مبلّغان بهائی برای ترویج مسلک خود، مدعی تمجید تولستوی از فرقه بهائیت میشوند. این در حالیست که در منابع مکتوب بهائیت، به عدم موفقیت در جذب این نویسنده مشهور اعتراف کردهاند. در ادامه، جهت اگاهی هموطنان و البته بهائی و به بررسی سایر جهات این موضوع میپردازیم:
تشکیلات بهائیت در مقالهای که به مناسبت بزرگداشت پیامبرخوانده بهائی منتشر کرد، از تعالیم حسینعلی بهاء سخن به میان آورد و به نقل تمجید برخی شخصیتهای مشهور پیرامون فرقه بهائیت پرداخت. چنان که به نقل از تولستوی (نویسنده مشهور روسی متوفی 1910 م) آورده است:
«آئین بهائی دارای فلسفه بسیار عمیقی است که نسل حاضر از درک آن عاجز است… تعلیمات بهائی روح این عصر و به مقتضای نیاز بشر پدید آمده است… باید آموزهها و قوانین بهائی را در جهان ترویج نمود و وحدت حقیقی را که اساس این دیانت است نشر داد».(1)
اما نقل تمجید تولستوی و اعلام تمایل او به فرقه بهائیت، حاوی نکاتی است که در ادامه به نقل آنها میپردازیم:
اول: تشکیلات بهائیت برای تمایل تولستوی به فرقه خود، سندی ارائه نکرده و به صرف ادعا بسنده کرده است. این در حالیست که بر خلاف ادعای مبلّغین بهائی، منابع مکتوب این فرقه اعتراف دارند که تلاش بهائیان برای جذب تولستوی به بهائیت، بیثمر مانده و به قول دکتر حبیب مؤید، سرانجام وی مخمود (افسرده و بیروح) گشت.(2) بنابراین، چگونه میتوان پذیرفت شخصیتی که حتی بهائیان اعتراف دارند، تلاشهایشان برای جذب او ناکام ماند، به تمجید و ستایش بهائیت پرداخته باشد؟! آیا این دوگانگی، جز جز دروغ و درویی تشکیلات بهائیت، علّت دیگری دارد؟!
دوم: بر فرض هم بپذیریم که تولستوی، مدت کوتاهی به واسطه تبلیغ و نامه نگاری بهائیان، تحت تأثیر قرار گرفت و اندک تمایلی به بهائیت پیدا کرد؛ اما پس از مدت کوتاهی به تناقضات و تضاد در حرف و عمل بهائیت پی برد و به قول عبدالبهاء، مخمود گشت. این خود نقصی برای فرقه پر تناقض بهائیت است؛ فرقهای که با داشتن تناقضات و فاصله بسیار بین شعار و عمل، هر شخص آزاده و آزاد اندیشی را از خود میرهاند.(3)
سوم: در حقارت بهائیت همین بس که مبلّغین بهائی، با سوار شدن بر نام افراد برجسته (مثل تولستوی) میخواهند بزرگی کرده و آیین خود را دارای تفکراتی نوین جلوه دهند. این در حالیست که فرقه بهائیت، با تعالیم کپی برداری شده و حمایت بیدریغ استعمار از خود (4)، در طول قریب به دو قرن، هنوز هم نتوانست پیشرفت چندانی کسب کند.
چهارم: مبلّغان بهائی به نقل از تولستوی، علّت لزوم انتشار قوانین بهائی را ترویج وحدت توسط تعالیم پیشوایان بهائی برشمردند. این در حالیست که پیشوایان این فرقه، حتی نتوانستند میان خانواده خود وحدت ایجاد کنند. تا جایی که به اعتراف پیامبرخوانده بهائی، آمدنش نفرتی بیسابقه در دنیا پدید آورد: «در این ایّام رائحهی حسدی وزیده که قسم به مربّی وجود از غیب و شهود که از اوّل بنای وجود عالم با اینکه آن را اوّلی نه تا حال چنین غل و حسد و بغضائی ظاهر نشده و نخواهد شد».(5)
سخن آخر آنکه بر خلاف شیوه تبلیغی بهائیت، اگر دینی حق و راستین باشد، نیازی به استفاده از نام افراد برجسته برای نمایش بزرگی و تبلیغ خود ندارد. به عبارتی، انسانها با انتساب خود به دین حق و راستین، باید بزرگی بیابند نه دینی به واسطه انتساب به افراد، بزرگ جلوه داده شود.
پینوشت:
1- به نقل از کانالهای تبلیغی تشکیلات بهائیت.
2- حبیب مؤید، خاطرات حبیب، بیجا: مؤسسه ملّی مطبوعات امری، 118 بدیع، 75.
3- جهت مطالعه بیشتر، بنگرید به سلسله مقالات: تناقضات بهائیت
4- جهت مطالعه یک نمونه از تبلیغ مستقیم بهائیت توسط استعمارگران، بنگرید به مقاله: علت درخواست فرانسه برای اعزام مبلّغ بهائی به مستعمراتش چه بود!
5- حسینعلی نوری، ایقان، هوفمایم آلمان: لجنهی ملّی نشر آثار امری، 1998 م، ص 165.