عبدالبهاء یکی از دلایل حقانیت پیامبران الهی را تحقق تربیت انسانها برشمرده است. این در حالیست که بر خلاف این ادعا، پیامبرخواندهی بهائی حتی از تربیت فرزندانش عاجز ماند و پس از او بر سر جانشینی، کارشان به نزاع و فحاشی کشید این فرزندان مدعی دروغین یکدیگر را سوسک، کرم خاکی، خفاش، کلاغ، روباه، گرگ، گوساله و الاغ خواندند!
بنابر ادعای عبدالبها " «اگر بخواهيم ببينيم انبياء معلّم بودهاند يا نه، بايد تحرّی حقيقت نمائيم. اگر نفوس را تربيت كردهاند و از اسفل جهل و نادانی بأعلی درجهی دانش رسانيدهاند يقين است پيغمبر بر حقّ هستند. اين را كسی انكار نتواند احتياج بذكر ديگر نيست كه بعضی انکار نمایند».(1)
نباید فراموش کرد که عبدالبهاء در توصیف مردم آفریقا گفته است: «اهالی مملکتی نظیر آفریقا جمیع مانند وحوش ضاریه (حیوانات وحشی و درنده) و حیوانات بریه (خشکی) بیعقل و دانشند و کلّ متوحش (همگی وحشی هستند). یک نفس دانا و متمدّن در ما بین آنان موجود نه (نیست)».
او همچنین با تشبیه انسانهای بیتربیت به حیوان، مردم آفریقا را مصداق این تعریف دانسته است: «اگر انسان را به طبیعت خود ترک کنیم از حیوان بدتر میشود، جاهل و نادان میماند مثل اهالی اواسط آفریقا... در اواسط آفریقا ملاحظه کنید که مثل حیوانات بلکه پستتر از حیوانند».
بنابراین اگر بخواهیم گفته او را ملاک حقانیت بهائیت قرار دهیم باید اذعان کنیم با رفتاری که بعدها از رهبران فرقه ضاله بهائیت مشاهده شده و در تاریخ هم ثبت شده فرقهی بهائی از حقانیت برخوردار نمیباشد.
پینوشت:
1- اشراق خاوری، پيام ملكوت، هند: بینا، 1986 م، ص 203.