توهین و هتاکی ممنوع !

یکشنبه, 27 فروردين 1396 08:30 نوشته شده توسط  اندازه قلم کاهش اندازه قلم کاهش اندازه قلم افزایش اندازه قلم افزایش اندازه قلم

در حالی که پیشوایان بهائی در آثار خود مدام دم از اُلفت و محبّت در دین زده و پیروان خود را (در ظاهر) به پرهیز از کینه‌توزی و دشنام توصیه می‌کنند، صفحات تاریخ انباشته از توهین‌های سرکردگان بهائیت به دوستان و دشمنانشان می‌باشد. هتاکی به دشمنان قابل پیش بینی و علت آنهم کاملا مشخص است اما هتاکی به دوستان جای تعجب دارد . به عنوان مثال در این زمینه، می‌توان به هتاکی  ولی‌به اصطلاح امر بهائیان نسبت به مبلّغان بهائی اشاره کرد.

از واژه‌ی اُلفت و محبت در دین، می‌توان به عنوان یکی از آموزه‌های فرقه‌ی بهائیت نام برد. پیشوایان مسلک بهائی در ظاهر، تا جایی به اُلفت و محبّت میان نوع انسان اهمیت داده‌اند که حتی در تعارض میان دین و اُلفت و محبّت؛ بی‌دینی را سزا می‌دانند. از این‌رو جناب عباس افندی مدعی می‌شود: «(دین) باید سبب اُلفت و محبّت باشد و اگر سبب عداوت و بغض باشد، لزومیّتی ندارد، چه که دین به منزله علاج است، اگر علاج سبب مرض شود، ترک علاج احسن است».[1] همچنین عباس افندی به بهائیان توصیه می‌دارد: «(هیچ‌یک از بهائیان) به مذمت دیگری لب نگشاید و غیبت را أعظم خطا در عالم انسانی داند. زیرا در جمیع الواح بهاءالله مُصَرح است که غیبت و بدگویی از دسائس و وساوس شیطانی است و هادم بنیان انسانی. شخص مؤمن مذمت شخصی از بیگانگان نکند، تا چه رسد از آشنایان، و غیبت دشمن ننماید تا چه رسد به مذمت دوست. بدگویی و غیبت صفت سقیم الأفکار (کج فکران) است نه ابرار (نیکوکاران)».[2]
اما حقیقت آنست که پیشوایان بهائیت در عمل، سیره‌ای
 خلاف شعار ضرورت اُلفت و محبّت پیموده‌اند. جالب است بدانیم، گذشته از توهین‌ها و فحش‌های پیشوایان بهائی نسبت به دشمنانشان [3]، دوستان و پیروان این مسلک نیز از آماج توهین‌های پیشوایان خود، در امان نمانده‌اند. برای روشن‌تر شدن این موضوع، به گوشه‌ای از نقض شعار اُلفت و محبّت توسط ولی‌امر بهائیان، نسبت به یاران این مسلک اشاره خواهیم داشت.
شوقی افندی که بهائیان وی را ولی‌امر خود می‌خوانند، ضمن بدگویی شدید از محمدعلی و نیز برخی از یاران و خویشاوندان حسینعلی‌بهاء (پیامبرخوانده‌ی بهائیت)[4]، به علّت اشکالاتی که در کار عبدالبهاء می‌دیدند (و به تعبیری، سر تسلیم در برابر اشتباهات او پایین نمی‌آوردند)، از آنان با عنوان «رُوبَهان نقض و ثعالب نکث (روباه‌های عهدشکن)»[5]،
 «غیوم کثیفه متراکمه (کِثافات پوشیده‌ی متراکم)»[6]، «اجساد میّته»[7]، و همچنین «خُفاشان و عصبه (خویشاوندان) غرور»[8] یاد می‌کند.
در همین راستا بایستی به اطلاق عناوینی چون «شعاع بی‌نور» بر میرزا شعاع‌الله و «خیرالله بی‌خیر» بر ابراهیم خیرالله (نخستین مبلّغ بهائی در آمریکا)[9] و همچنین «ابراهیم زنیم، آن عنصر مغرور لئیم»[10] توسط شوقی افندی اشاره کرد.
برخی مبلّغان مشهور بهائی عصر حسینعلی نوری و عباس افندی، که به علل گوناگون (نظیر دست‌کاری‌هایی که در وصیت‌نامه‌ی رهبر پیشین فرقه انجام داده بودند)، جانشینی شوقی افندی و پدرپزرگش (عبدالبهاء) را نمی‌پذیرفتند نیز، مورد هتاکی‌های شوقی افندی قرار گرفتند. تا جایی که جمال بروجردی که از سوی پیامبرخوانده‌ی این فرقه، «اسم‌الله جمال» لقب گرفت، توسط شوقی افندی «پیر کفتار و جمال تبهکار» خطاب شد![11]
شوقی افندی همچنین، رویگردانی مبلّغان و نویسندگان مشهور بهائی و افشای اسرار پنهان
 تشکیلات بهائیت را (توسط ایشان) برنتابید و آنان را با بدترین و گزنده‌ترین القاب خطاب کرد؛ از جمله عبدالحسین آیتی را با عنوان «طیر قبیح آواره سفیه (پرنده زشت آواره نادان)»[12] یاد کرد.
به راستی که اگر رهبر تشکیلاتی بخواهد مخالفین خود را مورد عتاب، توهین و لجن‌پراکنی قرار دهد، بدتر از این هم می‌تواند؟! این‌ها همه در حالیست که بهائیت، خود را داعیه‌دار صلح و دوستی با جمیع ملل و ادیان (حتی با شیطان[13]) می‌داند.
البته ممکن است بهائیان در پاسخ بگویند که در اسلام نیز افرادی مورد طعن و لعن قرار گرفته‌اند. در پاسخ گوییم البته که صحیح است؛ اما اسلام، با اهتمام شدیدی که نسبت به سعادت جاوید انسان و رشد جامعه‌ی بشری دارد، انسان‌ها را به لحاظ عقیده و نوع عملکرد به دو نوع خیر و شرّ تقسیم کرده و با تفاوت نهادن میان آن‌دو، رسماً به نفع جبهه‌ی خیر و بر علیه جبهه‌ی شرّ، موضع‌گیری می‌کند. اسلام صراحتاً آیین خود را بر مبنای تولّی و تبرّی، امر به معروف و نهی از منکر و جهاد با دشمنان خدا و خلق، پایه‌ریزی کرده و دقیقاً بر مبنایی که پایه‌ریزی کرده عمل می‌کند. این دقیقاً بر خلاف بهائیت است که پیشوایان آن در ظاهر، ژست نوع‌دوستی و پرهیز از دشمنی حتی با متجاوزین و
 شیطان را می‌گیرند، اما در عمل دچار طعن و لعن و دشنام و تکفیر، نسبت به مخالفین و حتی برخی از موافقین خود شده‌اند. در اسلام، نیکان و بدان یکسان دانسته نشده‌اند و نسبت به برخورد با آن‌دو، توصیه‌ی یکسان نشده است. اما بهائیت با آن‌که شعار اَهریمن را ملائکه شماریدش بلند است، اما در عمل رفتاری متفاوت از این شعار از خود بروز می‌دهد. این است تمایز صداقت آیین الهی و دورویی و نیرنگ فرقه‌ای ساختگی.

پی‌نوشت:

[1]. منتخباتی از مکاتیب عبدالبهاء، نسخه‌ی الکترونیکی، ج 1، ص 241-240.
[2]. عبدالحمید اشراق خاوری، گنجینه حدود و احکام، نسخه‌ی الکترونیکی، ص 306.
[3]. جهت مطالعه‌ی بیشتر بنگرید به مقاله‌ی:
 الگوی خوش‌زبانی و ادب بهائیان
[4]. هم‌چون میرزا آقاجان کاشی، کاتب به اصطلاح وحی حسینعلی نوری.
[5]. شوقی افندی، توقیعات مبارکه (لوح قرن احبّاء شرق نوروز 101 بدیع)، مؤسسه‌ی ملّی مطبوعات امری، 123 بدیع، ص 105.
[6]. همان، ص 108.
[7]. همان، صص 109-108.
[8]. همان، صص 116-132-136-137-142-191-192.
[9]. محمد زرقانی، بدایع الآثار، نسخه‌ی الکترونیکی، ج 1، ص 322-321.
[10]. شوقی افندی، قرن بدیع، ترجمه: نصرالله مودت، نوروز 101، ج 3، ص 353.
[11]. شوقی افندی، توقیعات مبارکه (لوح قرن احبّاء شرق نوروز 101 بدیع)، مؤسسه‌ی ملّی مطبوعات امری، 123 بدیع،
 ص 189.
[12]. ر.ک: عبدالحمید اشراق خاوری، رحیق مختوم (قاموس مبارک قرن)، لجنه‌ی ملّی نشر آثار امری، 103 بدیع، ج 2، ص 730-722.
[13]. جهت مطالعه‌ی بیشتر بنگرید به مقاله‌ی:
 صلح با شیطان در کلام عبدالبهاء!

 

 

خواندن 1159 دفعه
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

معرفی رهبران بهائیت

  • زرین تاج قزوینی

     

    زرین تاج قزوینی (فاطمه یا ام السلمه) مشهور به طاهره قُرهالعَین یا طاهره بَرَغانی (زاده 1228 قمری برابر با 1823 میلادی در قزوین - درگذشته 1268 قمری برابر با 1850 میلادی).

     

    ادامه مطلب...
  • شوقي افندي

    شوقي افندي ملقب به شوقي رباني (1314-1377/1336ش) فرزند ارشد دختر عبدالبهاء بود که بنا به وصيت وي، در رساله اي موسوم به الواح و وصايا به جانشيني وي منصوب شده بود.

    ادامه مطلب...
  • علی محمد باب

    علی محمد باب شیرازی، موسس بابیت است. او شاگرد سید کاظم رشتی بود که با بهره گیری از افکار شیخیه، ادعای بابیت، امامت، خدایی و … کرد و در آخر توبه نامه نوشت و خود را هیچ دانست.

    ادامه مطلب...
  • سید کاظم رشتی

    سيد كاظم رشتي بن سيد قاسم بن سيدحبيب از سادات حسيني مدينه ، زبده ترين شاگرد شيخ احمد احسائي بود که پس از مرگ شيخ رهبري  شيخيه را برعهده گرفت.

    ادامه مطلب...
  • عباس افندی (عبدالبهاء)

    عباس افندي (1260-1340) ملقب به عبدالبهاء، پسر ارشد ميرزا حسينعلي است و نزد بهائيان جانشين وي محسوب مي گردد.

    ادامه مطلب...

مبارزان با بهائیت

cache/resized/ccaca808332350bd352314a8e6bdb7dd.jpg
یکی از حوادث مهم زندگی آیت الله بروجردی تقارن سال
cache/resized/a2c88199bdee2998adc4f97d46fdb662.jpg
ملا محمد سعید بارفروشی معروف به سعید العلما یکی