رهبران شیخیه، با فرض تصور جسمی هورقلیایی برای امام زمان (علیه السلام) و همچنین ادعای وجود رکن رابع برای حضرتش، تفکر مهدویت با قرائت خود پرورش دادهاند. پیشوایان بابی و بهائی نیز در اقتدا به رهبران شیخی چنین نظریهای دارند. از همینرو وجود چنین اعتقادی، راه را برای ادعای مهدویت دروغین علیمحمد باب فراهم ساخت.
بر اساس دیدگاه شیخ احمد احسایی، حضرت حجّت (عجّل الله تعالی فرجه) دارای جسمی هورقلیایی میباشد.[ر.ک: اسرار الإمام المهدی، ص 95] لذا با توجه به چنین اعتقادی و همچنین ادعای وجود رکن رابع (با اختیارات و اوصاف ویژهی امام معصوم) برای حضرت مهدی (علیه السلام)، همگی بر پذیرش مهدویت نوعی توسط پیشوایان شیخی دلالت دارد.
از طرفی، جناب عباس افندی (پیشوای دوم بهائیان)، تصریح میکند که امام زمان (علیه السلام) از وجود جسمی برخوردار نیست: «در خصوص امام ثانی عشر استفسار نموده بودید، این تصور از اصل در عالم جسم وجود نداشته بلکه حضرت امام ثانی عشر، در حین غیب بود، اما در عالم جسد تحققی نداشت...».[مصابیح هدایت، ج 1، ص 262]
بنابراین میتوان گفت که ادعاهای رهبران بابی و بهائی، در اقتدا به آموزههای رهبران شیخیه بوده است. چراکه رهبران شیخیه با ترویج افکاری نظیر مهدویت نوعی، راه را برای ادعای مهدویت امثال علیمحمد شیرازی هموار ساختند.
پینوشت:
شیخ احمد احسایی و کاظم رشتی، اسرار الإمام المهدی، بیروت: دارالمحجه البیضاء، چاپ اول، 1425 ق، ص 95.
عزیزالله سلیمانی، مصابیح هدایت، بیجا: مؤسسهی ملّی مطبوعات امری، چاپ دوم، 121 بدیع، ج 1، ص 262.