چرا بهائي نيستم؟

جمعه, 11 مهر 1399 09:27 نوشته شده توسط  اندازه قلم کاهش اندازه قلم کاهش اندازه قلم افزایش اندازه قلم افزایش اندازه قلم

بهائیت در ایران : بهائي نيستم چون نمي خواهم رهبرانم دم از تحرّي حقيقت بزنند و بعد خلاف آنرا عمل کنند. يکجا از حق جوئي بگويند و جاي ديگر از کور و کر و جاهل شدن. يکبار از آزاد انديشي و وسعت مشرب بگويند و بار ديگر از جدايي و طرد!

بهائي نيستم چون نمي خواهم رهبرم دم از وحدت عالم انساني بزند و در جاي ديگر سياهان آفريقايي را گاوهايي بداند که خداوند آنها را به شکل آدم آفريده است. آيا اين است وحدت عالم انساني که از آن سخن مي گويند؟!

بهائي نيستم چون بيانات رهبرانم با علم و منطق تطابق ندارد. مثلاً بهاء الله بيان نموده: " لو يحکم علي المآء حکم الخمر و علي السّمآء حکم الارض و علي النّور حکم النّار حقّ لاريب فيه و ليس لاحدٍ ان يعترض عليه او يقول لم و بم  و الّذي اعترض انّه من المعرضين"(اشراقات - ص 58)

يعني اگر به آب بگويد که شراب است و به آسمان بگويد که زمين است و به نور بگويد که آتش است بايد پذيرفت که حق است و شکي در آن نيست  و کسي حق اعتراض بر او را ندارد و لم و بم بگويد و هر کس اعتراض کند ، او از روي گردانان است.

پس علم و عقل چه مي شود؟! همچنين در جاي ديگري بيان داشته اند:

" من احرق بيتاً متعمّداً فاحرقوه" (کتاب اقدس- ص 56)

کسي که عمداً خانه ي کسي را بسوزاند، بايد خود او را بسوزانند.

در  کتاب ايقان نيز ذکر نموده اند:

" در مادّه نحاسي(مس) ملاحظه فرمائيد که اگر در معدن خود از غلبه يبوست محفوظ بماند  در مدّت هفتاد سنه به مقام ذهبي مي رسد.  اگر چه، بعضي خود نحاس(مس) را ذهب(طلا) مي دانند که به واسطه غلبه يبوست مريض شده و به مقام خود نرسيده.  "( کتاب ايقان - ص 104)

و...

مسلماً اين بيانات جناب بهاء الله با علم و عقل مطابقت ندارند.

بهائي نيستم چون بر خلاف شعار الفت و محبت به خلق ، به مخالفين بهائيت توهين مي شود.  به عنوان نمونه بهاء الله در کتاب ايقان ، علماي اسلام را خراطين ارض (کرم هاي خاکي) مي نامد.(کتاب ايقان- صفحه 164)

عبدالبهاء،  شيخ باقر مجتهد بزرگ را " ذئب " ( گرگ ) و  ميرسيّد محمّد حسين امام جمعه  اصفهان را " رقشاء "          ( ماري که بدنش از خط و خال سياه و سفيد پوشيده است - افعي) ناميده است .شوقي افندي نيز اميرکبير را اتابک سفّاک بي باک مي خواند .

آيا توهين به ديگران ، الفت و محبت به آنان محسوب مي شود؟!

بهائي نيستم چون بر خلاف شعار تساوي حقوق رجال و نساء ، حق زنان در بهائيت ضايع مي شود. مثلاً در تقسيم ارث بين دختر و پسر تفاوت قائل مي شوند . همچنين زنان در بيت العدل حق عضويت ندارند. با اين وجود آيا مي توان بيان نمود که در بهائيت تساوي حقوق رجال و نساء وجود دارد؟!

 بهائي نيستم چون نمي خواهم رهبران دم از ترک تعصبات زنند و در جاي ديگر بر خلاف آن عمل کنند.آيا اين تعصب نيست که بهاء الله دوستدارانش را درّ و جواهر مي داند و ديگران را سنگريزه ي زمين به حساب مي آورد؟! همچنين بيان مي فرمايند: براي دشمنانم همچون شعله آتش باش و براي دوستانم كوثر بقأ (آب حيات باش)؟!

 

و موارد بسياري از اين قبيل که به دليل طولاني شدن مطالب از ذکر آنها صرف نظر مي کنم. حال با وجود اين همه تناقضات ، چگونه مي توانم يک بهائي باشم؟!

 

خواندن 396 دفعه
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

معرفی رهبران بهائیت

  • زرین تاج قزوینی

     

    زرین تاج قزوینی (فاطمه یا ام السلمه) مشهور به طاهره قُرهالعَین یا طاهره بَرَغانی (زاده 1228 قمری برابر با 1823 میلادی در قزوین - درگذشته 1268 قمری برابر با 1850 میلادی).

     

    ادامه مطلب...
  • شوقي افندي

    شوقي افندي ملقب به شوقي رباني (1314-1377/1336ش) فرزند ارشد دختر عبدالبهاء بود که بنا به وصيت وي، در رساله اي موسوم به الواح و وصايا به جانشيني وي منصوب شده بود.

    ادامه مطلب...
  • علی محمد باب

    علی محمد باب شیرازی، موسس بابیت است. او شاگرد سید کاظم رشتی بود که با بهره گیری از افکار شیخیه، ادعای بابیت، امامت، خدایی و … کرد و در آخر توبه نامه نوشت و خود را هیچ دانست.

    ادامه مطلب...
  • سید کاظم رشتی

    سيد كاظم رشتي بن سيد قاسم بن سيدحبيب از سادات حسيني مدينه ، زبده ترين شاگرد شيخ احمد احسائي بود که پس از مرگ شيخ رهبري  شيخيه را برعهده گرفت.

    ادامه مطلب...
  • عباس افندی (عبدالبهاء)

    عباس افندي (1260-1340) ملقب به عبدالبهاء، پسر ارشد ميرزا حسينعلي است و نزد بهائيان جانشين وي محسوب مي گردد.

    ادامه مطلب...

مبارزان با بهائیت

cache/resized/ccaca808332350bd352314a8e6bdb7dd.jpg
یکی از حوادث مهم زندگی آیت الله بروجردی تقارن سال
cache/resized/a2c88199bdee2998adc4f97d46fdb662.jpg
ملا محمد سعید بارفروشی معروف به سعید العلما یکی