افراد آنلاین
بهائیت در ایران : در جمادي الاولي سال 1264 ميرزا آقاسي صدر اعظم وقت (زمان محمد شاه قاجار) امر نمود سيد علي محمد باب را از ماکو به چهريق(1) منتقل ساختند تا کمتر در دسترس مريدان باشد و به آرامي ذکر بابيت به فراموشي سپرده گردد. اين کار خشم باب و بابيان را برانگيخت. لذا حوادثي در پي داشت که نخستين آنها در بدشت انجام گرديد که در اين مقاله، به اختصار اشارهاي به گردانندگان، اتفاقات و تاثيرات بدشت خواهد شد.
بدشت نام دشتي زيبا در کنار شهر شاهرود است و بابيان که شاهد دستگيري و زندان علي محمد باب بودند به تحريک طاهره قزويني، ميزباني ميرزا حسينعلي نوري و کارگرداني ميرزا علي بارفروش اجتماعي را در اين دشت برپا نمودندکه اين اجتماع در اقدامات حکومت نسبت به بابيان تأثير قطعي داشت و ميتوان از آن به عنوان يکي از نقاط عطف تاريخ بهائيت نام برد.
بررسی حیات 40 ساله بهائیت در کتاب «بهائیت در آذربایجان»
نوشته شده توسط Super Userبهائیت در ایران : مرکز اسناد انقلاب اسلامی برای تبیین نقش بهائیت در تاریخ معاصر ایران با ارائه کتاب «بهائیت در آذربایجان» به بررسی حیات سیاسی این فرقه در طول ۴۰ سال یعنی ۱۳۲۰ تا ۱۳۶۰ در آذربایجان پرداخته است.
کوتاه و خواندنی :
بهائیت در ایران : علمای شیخیه بر خلاف دستور دین اسلام مبنی بر حفظ وحدت به عنوان بزرگترین عبادت، بر طبل جدایی کوبیده و خود را از شیعهی امامی جدا ساختند. ابوالقاسم ابراهیمی بعد از پاسخ منفیای که به مرحوم فلسفی دادند، حاضر به اتحاد نشده و نام شیخی را برای خود و پیروانشان با افتخار برگزیدند و با ایجاد بدعتهای اعتقادی، انشعابی تازه به وجود آوردند.
وحدت، جزو بزرگترین دستورات دین مبین اسلام است. پیامبر اکرم (صلوات الله علیه) و ائمهی اطهار (علیهم السلام) بر این امر تأکید فراوان داشتند. بزرگان شیخیه به سبب اهداف فرقهای که داشتند و با تکیه بر مفاهیم دینی و سوء استفاده از آن، بر طبل جدایی کوبیدند و خود را از شیعهی امامی جدا ساخته و انشعابی تازه برپا نمودند. وقتیکه مرحوم فلسفی (رحمه الله) در کرمان نزد ابوالقاسم ابراهیمی به عنوان پنجمین جانشین احسایی آمد تا فاصلهی ایجاد شدهی بین پیروان شیخیه و شیعیان امامی را کم کند و از بین ببرد، به دلیل اصرار علمای شیخیه بر جدایی و انشعاب، عملاً موفق به انجام این کار نشد. (1)
علمای شیخیه از اینکه با نام شیخی شناخته میشوند، افتخار میکنند و در آثارشان نیز از این نام «شیخی» بسیار یاد میکنند. ابراهیمی مینویسد: «اسم شيخی هم، الحمدلله برای ما زينتی فوق زينت شده است و به اين اسمی كه به ما دادهاند، راضی شدهايم و در معنی و حقيقت اين اسم غير از معنی مسلمانی واقعی چيزی نيست و چون به لحاظ اين اسم و نسبت، تمايزی پيدا كردهايم و از بركت اسم آن شيخ اجل، معروفيتی پيدا كردهايم.»(2)کریمخان کرمانی نیز در کتاب هدایة الطالبین شبیه همین سخنان را دارد (3) تا آنجا که هانری کربن به عنوان یکی از مستشرقینی که حامی و طرفدار شیخیه است، به همین مطلب اعتراف میکند.(4)آیا این همه تأکید بر نام شیخی و بیان اعتقادات و بدعتهای جدید و مخالفت با علمای شیعه، غیر از اصرار بر جدایی و انشعاب است؟!
پینوشت:
1- محمد تقی فلسفی، خاطرات و مبارزات حجة الاسلام فلسفی، تهران: بینا، فروردین 1382 ه.ش، ص ۳۸۶-۳۸۷.
2- ابوالقاسم ابراهیمی، فهرست، نسخهی الکترونیکی، ج 1، ص 174؛ همو، فلسفیه، نسخهی الکترونیکی، ص 269-270.
3- ر.ک: کریمخان کرمانی، هدایة الطالبین، نسخهی الکترونیکی، ص 66.
4- هانری کربن، مکتب شیخی از حکمت الهی شیعی، نسخهی الکترونیکی، ص 56.