افراد آنلاین
Super User
بهائیت در ایران : انگليسي ها در عصر قاجار و پهلوي در ايران، مؤ سسات گوناگوني (اعم از سياسي، اقتصادي، نظامي و...) داشتند كه از همه آنها بدون استثنا به مثابه ابزاري جهت پيشبرد اهداف «سلطه جويانه» خويش بهره مي جستند، و شواهد تاريخي، نشان از همكاري اعضاي فرقه با اين مؤ سسات دارد.
بهائیت در ایران. در تالیفات تاریخی که از دوران محمد رضا پهلوی به رشته تحریر در آمد نام حسین فردوست همیشه جایگاه ویژه ای را بخود اختصاص داده است . حسین فردوست آخرین روزهای سلطنت پهلوی دوم در کنار او بود .
بهائیت در ایران : بهائي نيستم چون نمي خواهم رهبرانم دم از تحرّي حقيقت بزنند و بعد خلاف آنرا عمل کنند. يکجا از حق جوئي بگويند و جاي ديگر از کور و کر و جاهل شدن. يکبار از آزاد انديشي و وسعت مشرب بگويند و بار ديگر از جدايي و طرد!
بهائیت در ایران : انجمن حجّتیه یک تشکل مذهبی ویژه با هدف مبارزه با بهائیت از اواسط سال 1330 در تهران و سپس سایر شهرها پدید آمد. این انجمن به دلیل گستردگی فعالیتهای بهائیان، با ساماندهی تشکیلاتی منظم و کادرسازی نیرو، همه توان خود را برای خنثی سازی تبلیغات فرقه ضاله بهائیت به کار میبست. از دیدگاه برخی محققین، «بدون تردید انجمن حجّتیه، سهم بزرگی در آموزشهای دینی برای نسل جوان جدید داشته؛ جوانان با شرکت در جلسات تدریس و آموزش، طوری آماده میشدند که در برابر اندیشههای الحادی دیگر، از جمله مارکسیسم نیز میتوانستند بایستند».(1) اما در عین حال بسیاری از مذهبیون، خصوصا جریانهای اسلامی مبارز انتقادات اساسی به عملکرد انجمن داشتند زیرا؛ «اولا، ریشه نشر بهائیت خود رژیم پهلوی بود و ثانیا، اینکه مبارزه با بهائیت نوعی انحراف از مسیر مبارزه بر ضد رژیم پهلوی و جایگزینی معلولها به جای علتهاست».(2)
بهائیت در ایران: انجمن بر اساس اهداف خود، جوانان باهوش، زیرک و با استعداد را جذب میکرد، چراکه اگر فرد نسبت به محیط پیرامونی، نظری مسامح و بیتفاوت میداشت، نمیتوانست خطری برای حاکمیت ایجاد کند. بنابراین، افرادی باید در قالب انجمن فعالیت میکردند که صاحب اندیشه و نگرش مبارزه با ظلم بوده و یا حداقل با اطلاع بودند و در عین حال، میتوانستند موقعیت اجتماعی خویش را به عنوان یک فرد تأثیرگذار درک کنند.
بهائیت در ایران : یکی از تعالیم مسلک بهائی که ادعا دارند بدیع است (یعنی قبل از ایشان هیچ دین و آیینی به آن نپرداخته و ابتکار بهائیت است)، وحدت اساس ادیان است؛ با این استدلال که اساس همه ادیان، اعتقاد به خداوند یگانه و زندگی بعد از مرگ و توجه به اخلاق پسندیده و نیکو و کمالات عالیه انسانی است. بنابراین، اساس همه ادیان الهی یکی است و فقط در احکام و فروعات تفاوت دارند که دلیل آن نیز رشد و تکامل و بلوغ بشر در طول زمان است؛ در هر زمان با توجه به رشد فکری و عقلی بشر که رشدی نامحدود است، آموزهها و احکام الهی نیز تغییر خواهد کرد. عبدالبهاء در این باره میگوید: «هریک از ادیان مقدسه الهیه که تا حال نازل شده، منقسم به دو قسم است؛ یک قسم روحانیات است، معرفت الله... پس باید به آن حقیقت متوصل شویم که تا ملل عالم، متفق شوند تا این نزاع و جدال به کلی زایل شود. جمیع بشر، متحد و متفق شوند...»(1)
بهائیت در ایران: یکی از نکات بسیار با اهمیت در نقد عملکرد انجمن حجتیه، مسئله غفلت از مبارزه اصلی و پرداختن به مسائل فرعی و حاشیهای بود. مبارزههایی بیثمر و یا کمثمر که نه به شاه و ایادی او لطمهای جدی وارد میساخت و نه برای آنان دردسر جدی فراهم میکرد. مبارزه با بهائیت در پیش از انقلاب و نیز مبارزه با برخی مظاهر بسیار ناچیز و فرعی تمدن غربی که شاه مروج آنها بود، همگی نحوه مبارزاتی بود که ديگران را از توجه به طاغوت اصلی و بیماری اصلی جامعه ایران دور میداشت. به عنوان نمونه مبارزه با «پپسی کولا» یکی از این قبیل فعالیتهای انجمن حجّتیه بود؛ پپسی مذموم و تحریم شده بود و برخی علمای وقت، آشامیدن آن را حرام اعلام کرده بودند. و انجمن نیز اعضای خود را بسیج کرده بود تا مغازهداران را با روش تشویق و تهدید، از فروش این نوشابه منع کنند؛ زیرا صاحب و امتیازدار کارخانه پپسی کولا «ثابت پاسال» بهائی بود. لکن آنها ثابت پاسال و دیگر سرکردگان و زمامداران بهائیت و پشتوانه اصلی آن یعنی شاه را رها کرده و اینچنین به مسائل جزئی میپرداختند.(1)
نکته:
بهائیت در ایران : ساختار مشرق الأذکار و مراکز اینچنینی، بنایی برای مخالفت با اسلام است. طبق ادعای میرزا حسینعلی، این مراکز برای عبادت و ذکر است، ولی اینکه در هر قارهای فقط یک یا چند مشرق الأذکار بیشتر وجود ندارد، شاهد بر این است که نه تنها این مراکز منسوب به بهائیت، موقعیت معنوی نداشته بلکه سیاسی و البته مکانهائی تشکیلاتیاند.