مرحوم کافی در سال 1315 در چناران مشهد در عصر پهلوی اول در یک خانواده ده نفری اهل یزد به دنیا آمد، پدرش حاج میرزامحمد کافی یزدی و مادرش خانم زهرا غفور پور بود. پدربزرگش آیه الله میرزااحمد کافی یزدی، از علمای معروف یزد بود که به قصد زیارت به مشهد عزیمت و در آنجا سکنی گزیده بود. در یکی از سخنرانیها این طور تعریف میکند: «یکی از من پرسید شما اهل کجا هستید؟ من هم گفتم اهل بینالملل، اصلیتم یزدی هست متولد مشهد و ساکن تهران» و پدر ایشان متولد مشهد بود بعد از این جملهها به شوخی به مردم میگوید: «ما یزدیها خیلی آدمای خوبی هستیم.»
احمد که فرزند دوم خانواده بود، دوران کودکی را در دامان پر مهر پدر و مادر خود گذراند و در شش سالگی وارد دبستان ایمانی مشهد - به مدیریت حجه الاسلام سید حسن مؤمن زاده – شد و به فراگیری دروس متداول مشغول شد. پس از آن همزمان با تحصیل دروس جدید در نزد جد خود آیه الله حاج میرزااحمد کافی یزدی به فراگیری علوم اسلامی پرداخت. بخشی از مقدمات را نزد وی فراگرفت و در ۱۳۲۷ ش وارد مدرسه علمیه نواب مشهد شد. شیخ احمد برای ادامه تحصیلات دینی و کسب معرفت از بارگاه امام علی و حوزه علمیه نجف در سال ۱۳۳۳ ش به همراه جد خود آیه الله میرزا احمد کافی یزدی عازم نجف گردید، در مدرسه آیه الله سید محمدکاظم یزدی معروف به مدرسه سید به تحصیل پرداخت و طی پنج سال اقامت در نجف از محضر اساتیدی چون آیات عظام سید ابوالقاسم خویی، سید محسن حکیم، سید محمود شاهرودی، حسین راستی کاشانی و شهید سید اسدالله مدنی بهرهمند گردید و سپس به قم آمد و تا سال ۱۳۴۰ در قم ساکن بود و نزد استادانی همچون آیتالله سید ابوالفضل موسوی تبریزی، آیتالله راستی کاشانی و آیتالله مدنی تبریزی (شهید محراب) درس خواند.
وی در سال ۱۳۳۹ با دختر آیت الله سید حسین موسوی شاهرودی ازدواج کرد. حاصل این ازدواج هشت فرزند (شش دختر و دو پسر) بود.
وی علیرغم کشمکشها و احضارهای مکرر از جانب مقامات پلیس و نیروهای امنیتی حکومت با حضور فعال خود به ارائه خدمات دینی و ارشادی و تبلیغی و حمایت از گروههای مبارز و پرورش نیروهایی برای مبارزه با حکومت پهلوی میپرداخت. کافی زمانی احضار و زمانی دیگر در بازداشت و گاهی تبعید میشد و این فشارها و محدودیتها، باعث نشد وی دست از فعالیت و مبارزه بردارد. به طوری که دو سال قبل از مرگش یعنی در سال ۱۳۵۵ که به مدت دو سال به ایلام تبعید شد، او به خدمات اجتماعی و فرهنگی در این شهر دست زد.
از خدمات شایسته این روحانی برجسته تاسیس بیش از ۲۰ مهدیه در شهرهای مختلف ایران بود. وی اواخر سال ۱۳۴۷ با کمکهای مردمی قطعه زمینی به مساحت ۴ هزار متر در منطقه امیریه تهران خریداری و مهدیه تهران را تأسیس کرد .
از دیگر فرازهای زندگی شیخ احمد کافی سفر او به سوریه در سال ۱۳۵۰ و ملاقات او با موسی صدر در شهر صور لبنان بوده است .
نخستین گزارش ساواک علیه وی در سال ۱۳۴۱ تهیه شد. شیخ احمد کافی یزدی در سحرگاه جمعه ۳۰ تیرماه ۱۳۵۷ مصادف با نیمه شعبان ۱۳۹۸ قمری بر اثر تصادف رانندگی به شکل مرموزی کشته شد. در این تصادف یک کامیون ارتشی با ماشین پژویی که احمد کافی خراسانی در آن قرار داشت و شخصی به نام عنابستانی رانندگی آن را به عهده داشت تصادف کرد . در همان زمان در محافل مذهبی و در جامعه احتمال کشته شدن او توسط ساواک داده میشد . برادر احمد کافی یزدی، حسن کافی از احتمال کشته شدن احمد کافی یزدی در آمبولانس توسط عوامل ساواک، سخن گفته است. اما پس از ۳۵ سال از انقلاب هنوز ابهاماتی در مرگ مشکوک شیخ احمد کافی وجود دارد.
از نعمتالله نصیری نقل شده است که طرح تصادف به دستور مستقیم محمدرضا پهلوی بوده است
حواشی بعد از مرگ با پخش خبر تصادف کافی یزدی، مردم شهرها و روستاهای دور و نزدیک پیاده و سواره، مسیرهای منتهی به شهر راه، را با حضور خود اشغال کرده بودند. پس از گذشت چند ساعت سراسر مسیر جاده قوچان ـ مشهد پوشیده از ماشینهای شخصی بود و در مسیر حرکت شعارهایی سر میدادند که حکومت را به واکنش وامیداشت و نیروهای دولتی سعی نمودند از گسترش موج تظاهرات و شعارها ممانعت به عمل آید. اخبار دیگری هم حاکی از آن است که عدهای از جوانان مذهبی شهر تهران برای بردن و دفن کردن بدن او راهی مشهد شدند که با ممانعت نیروهای نظامی مواجه شدند. هنگام تشییع جنازه احمد کافی، مردم به تظاهرات و راهپیمایی پرداختند و در مسیر حرکت از میدان فردوسی تا مسجد جعفریها شعارهایی سر دادند و گزارشهای ساواک خراسان در این خصوص نمایانگر این مدعی است. به عنوان نمونه در گزارش چنین آمده است: «عده زیادی جهت تشییع جنازه کافی آمدهاند و مشغول قطع کردن برقهای چراغان و شکستن لامپها و شیشههای مغازهها هستند؛ و شعار میدهند زنده باد خمینی…» و به نقل یکی از کارمندان وقت شهرداری مشهد جنازه احمد کافی به باغ خواجه ربیع منتقل و با حالتی شبیه حکومت نظامی و بدون حضور مردم دفن و ورودی قبر به قطر ۱ متر بتن ریخته شد تا اگر کسی برای بردن جنازه مراجعه کرد نتواند به مقصود خود برسد زیرا شنیده شده بوده که شیخ احمد کافی وصیت کرده بودن جنازه ایشان در مهدیه تهران دفن شود
مرکز انقلاب اسلامی در کتاب " خاطرات کافی " به مدت تبعید شیخ احمد کافی به ایلام اشاره دارد .
" در مدت اقامت شیخ احمد کافی در ایلام از فروش نوشابه پپسی کولا که از سود آن به نفع تبلیغات بهائیان استفاده میشد جلوگیری به عمل آمد. بدین ترتیب مردم ایلام به این شکل با فرقه ضاله بهائیت به مبارزه پرداختند.
او در دوران تبعید خود در ایلام با وجود سخت گیری های بیش از حد و فشارهای روحی فراوان از انجام وظیفه دینی و فعالیت های مذهبی خویش دست نکشید و همراه با روحانیون و مردم متدین ایلام توانست نیات خالصانه و تبلیغات موثر مذهبی و ارشادات دینی، اقدامات سازنده و موثری را در تبعیدگاه ایلام به نفع مردم انجام دهد.
کافی با اینکه در مدت تبعید تحت فشار ساواک بود و هر روز به عناوین مختلف او را به شکنجه روحی و عذاب جسمی گرفتار میکردند توانست در ایلام بذر انقلاب را با اعمال و کردار نیک مردمی خود بیفشاند و آنجا را به یک کانون پر جوش و خروش و فعال مردمی مبدل سازد. از رهگذر ارشادات دینی و روشنگری های مذهبی او چند باب مغازه مشروب فروشی در ایلام تعطیل شد.
همچنین در مدت اقامت شیخ احمد کافی در ایلام از فروش نوشابه پپسی کولا که از سود آن به نفع تبلیغات بهائیان استفاده میشد جلوگیری به عمل آمد. بدین ترتیب مردم ایلام به این شکل با فرقه ضاله بهائیت به مبارزه پرداختند."
روحش شاد .