در پیامی تبلیغی که تشکیلات بهائیت در کانال خود، جهت به اشتراک گذاری بهائیان با سایرین منتشر کرد، به بیان گزیدهای از کلمات پیامبرخوانده بهائی پرداخت. مبلّغان بهائی پیامبرخوانده بهائیت را دارای بیش از 100 جلد اثر دانستند که شامل تعالیم اخلاقی و اجتماعی، دعا، احکام و شرایع، متون عرفانی و نامه نگاری با حاکمین قدرتمند زمان خود، میشود.
در بخشهایی از این پیام، به نقل از پیامبرخوانده بهائیت میخوانیم: «ای اهل عالم همه بار يک داريد و برگ يک شاخسار. به کمال محبّت و اتّحاد و مودّت و اتّفاق سلوک نمائيد. قسم به آفتاب حقيقت نور اتّفاق آفاق را روشن و منوّر سازد. فی الحقيقه عالم يک وطن محسوب است و من علی الارض اهل آن».(1)
اما در پاسخ به گزیده گویی بهاییان از پیامبرخوانده بهایی میگوییم:
اولاً: مبلّغان بهائی در حالی برای پیامبرخوانده این فرقه، بیش از صد اثر برمیشمارند که نهاد بیت العدل در جایی دیگر، مدعی صدور 77.000 اثر از سه پیشوای بهائی شده است.(2) بنابراین، تشکیلات بهائیت با اعتراف به صدور 100 اثر برای پیشوای خود، به دروغ بودن آمار چند هزارتایی اعلامی پیشین، اعتراف کرده است. از طرفی، تشکیلات بهائیت با انتساب تعداد بیشماری اثرِ منتشر نشده به پیشوایان بهائی، زمینه را برای جعل و انتساب حرفهای خود به پیامبرخوانده بهائیت فراهم کرده است.
ثانیاً: تشکیلات بهائیت در حالی آثار بیشمار وحیانی را به پیامبرخوانده خود نسبت میدهد که او، سابقهای طولانی در چک نویسی و اصلاح و ویرایش آثارش دارد. اما مگر کلام الهی، نیاز به اصلاح بشری دارد؟! به راستی که همین چک نویس و اصلاح و ویرایش آثار بهاءالله، خود نشان بر ساختگی و غیرالهی بودن سیاه مشقهای پیامبرخوانده بهائی است.
چنان که به نقل از کاتِب حسینعلی نوری میخوانیم: «صدها هزار بیت که از سماء (: آسمان) مشیت ربّ البینات (: ارادهی پروردگار) نازل و اغلب به خطّ مبارک (:حسینعلی نوری) تحریر یافته بود، حسب الأمر در شطّ زوراء (: رودخانه دجله) ریخته شد و محو گردید...».[(3) یا آنجا که در خصوص اصلاح و ویرایش آثار بهاءالله در کتب بهائی میخوانیم: «بسیاری از الواح نازل شد و همان صورت اولیه من دون مطابقه و مقابله به اطراف رفته لذا حسب الأمر به ملاحظه آن که معرضین را مجال اعتراض نباشد مکرر در ساحت اقدس (یعنی در حضور بهاء) قرائت شد و قواعد قوم در آن اجرا گشت».(4)
ثالثاً: مبلّغین بهائی در تبلیغات خود، تنها از حرفهای نوع دوستی پیامبرخوانده خود سخن به میان میآورند، اما هیچ گاه از خشونت او نسبت به مخالفینش سخن نمیگویند. اینکه او بهائیان را به برخورد آتشین با غیربهائیان فرامیخواند (5)، انسان نامیدن مخالفین خود را گناهی نابخشودنی میدانست (6) و انواع توهینها را نثار غیربهائیانِ مخالفِ دینسازیاش میکرد.(7)
پینوشت:
1- به نقل از کانالهای تبلیغی تشکیلات بهائیت.
2- دبیرخانه بیت العدل، پیام مورخ: 6 ژوئن 2013 م.
3- شوقی افندی، قرن بدیع (1892-1853)، بیجا: مؤسسهی ملّی مطبوعات امری، 125 بدیع، ج 2، ص 146.
4- حسینعلی نوری، اقدس، نسخه ی الکترونیکی، رساله ی سوال و جواب، ص 59.
5- ر.ک: حسینعلی نوری، ادعیه حضرت محبوب، مصر: بینا، 1339 ق، ص 196.
6- ر.ک: حسینعلی نوری، بدیع (در جواب اسئله قاضی)، چاپ سنگی از روی نسخهی خطی، کاتب: حرف الزاء، ربیع الاول، ص 140.
7- ر.ک: شراق خاوری، مائده آسمانی، بیجا: مؤسسه ملّی مطبوعات امری، 129 بدیع، ج 4، ص 18؛ همان، ج 4، ص 355.