدم خانواده‌هایمان طردمان کردند.

رئوفی گفت: قبل از انقلاب بهائی‌ها عناصر مستبصر را می‌کشتند چون بسیاری از مسئولان کشوری، خود بهائی بودند اما الان نهتوانو نه جرات اینکار را ندارند . خانواده‌های ما به اندازه یک عزاداری برای ما گریه کردند چون معتقد بودند که هر که از این فرقه خارج شود مرده به حساب می‌آید و بلا بر سر او نازل می‌شود. اما ما زندگی خوب و راحتی داریم. بهائی‌ها تکیه‌گاه معنوی ندارند و رو به سمت قبر باب و بهاء نماز می‌خوانند و آنها خدایشان هستند.

این بانوی مستبصر تاکنون کتاب‌هایی با عناوین «سایه شوم»، «مسلخ عشق»، «چرا مسلمان شدم» و «فریب » و در سالهای اخیر « بهائیت از درون » را در کارنامه خود دارد . مستبصر به معنای کسی است که بصیرت یافته و چشمانش بینا شده است.

خواندن 504 دفعه
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

Super User

آخرین‌ها از Super User