جان دادن بفرمان مبارک است!

سه شنبه, 16 خرداد 1396 09:21 نوشته شده توسط  اندازه قلم کاهش اندازه قلم کاهش اندازه قلم افزایش اندازه قلم افزایش اندازه قلم

بهائیان قائل به الوهیت و خدایی بهالله هستند 

به نظر شما این اغنام الله به چه میاندیشند؟  خوب شاید جان دادن بفرمان مبارک! 

کوتاه و خواندنی : 

بهائیت درایران : از موارد دیگری که بهائیان و پیروان میرزا حسینعلی نوری مازندرانی قائل به الوهیت و خدائی او هستند و تمام کارهای الهی از جمله میراندن و زنده کردن را نیز به او نسبت می دهند، خاطراتی است که میرزا باقر خوشمشرب فرزند ملاعباس بهائی نقل می کند و نام آن را مجذوب باده عشق می گذارد.

در مجله آهنگ بدیع که از توسط موسسه ملی مطبوعات امری و برای جامعه بهائی چاپ شده است، در صفحه 199 به قلم فریبرز صهبا می نویسد:« جناب ملاعلی شهید یادش بخیر باد... بخاطر دارم شبی به پدرم می گفت جناب ملاعباس اگر مرا بردند شهید کنند، من تا جمال مبارک (حسینعلی نوری) امر نفرماید جان نخواهم داد. چه دنیائی داشت دیری نپائید روزی پدرم را دیدم کتاب ایقان می خواند و اشک می ریزد موضوع را پرسیدم، گفت او را همانطور که خواسته بود کشتند و بی شک او به فرمان جمال مبارک جان سپرده است».

آیا هیچیک از بهائیان در برابر این ادعاها از مبلغین خود توضیح خواسته اند؟ آیا تا کنون از محفل روحانی محل که این مجلات را از تهران دریافت می کند و در اختیار اغنام (1) می گذارد تقاضا کرده اند مقصود از نوشتن این همه اباطیل چیست؟ مگر می شود میراندن و زنده کردن را جز به فرمان دارنده جهان و راننده چرخ و زمان خداوند حی توانا دانست که خود را چنین معرفی می نماید؟ "قل الله یحییکم ثم یمیتکم ثم یجمعکم الی یوم القیامة لاریب فیه و لکن اکثر الناس لا یعلمون" ای رسول ما در جواب آنها بگو خدا بمیراند  و باز زنده کند سپس تمام شما را جمع گرداند برای روز قیامت که آن روز بی شک و ریب بیاید ولی اکثر مردم نمی دانند. (سوره مبارکه جاثیه آیه شریفه 26)

آیا جان دادن به فرمان کسی است که به سفارت روس پناه می برده و آیا جان دادن به دستور موجودی است که امانت سفیر روس بوده است؟ وقتی عده ای از مردم زحمتکش ایران حتی معدودی از روستا نشینان که تحت تأثیر تبلیغات سوء ریاست طلبان قرار گرفته و یا ندانسته در این راه قدم گذاشته اند، مبالغی از درآمد خود را به محفل و به اصطلاح بیت العدل بهائیان تقدیم می دارند و افرادی که محتاج تر از هر کس دیگر برای مصرف دست رنجشان می باشند، پول هائی به عناوین مختلف از جمله مهاجرت برای خوشگذرانی می پردازند، مسلماً سود جویانی پیدا خواهند شد تا از این موقعیت بهره ها ببرند.

پی نوشت : 

1-اغنام جمع غنم یعنی گوسفند. شخص حسینعلی نوری پیروانش را اغنام خطاب می کرد و مخالفین خود را گرگ اغنام خود نامید. (مجموعه الواح صفحه 380)

 

خواندن 1737 دفعه
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

معرفی رهبران بهائیت

  • زرین تاج قزوینی

     

    زرین تاج قزوینی (فاطمه یا ام السلمه) مشهور به طاهره قُرهالعَین یا طاهره بَرَغانی (زاده 1228 قمری برابر با 1823 میلادی در قزوین - درگذشته 1268 قمری برابر با 1850 میلادی).

     

    ادامه مطلب...
  • شوقي افندي

    شوقي افندي ملقب به شوقي رباني (1314-1377/1336ش) فرزند ارشد دختر عبدالبهاء بود که بنا به وصيت وي، در رساله اي موسوم به الواح و وصايا به جانشيني وي منصوب شده بود.

    ادامه مطلب...
  • علی محمد باب

    علی محمد باب شیرازی، موسس بابیت است. او شاگرد سید کاظم رشتی بود که با بهره گیری از افکار شیخیه، ادعای بابیت، امامت، خدایی و … کرد و در آخر توبه نامه نوشت و خود را هیچ دانست.

    ادامه مطلب...
  • سید کاظم رشتی

    سيد كاظم رشتي بن سيد قاسم بن سيدحبيب از سادات حسيني مدينه ، زبده ترين شاگرد شيخ احمد احسائي بود که پس از مرگ شيخ رهبري  شيخيه را برعهده گرفت.

    ادامه مطلب...
  • عباس افندی (عبدالبهاء)

    عباس افندي (1260-1340) ملقب به عبدالبهاء، پسر ارشد ميرزا حسينعلي است و نزد بهائيان جانشين وي محسوب مي گردد.

    ادامه مطلب...

مبارزان با بهائیت

cache/resized/ccaca808332350bd352314a8e6bdb7dd.jpg
یکی از حوادث مهم زندگی آیت الله بروجردی تقارن سال
cache/resized/a2c88199bdee2998adc4f97d46fdb662.jpg
ملا محمد سعید بارفروشی معروف به سعید العلما یکی