نگاه پیامبر خوانده بهائیت ، حسینعلی بهاء به عالم و جاهل

دوشنبه, 03 آبان 1400 05:45 نوشته شده توسط  اندازه قلم کاهش اندازه قلم کاهش اندازه قلم افزایش اندازه قلم افزایش اندازه قلم

بهائیت در ایران : إعتقاد به معاد و روز قیامت یکی از أصول أولیه دین مبین اسلام بلکه تمام أدیان إلهی و آسمانی است که به معنای بازگشت روح به بدن و زنده شدن پس از مرگ و حشر مردم برای دیدن نتیجه اعمال خوب و بدی که در این دنیا بجا آورده اند. همچنانکه در سوره مبارکه یس آیاته شریفه 51 و 52 می فرماید:

«و نفخ فی الصور فاذا هم من الاجداث إلی ربهم ینسلون قالو یا ویلنا من بعثنا من مرقدنا هذا ما وعدنا الرحمن و صدق المرسلون»آیه 51 و 52 سوره مبارکه یس . چون نفخه صور دمیده شود، مردم از قبرهای خود بسوی روردگار متعال حرکت می کنند و می گویند ای وای بر ما کیست که ما را از قبرها برانگیخت؟ سپس متوجه شده می گویند این همان است که پروردگار جهان و پیامبران او خبر می دادند و آنها راستگویان بودند.

از نظر پیروان فرقه بهائیت مسلمانان معتقدند که قیامت با شرائط خاصی و علائم و آثار مخصوصه ای برپا خواهد شد و مردگان به نفخه صور زنده می شوند و خلائق محشور شده تا به حساب آنان رسیدگی شود. اما بنظر این فرقه، منظور از قیامت، قیام رسول و پیام آور است به دستور الهی یعنی ظهور یک پیامبر جدید. همچنانکه میرزا حسینعلی نوری پیامبر خود خوانده بهائیان در کتاب ایقان صفحه 76 چنین می نویسد:

«و قیامت قیام آن حضرت بود بر أمر إلهی و غافلین که در قبور أجساد مرده بودند، همه را به خلعت جدیده ایمانیه مخلّع فرمود و به حیات تازه بدیعه زنده نمود».


وی بطور مکرر در کتاب إیقان راجع به قیامت بحث کرده و تمام آنها را به ظهور هر پیامبری تأویل و تفسیر نموده بیان می کند که أنبیاء مظهر تمام صفات أزلی و أسمای إلهی خداوند هستند و کسی که به لقای پیامبری فائز شود، به لقای خدا فائز گشته و کسی که از علم پیامبری بهرمند گردد، به علم إلهی بهرمند گردیده است و همچنین سایر أسماء و صفات إلهی و با حماقت تمام این را معنی قیامت گرفته ادعا می کند که در کتب آسمانی نیز همین معنا بیان گردیده است.

پیامبر بهائیان در کتاب ایقان صفحه 94 در این زمینه می نویسد: «هر نفسی که به این أنوار مضیئهء ممتنعه و شموس مشرقهء لائحه در هر ظهور مؤفق و فائز شد، او به لقاءالله فائز است و در مدینهء حیات ابدیهء باقیه وارد. و این لقاء میسر نشود برای أحدی إلا در قیامت که قیام نفس الله است به مظهر کلیهء خود. و این است معنی قیامت که در کلّ کتب مسطور و مذکور است و جمیع (انبیاء) بشارت داده شده اند به آن یوم»


 میرزا حسینعلی مازندرانی روز ظهور هر پیامبری را روز قیامت دانسته و مدعی است که روزی عزیزتر و بزرگتر و معظم تر از چنین روزی تصور نمی شود که انسان با عدم ایمان به او خود را از فیوضات آن روز محروم کند! وی در نهایت روز ظهور پیامبر را قیامت أکبر نامیده که هیچ روزی مانند آن نیست و ثواب عمل در آن روز برابری می کند با عمل هزار سال بلکه بیشتر از هزار سال!

همچنانکه وی در صفحه 95 ایقان می نویسد: «حال ملاحظه فرمائید که آیا یومی از این یوم عزیزتر و بزرگتر و معظم تر تصور می شود که انسان چنین روز را از دست بگذارد و از فیوضات این یوم که به مثابهء أبر نیسان از قِبَل رحمان در جریان است خود را محروم نماید؟

پس ای برادر، معنی قیامت را إدرک نما و گوش را از حرف های این مردم مردود پاک فرما. اگر قدری به عوالم إنقطاع قدم گذاری، شهادت می دهید که یومی أعظم از این یوم و قیامتی أکبر از این قیامت متصور نیست و یک عمل در این یوم مقابل است با عمل صد هزار سنه بلکه أستغفرالله از این تحدید».  پیامبر و مؤسس فرقه بهائیت سپس به علمای إسلام و مفسرین قرآن توهین نموده آنان را مردمان پست و فرومایه و نادانی می خواند که چون معنی قیامت را نفهمیده اند، با وی به دشمنی برخاسته و إدعای او را باطل شمرده اند! همچنانکه حسینعلی نوری در صفحه 96 کتاب ایقان می نویسد:


«و این همج رعاع چون معنی قیامت و لقای إلهی را إدراک ننموده اند، لهذا از فیض او بالمرّه محجوب ماندند مع ذلک همه مشغول به علوم ظاهره شده اند چنانچه آنی منفک نیستند و از جوهر علم و معلوم چشم پوشیده اند گویا نمی از یم علم الهی ننوشیدند و به قطره ای از سحاب فیض رحمانی فائز نگشتند»

 حسینعلی بهاء پا را از این نیز فراتر گذاشته نسبت به علمائی که به او ایمان نیاورده و او را در إدعایش تصدیق ننموده اند، آنان را عالم ندانسته هرچند هزار سال دنبال کسب علم و دانش رفته باشند. اما در مقابل، کسی که یک ساعت دنبال کسب علم و دانش نرفته و یک حرف از علم را نیز درک نکرده و عامی محض باشد، اما میرزا حسینعلی را دیده و او را تصدیق کرده باشد، نه تنها او عالم است بلکه جزء علمای ربانی نیز محسوب می شود.

چرا که از منظر میرزا حسینعلی بهاء به منتهای علم و دانش دست پیدا کرده است و بدین ترتیب این جهال بخاطر إقبالشان به أعلی أفق علم رسیدند. اما برعکس علمای إسلام بخاطر إعراضشان از میرزا در أسفل أراضی جهل ساکن شده اند و حتی أسامی آنان نیز از دفتر بزرگان و علما حذف گردیده است! هچنانکه حسینعلی در همان کتاب ایقان صفحه 96 می نویسد:

«اگر کسی در یوم ظهور حق! إدراک فیض لقاء و معرفت مظاهر حق را ننماید، آیا صدق عالم بر او می شود؟ اگر چه هزار سنه تحصیل کرده باشد و جمیع علوم محدودهء ظاهریه را أخذ نموده باشد؟ و این بالبدیهه معلوم است که تصدیق علم (عالم) در حق او نمی شود و لکن اگر نفسی حرفی از علم ندیده باشد و به این شرافت کبری (تصدیق بهاء) فائز شود، البته او از علمای ربانی محسوب است زیرا به غایت قصوای علم و نهایت و منتهای آن فائز گشته

و این مشاهده شد که ألیوم چه مقدار از علما نظر به إعراض در أسفل أراضی جهل ساکن شده ادند و أسامیشان از دفتر عالین و علما محو شده و چه مقدار از جهّال نظر به إقبال، به أعلی أفق علم إرتفاع جستند و إسمشان در ألواح علم  و به قلم قدرت ثبت گشته».

آیا در طول عمرتان دیکتاتوری مستبد و بی خردی همانند میرزا حسینعلی نوری مازندرانی سراغ دارید که چنین سخن غیر منطقی به پیروان گفته باشد و دستور دهد هرچه من گفتم همان است و لا غیر و کسی هم حق اعتراض ندارد؟ و عالم و دانشمند نیز به کسی گویند که به من حسینعلی ایمان بیاورد، در غیر این صورت اگر شخصی مرا تصدیق نکند، هیچ علم و دانشی ندارد هرچند سالیان سال در حوزه و دانشگاه در پی کسب علم و دانش باشد!

 

خواندن 365 دفعه
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

معرفی رهبران بهائیت

  • زرین تاج قزوینی

     

    زرین تاج قزوینی (فاطمه یا ام السلمه) مشهور به طاهره قُرهالعَین یا طاهره بَرَغانی (زاده 1228 قمری برابر با 1823 میلادی در قزوین - درگذشته 1268 قمری برابر با 1850 میلادی).

     

    ادامه مطلب...
  • شوقي افندي

    شوقي افندي ملقب به شوقي رباني (1314-1377/1336ش) فرزند ارشد دختر عبدالبهاء بود که بنا به وصيت وي، در رساله اي موسوم به الواح و وصايا به جانشيني وي منصوب شده بود.

    ادامه مطلب...
  • علی محمد باب

    علی محمد باب شیرازی، موسس بابیت است. او شاگرد سید کاظم رشتی بود که با بهره گیری از افکار شیخیه، ادعای بابیت، امامت، خدایی و … کرد و در آخر توبه نامه نوشت و خود را هیچ دانست.

    ادامه مطلب...
  • سید کاظم رشتی

    سيد كاظم رشتي بن سيد قاسم بن سيدحبيب از سادات حسيني مدينه ، زبده ترين شاگرد شيخ احمد احسائي بود که پس از مرگ شيخ رهبري  شيخيه را برعهده گرفت.

    ادامه مطلب...
  • عباس افندی (عبدالبهاء)

    عباس افندي (1260-1340) ملقب به عبدالبهاء، پسر ارشد ميرزا حسينعلي است و نزد بهائيان جانشين وي محسوب مي گردد.

    ادامه مطلب...

مبارزان با بهائیت

cache/resized/ccaca808332350bd352314a8e6bdb7dd.jpg
یکی از حوادث مهم زندگی آیت الله بروجردی تقارن سال
cache/resized/a2c88199bdee2998adc4f97d46fdb662.jpg
ملا محمد سعید بارفروشی معروف به سعید العلما یکی