این همان چیزی است که یک بهائی، قصد پروراندن ریشه ی تفکرش را در عمق ذهن یک مسلمان شیعه؛ و بلکه غیر شیعه؛ دارد. صحبت از تاثیرات اعتقاد به مهدویت و قائمیت حضرت صاحب الزمان عج الله تعالی فرجه الشریف بسیار فراتر از آن است که بتوان در یک و یا چند صفحه ی محدود آن را گنجاند و از آن کلامی به میان آورد. از آن سو، صحبت از تفاوت هایی که میان قائم بهائیان و مهدی موعود مسلمانان و بلکه تمامی ادیان الهی وجود دارد نیز حقیقتا ظلم به این یگانه امید بشریت و آخرین تیر غیب الهی می باشد که آن نیز در چند صفحه ممکن نیست. اما موضوعی که یک فرد بهائی و اعتقاداتی که نشر می دهد را مورد اهمیت قرار می دهد، شاید همین یک مفهوم باشد. آنچه یک بهائی معتقد خواسته و یک بهائی فریب خورده، ناخواسته آن را ترویج می کند آتشی است سوزان به جوانه ی امیدِ به داشتن زمینی پر از محبت و صداقت، و زمینی عاری از ظلم و ستم و خونریزی! و این همان اصلی ترین دلیل برای اهمیت بررسی دقیق تر این به اصطلاح آئین نو پا توسط دلسوزان انسانیت (فارغ از هر دین و دیانتی) می باشد.
در تاریخ فرق بارها بدان پرداخته ایم که بعد از آنکه شیخیه کم کم در ایران توانست پیروان محدودی را برای خود جمع کند، پس از مرگ سید کاظم رشتی که در بین شیخیه جانشین احمد احسائی بود ، با تعدد مدعیان رهبری ، شخصی به نام سید علی محمد باب، توانست گوی سبقت را از بقیه ربوده و خود را رهبر بعدی شیخیان معرفی کند. او اندک اندک و با دست و پا کردن تعداد بیشتری از پیروان و طرفداران خود، ادعای قائمیت (به گفته ی بهاییان) نمود و خود را همان مهدی موعودی نامید که تمامی ادیان الهی به آمدنش وعده داده بودند. بسیاری از پیروان او، حقیقتا فریب خورده و با اعتقاد به سخنان باب، جنگ هایی را در ایران به راه انداختند. آنها که فکر می کردند در راه خدا و برای حمایت از قائم موعود شمشیر می زنند، تا آخرین نفس های خود مبارزه نموده و به هلاکت می رسیدند.
بعد از مرگ سید علی محمد باب، در یک کشمکش خانواده گی بین دو برادر یکی از آنها به نام میرزا حسینعلی نوری، که بعد ها به بهاءالله معروف گشت، خود را رهبر بعدی معرفی نمود و ادعا کرد که با هلاکت باب، دیانت اسلام نسخ شده و خداوند اراده فرموده تا دیانت جدیدی را به نام آئین بهایی به بشر نازل کند. او خود را پیامبر دیانت جدید نامید و مقام من یظهره الله (یعنی کسی که خدا او را ظاهر کرده است) برای خود قائل گشت. و سپس عبدالبهاء، جانشین او و آنگاه شوقی افندی که شخصی مقطوع النسل بوده و آخرین ولی امر بهائی به حساب می آید. بعد از او بهائیان با پیروی از بعضی اصولی که شوقی بنا نهاد، رهبری جامعه ی خود را به تشکیلاتی بزرگ و پیچیده سپردند که در راس آن هیئتی نه نفره به نام بیت العدل بود. شوقی که درس خوانده ی انگلستان بود و سیستم های اداری و مدیریتی اروپا و غرب را دیده بود، تشکیلاتی را بنا نهاد که در تار و پود بهائیت ریشه دواند و آن را به یک سازمان بزرگ تبدیل کرد . ضمن آنکه قرارگیری مرکز بهائیت (بیت العدل) در اسرائیل که دشمن بزرگ اسلام و مسلمان می باشد، از قابل توجه ترین زنگ خطرهای حیات این فرقه ی ضاله می باشد.
این مقدمه گفته شد تا به دیدگاه بهائیت نسبت به ایران بپردازیم
کشور ایران به عنوان کشوری که به نوعی مرکز شیعیان جهان به حساب می آید، همان جایی است که پیروان بهائی آن را مهد امر الله یا به تعبیر دیگر همان سرزمین مقدسی می دانند که دیانتشان را خداوند در آنجا نازل کرده و اولین جایی است که پیامبرشان به صورت علنی به تبلیغ مردم پرداخته است. بسیاری از اماکن و زمین های مقدس بهائیان در ایران قرار گرفته است. آثار بسیاری از رهبران بهائی در آن موجود است و رویای ایرانی یکپارچه بهائی، رویایی است که سالهاست برای تحقق آن تلاش می کنند.
این دلایل و البته دلایلی دیگر ، باعث گشته تا فرقه بهائیت یکی از بهترین بسترهای تبلیغ و گفتگو را ایران، و مردم این سرزمین بدانند . و الته در حوزه بین المللی هم تلاشهائی را در دستور کار قرار دهد .
بطور قطع دستگاههای امنیتی پس از پیروزی انقلاب اسلامی در حوزه بهائیت راهبردهای استراتژیک در مقابله با این فرقه ها و خصوصا فرقه ضاله بهائیت را در دستور کار قرار داده و عملیاتی نموده اند . که با توجه به فضای سیاسی کشور با شدت و ضعف در حال اجراست ولی باید بپذیریم در صحنه بین الملل متاسفانه با توجه به نگاه کشورها به جمهوری اسلامی ایران کار کمی دشوار است.
در پایان باید اشاره نمود که سه عنصر زیر، از مهمترین دلایل نیاز توجه و فعالیت بیشتر در زمینه ی بهائیت در کشور ما می باشد:
1- هدف و غایت بهائیت، که همانا گرفتن اعتقاد به مقابله با ظالم از تفکر ادیان الهی خصوصا اسلام .
2- توجه جدی داشته باشیم تفاوت اساسی و بسیار جدی بهائیت با دیگر ادیان اداره ی تشکیلاتی و سیستمی آن است که باعث بروز فسادهای بسیار شده و در کل یک فرد بهائی را به یک عنصر موثر در انجام خواسته های تشکیلات فرقه تبدیل می کند!
3- مظلومیت و محرومیت نمایی از سوی بهائیان ایران یکی از ابزارهای مورد تامل در مجامع بین المللی است لذا باید بشکلی حرکت کرد که این ابزار از این فرقه گرفته شود .
بهائیت به عنوان سردمدار از بین بردن یاد و نام امام زمان (که جان عالمی به فدای او باد) در جامعه ای سراسر شیعی، و بلکه در دنیایی پر از انسان های نیازمند به او، محتاج نگاه بیشتر عالمان فهیم شیعه و مدیران فرهنگی و سیاسی و تمام کسانی است که اعتقاد دارند نحله فکری بهائیت یک تفکر انحرافی دروغین است که تنها هدف آن برابر آنچه پدید آورندگان آن دیکته کرده اند نابودی تفکر مقابله با ظالم در هر شرایطی میباشد که این تفکر جز در لایه های تفکر شیعی در جائی دیگر یافت نشده و نخواهد شد .