مبلّغان بهائی در کانال تلگرامی خود، پس از توهین به مرحوم امیرکبیر، با استدلال به کتاب «ظهورالحق» مدعی شدند امیرکبیر پیش از شهادت: «متنبّه به علت اصليّهی مجازات خود شده، اعتراف به خطای خويش نموده گفت: اصلاً مصلحت در اين نبود كه متعرّض سيد باب و تابعانش شوم و من در قتل سيّد، تقصير و اشتباه بزرگی كردم و اينک جزاء آن را میبينم». اما حقیقت اینست که تنها مستند بهائیان برای اثبات پشیمانی امیرکبیر، کتاب ظهورالحق نوشتهی اسدالله مازندرانی (یکی از مبلّغان بهائیت) است. با این وجه ، دلیل آنان عین مدعا بوده و اعتباری ندارد.
شما کاربر گرامی با توجه به شناختی که از صدر اعظم امیر کبیر دارید چنین رفتاری را از او قابل قبول میدانید ؟
اما علّت این دشمنیها و دروغپردازیهای بهائیت برعلیه امیرکبیر آنست که وی، در براندازی و سرکوب بابیت در دوران صدراتش موفق گردید. همچنان که «جستین شیل» سفیر انگلیس در ایران (اوایل دورهی ناصری) میگوید: «پس از غائلهی زنجان پیروان باب جرأت نکردند که صلح و امنیت عمومی را به هم بزنند».[امیرکبیر و ایران، ص 451] آری؛ مسلّما اگر امیرکبیر نبود سرکردگان بابی و بهائی به مقصود خود در ایران میرسیدند.[ر.ک: فرقه بهائیت در ترازوی نقد، ص 11]
از اینرو اقدامات اصلاحگرانهی امیرکبیر باعث نفرت بهائیان و سایر دشمنان داخلی و خارجی از امیر و دسیسه چینی برای فراهم کردن نقشه قتل او گردید. با این حال چگونه ممکن است میهنپرستی چون امیرکبیر، در آستانهی شهادت، از سرکوب عوامل نابودی کشور و قتل خود، پشیمان گردد؟!
پینوشت:
فریدون آدمیت، امیرکبیر و ایران، تهران، انتشارات خوارزمی، 1362، چاپ هفتم، ص 451.
محمد برزگر، فرقه بهائیت در ترازوی نقد، فصلنامه پلکان، شماره چهارم، سال دوم، بهار 1391، ص 11.