اظهارات شوقی افندی (که از اصل تساوی زن و مرد در این فرقه، به عنوان فرصتی برای تبلیغ و جلب توجه یاد کرده) را مطالعه کردهاید: «بهائیان سراسر عالم فرصت آن را دارند كه به جهان اطراف خود نشان دهند كه آنان به شيوه جديدی در روابط دو جنس رسيدهاند. آنجا كه تهاجم و استفاده از زور حذف شده و به جای آن همكاری و مشورت جايگزين شده است. اگر موقعيت زنان در تعاليم بهائی به درستی نشان داده شود، مطمئناً توجه بيشتری را جلب میكند».(1)
مبلغان در پاسخ به این سوال که ، آیا استفادهی ابزاری از احساسات زنان و ارائهی تصویری دروغین و غیرواقعی از بهائیت، با صداقت ادعائی آئین بهائیت سازگار است؟! میگویند مشکل شما این است که نمیتوانید تلاشهای عدالت خواهانهی آیین بهائی را برای احقاق حقوق زنان ببینید؟!
در پاسخ باید گفت کدام حقایق؟! اتفاقاً مشکل، عوامفریبی، عدم صداقت و ارائهی چهرهی غیر واقعی از بهائیت هست! بهائیت چگونه میتواند منادی شعار تساوی میان زن و مرد باشد در حالی که قوانین و احکامش در جهت خلاف آن وضع شده است؟! آیا فرقهای که احکامی نابرابر در ارث بردن زن و مرد وضع کرده (2) و یا حضور در بالاترین نهاد تصمیمگیری خود (بیت العدل) را مختص مردان دانسته(3)و یا اساساً جنس زن را پستتر از مرد برشمرده(4)، میتواند منادی این شعارها باشد؟!
پینوشت:
1- برگرفته از مرقومهی ولی امرالله، 7 جون 1931 م، خطاب به یکی از محافل روحانی ملّی.
2- همچنان که پیامبرخواندهی این فرقه گفته است: «وَ جَعَلنا الدارَ المَسکُونة و الألبسه المَخصُوصة لِلذُرِّیة مِن الذُکران دُونَ الإناث و الوُراث إنَّهُ لَهُو المُعطی الفَیاض؛ (معنی:) و قرار دادیم خانهی مسکونی و لباسهای مخصوص (میّت) را برای فرزندان پسری...»: حسینعلی نوری، اقدس، نسخهی الکترونیکی، ص 23، بند 25.
3- «فصل دوم در اینکه اعضای بیت عدل عمومی باید از رجال باشند»: عبدالحمید اشراق خاوری، گنجینه حدود و احکام، بیجا: مؤسسهی ملّی مطبوعات امری، 134 بدیع، ص 219.
4- «هرچند نساء و رجال در استعداد و قوا شریکند ولی شبههای نیست که رجال اقدمند و اقوی ،حتی در میان حیوانات مانند گنجشکان و طاووسان و امثال آنان هم این امتیاز مشهود»: احمد زرقانی، بدائع الآثار، نسخهی الکترونیکی، ج 1، ص 153.